یک باخت اطلاعاتی دیگر

                                                                                    ‌             چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰

 

 

افتضاح اطلاعاتی اخیر ایران از کجا آب می‌خورد؟ یک خبرنگار منتقد که آن‌چنان زیرنظر نیست تا توطئه علیه او بلافاصله پس از آغاز پاییدن توسّط کارآگاه خصوصی (که معمولاً خودشان مأموران خبره و بازنشسته‌ی دولتی‌اند) ردیابی شود؟ ابتدا کمی مقدّمه‌‌چینی کنم:

 

۱- عاقبت بمب اخیر تهران چه شد؟ صدای بلند انفجار و چند نهال و شاخه‌ی شکسته بدون هیچ اثری فقط می‌تواند بمب صوتی باشد. این کار کسانی نبود که پیش از این در تأسیسات نظامی خرابکاری می‌کردند، بلکه شباهت زیادی داشت به بمب صوتی باند مرتبط با سعید امامی که سالها پیش در مشهد منفجر شد و نوعی اخطار به کسانی بود که ردّ آنان را پیگیری می‌کردند. درگیری بین نیروهای اطّلاعاتی در حدّ فاصل تغییر دو دولت به بالاترین سطح رسیده و برخی مصاحبه‌ها و تنش‌های یکی دوماه اخیر هم به همان مربوط است.

 

۲- مصاحبه‌ی حذف‌شده‌ی یک فرد امنیّتی با انصاف‌نیوز درباره‌ی فرار دو دانشمند مرتبط با فخری‌زاده برگ پرافتخار دیگری بر کارنامه‌ی نیروهای اطّلاعاتی ایران افزود. اهمّیّت این فرار به هیچ روی کمتر از سرقت اسناد هسته‌ای نیست. اوّلاً به احتمال زیاد اینها با خودشان مدارک زیادی را هم برده‌اند و ثانیاً هر کدامشان یک منبع درجه‌ی یک برای کسانی‌اند که آنان را خارج کرده‌اند، یعنی سیا و نه موساد. افشای نطنز هم در درجه‌ی اوّل کار سیا بود و در درجه‌ی بعد عوامل اطلاعاتی دیگر. یونسی به اشتباه می‌گوید موساد در ارکان اطلاعاتی ایران نفوذ کرده، موساد زیردست و گاه حتّی پادوی سیاست (مثل کشتن نفر دوّم القاعده).

 

۳- چندی پیش خبرگزاریها سخنان احمدی‌نژاد پیرامون جاسوسی مسئول بخش اسرائیل در وزارت اطلاعات را با آب‌وتاب پوشش دادند امّا پیشتر منابع دیگری از دستگیری و اعدام دو مسئول بخش اسرائیل،‌ هم در وزارت اطلاعات و هم در اطّلاعات سپاه خبر داده بودند. فکرش را بکنید که دو مسئول ارشد رویارویی با یک رقیب در دو نهاد اطّلاعاتی کشور ‌خودشان خبرچین او باشند؛ عمق فاجعه را حدس بزنید. از طرف دیگر گزارش سرویس‌های اطلاعاتی به روزنامه‌های خارجی که از قول منبع آگاه نقل می‌شود در چندماه گذشته تأکید داشته‌‌اند که اطلاعات ایران آنقدر روی مخالفان و منتقدان داخلی متمرکز شده که از نفوذ  کشورهای خارجی غافل مانده است.

 

حالا با روی هم گذاشتن نکات فوق می‌شود حدس زد که اگر یک کفّه‌ را لورفتن عملیّات فوق از طریق ردیابی انتقال پول (۴۴۵هزار دلار!) و دیگر روشها از داخل امریکا بدانیم، کفّه‌ی دیگر یعنی لورفتن از طریق منابع داخل ایران به نظر سنگین‌تر می‌‌آید؛ حالا یا منابع نفوذی در نهاد امنیّتی یا نیروهای نهاد رقیب. امریکایی‌ها خیلی ساده و راحت برای مدّتها همه‌ی طرفهای دخیل را زیرنظر داشتند و پس از شناسایی تمام سرنخ‌ها فقط آن مقدار که لازم بوده را آشکار کرده‌ و حتّی واسطه‌ی انتقال پول را هم رها کرده‌اند. مقایسه کنید این احاطه‌ی اطلاعاتی را با طرف ایرانی که سفر حسین طائب را به عراق برای انتقال دستور خامنه‌ای درباره‌ی ازدیاد فشار بر نیروهای امریکایی، نمی‌تواند پنهان نگه دارد.

۲ نظر:

  1. جالب اینجاست که خیلیا مسیح رو عامل حکومت می‌دونستن (شاید الان هم بدونن) دقیقن مثل روح الله زم که تا اعدام نشد از نظر بعضیها نمایش بود.

    پاسخحذف
  2. چند نکته:
    ۱-رقابت بین اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات پاشنه آشیلی بود برای نفوذ که قطعا با یک دست شدن نظام، قطعا حل خواهد شد.(البته به نفع سپاه)
    ۲_اشراف اطلاعاتی نظام را دست کم نگیرید.وقتی مترجمی در ارتش آمریکا، اسامی عاملان کشتن قاسم سلیمانی را به سپاه می دهد یعنی نظام هم حرف هایی برای گفتن دارد.
    ۳_شبکه لابی اطلاعاتی نظام در اروپا و آمریکا بسیار قوی است به نحوی که اولا در بالاترین سطوح تصمیم گیری این کشورها نفوذ کرده اند و جلوی هر تصمیم گیری علیه نظام ایران را گرفته اند(.نگاه کنید به موضع گیری اشخاصی نظیر جوزف پورول مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و اعضای کلیدی دولت بایدن خصوصا جان کری،تدپرایس،جان ساکی، رابرت مالی و.... )
    ثانیا در اغلب شبکه های خبری تاثیرگذار در اروپا و آمریکا با استفاده از رشوه و نفوذ افراد خود کل جریانات ایران را به صورت وارونه گزارش می کنند.(فرناز فصیحی،نگار مرتضوی سیاوش اردلان،برادران کلباسی،نفیسه کوهنورد از جمله این افراد هستند.حتما یادتان هست در کنفرانس خبری رئیسی،خبرنگار شبکه فرانس پرس از رئیسی سوال می کرد توجه به اینکه شما اعلام کردید که شهید بهشتی استاد شما است و در آستانه شهادت دکتر بهشتی هستیم، آیا انتخاب این مکان ارتباطی با این مناسبت دارد؟!!)
    ثالثا شبکه لابی/امنیتی در اندیشکده های اروپایی و آمریکایینفوذ شدیدی پیدا کرده است.
    در مورد طرح ربایش مسیح علینژاد، اثر خود را بر مخالفان نظام خواهد گذاشت که هیچ جا احساس امنیت نکنند.به خصوص با وجود دموکرات ها در آمریکا هر آن امکان داردبرای بدست آوردن دل خامنه ای، خودشان مخالفان را تحویل نظام ایران بدهند.کما اینکه در مورد مسیح علینژاد ابتدا اجازه دادند نفرات اصلی تیم گروگانگیر به ایران برگردندبعد آن را رسانه ای کردند.البته بدون محکومیت و یا تنبیه احتمالی نظام و تاکید بر ادامه مذاکرات و صدالبته آزادسازی بخشی از دارایی ها به منظور اطمینان دادن به نظام!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.