دورنمای حکومت اسلامی

                                                                                   ‌                    جمعه ۱۱ تیر ۱۴۰۰

                         

جدا از مقام ولایت با نام مستعار «نظام» حالا جنس «حکومت اسلامی» کاملاً جور شده است. رئیسی با کابوس ۶۷ که او را هیچگاه رها نخواهد کرد، قالیباف با پرونده‌ی مفاسد اقتصادی و جلوگیری از تحقیق و تفحّص مجلس از شهرداری و یک پرونده‌ی مشکوک مواد مخدر و حالا محسنی اژه‌ای، ‌وزیر اطلاعاتی با سابقه‌ی امنیّتی. گذشته از تمام مسائلی که در این مدّت نوشتند، ‌واقعاً چرا اژه‌ای؟

 

قوّه‌ی قضائیّه همیشه جایی بوده که سعی شده سرمایه‌ی فقاهت موجود در جمهوری اسلامی به کار گرفته شود. سیّدمحمّد بهشتی اوّلین رئیس دیوان عالی قضایی بود که دوره‌اش با ترور او ناتمام ماند. پس از او موسوی اردبیلی تنها کسی بود که پس از درگذشت آیت‌الله خمینی در میان سران قوا شرط فقاهت کامل را داشت ولی به خواست خودش از بازی رهبری کنار گذاشته شد. یزدی از شاگردان آیت‌الله خمینی پیش از انقلاب بود که از او اجازه‌ی اجتهاد داشت. هاشمی شاهرودی یکی از مراجع، شاگرد محمّدباقر صدر و با فاصله‌ی علمی از دیگر فقهای انقلاب ایران بود. صادق لاریجانی مجتهدی خودخوانده بود که به رغم داشتن استعداد،‌ عمده‌ی تبحّر او در کلام و مباحث عقلی است. از آغاز ورود وی به حوزه (سال ۵۶) تا تدریس خارج (سال ۶۸) دوازده سال بیشتر نمی‌گذرد که برای تبحّر در همین مقدار فقه رایج هم اصلاً کافی نیست. در عین حال او باسوادتر از امثال رئیسی است که از آغاز جوانی جذب دستگاه قضایی شدند و اصلاً فرصتی برای تحصیل نداشتند تا اجتهاد مصطلح حوزوی را کسب کنند. در عین حال رئیسی با مدرک دکترای قلّابی، پس از انتصاب به ریاست آستان‌قدس رضوی شروع به تدریس خارج هم کرد و لقب آیت‌الله را برای خود برگزید. اژه‌ای بی‌نوا زرنگی امثال لاریجانی و رئیسی را هم ندارد. نه درسی خوانده، نه تدریسی داشته، نه مدرکی دارد و نه لقبی؛‌ خنده‌تان نمی‌گیرد که به او بگویند «آیت‌الله محسنی اژه‌ای»؟

 

چینش ولایی از اسفند ۹۷ آغاز شد؛ زمانی که لاریجانی پیش از اتمام دوره‌اش کنار گذاشته شد تا رئیسی بیاید. لاریجانی حسن ظنّ خامنه‌ای را همراه خود داشت ولی دارای اعتمادبه‌نفسی بود که خود را کمتر از دیگران نمی‌دانست و طبیعی بود که خویش را یکی از گزینه‌های رهبری بداند. پس حذف شد و طبری و زیردستانش به زندان رفتند تا نیمه‌ی امنیّتی نظام نشان دهد فقط افراد کاملاً هسمو با خود را تحمّل می‌کند. در این مدّت تحلیلگران بیشتر از شورای رهبری پس از مرگ خامنه‌ای نوشتند امّا به گمانم کار به آنجا نخواهد کشید و همانطور که بلافاصله پس از مرگ رهبر اوّل، رهبر جدید انتخاب شد،‌ حالا نیز چنان خواهد شد. هر کس دیگر هم منصوب خامنه‌ای بود،‌ در راستای منویّات نظام قرار می‌گرفت. به جای او یکی از فقهای باسوادتر شورای نگهبان می‌توانست رئیس قوّه‌ی قضائیّه شود و بخش امنیّتی هم مثل سابق زیر نظر امثال اژه‌‌ای کارش را ادامه دهد. چرا بدنام‌ترین فرد دستگاه قضایی انتخاب شد؟ به چینش صندلی‌های سران قوا در دیدار با خامنه‌ای توجّه کنید و به تقاضای غیر مرسوم رئیسی از خامنه‌ای برای انتخاب رئیس قوّه‌ی قضا با لحنی نه‌چندان آشنا و به سخنان خود اژه‌ای که -بدون نام آوردن- غیرمستقیم خودش را برای ریاست قوّه پیشنهاد کرده بود و رعایا هم با او همصدا شده بودند. صحنه‌آرایی به اندازه‌ی کافی آشکار نیست؟

 

حوادث سال ۱۴۰۰ قابل مقایسه با سال ۱۳۶۰ است که حاکمیّت به دنبال یک‌دست‌کردن قدرت بود. به سخنان این افراد توجّه کنید: پس از انتخاب رئیسی سردار جعفری گفت که مردم در هشت‌سال گذشته انتخاب اشتباهی داشتند، پس از انتخاب اژه‌ای نیز علی سعیدی (رئیس دفتر سیاسی عقیدتی رهبر) گفته که مردم در تمام ۳۲ سال گذشته انتخاب اشتباهی داشتند و منافع شخصی را بر منافع ملّی مقدّم کردند. این سطح از تجبّر و تحکّم و ناقص‌العقل پنداشتن مردم در این چهاردهه بی‌سابقه است. بله، جمهوری اسلامی به طور کامل رفته و حکومت اسلامی جای آن را گرفته است. این یک‌دست‌کردن دستوری و از بالا برنامه‌ای گسترده‌تر برای کشور و منطقه دارد که گزینش رهبر بعد فقط یکی از آنهاست.

 

نکته: اصلاح‌طلبی می‌توانست در سال ۸۸ از خواب گران برخیزد و بداند که شراکت به هر قیمت در ساختار بیمار قدرت حاکم به گسترش آزادی و عدالت نمی‌انجامد و تلاش کند که -اگر جنبش سبز را نمی‌پسندد،‌ لااقل خود- طرحی نو دراندازد. حالا شبح کم‌رمق اصلاح‌طلبی می‌خواهد جبران مافات کند تا خسر الدنیا و الآخره نشود یا مانند مجید انصاری دستمال چاپلوسی را بردارد؟

۷ نظر:

  1. من چندماه است که وبلاگ شما را می خوانم. گرایش سیاسی شما به کدام گروه سیاسی در داخل یا خارج ایران نزدیک است؟ چه برنامه ای برای آینده پیشنهاد می کنید؟

    پاسخحذف
  2. هیچ‌کدام. از سال ۸۸ با جنبش سبز از اصلاح‌طلبان فاصله گرفتم. پس از مدتی متوجه شدم که کسی که کار نظری می‌کند باید استقلال خود را حفظ کند و از نزدیکی به گروههای سیاسی بپرهیزد.
    هر برنامه‌ای که در پی آزادی و عدالت برای کشور باشد، با دو خط قرمز: خشونت و دخالت خارجی.
    می‌توانید بایگانی ایمایان را برای تفصیل بیشتر مطالعه کنید.

    پاسخحذف
  3. با سلام. کاش اشاره ای هم می کردید که آیا در چنان پروژه ای برای ایران و منطقه موفق هم می شوند یا خیر (با توجه به شرایط گوناگون)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام. اجمالاً بگویم که در کشور بسته به اتحاد و همسویی منتقدان و مخالفان است. اگر با هم باشند، امید تغییر هست و گرنه که هیچ. در منطقه به‌خاطر حضور مولفه‌های دیگر وضع پیچیده‌تر است.

      حذف
  4. وقتی کاظم صدیقی روضه‌خوان می‌شود آیت‌الله، محسنی اژیه هم می‌شود.

    پاسخحذف
  5. دارم سعی می کنم به یاد بیاورم اصلاح طلبان در طول حیات تاریخشان سربزنگاه های مهم کی طرف درست و خلاف مصلحت وقتشان ایستادند؟ همیشه طرف قدرت و سرکوب بودند این بار هم بدون شک همین است.هنوز هیچی نشده یا دستمال چاپلوسی به قول شما برداشتند یا ورد زبانشان شده که سپاه می آید بلایی به سرتان می آید و قدر ما را خواهید فهمید. یعنی اصلا چهار چوب اصول اخلاقیشان همین است بهتر از این بلد نیستند. ته دلشان دوست دارند که وضع بدتر بشود که مردم از رای ندان به ملیجک های آنان متنبه بشوند.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.