هشدار پوکی نظام

                                                                                                   جمعه ۱۹ فروردین ۱۴۰۱

  

اتّحاد جماهیر شوروی پیش از آنکه عملاً فروبریزد، از لحاظ نظری و اجتماعی فروریخته بود. از لحاظ نظری کمونیسم موجود در برابر نقدها تاب نیاورده بود و از لحاظ اجتماعی نیز اکثریّت از آن روبرتافته بودند ولی تاب اعلان آشکار آن را نداشتند. شکست نظری با سانسور، تلاش برای تبلیغات نادرست، حذف مخالفان و نگه‌داشتن جامعه در بی‌خبری جبران می‌شد و ازبین‌رفتن پایه‌‌های اجتماعی آن به تلاش برای مهاجرت به آن سوی دیوار آهنین انجامیده بود. جمهوری اسلامی خاکریز اوّل را خیلی وقت است با نقد ولایت فقیه و قانون اساسی موجود از دست داده است و خاکریز دوّم نیز روزبه‌روز سست‌تر می‌شود. نظرسنجی‌های یک‌دهه‌ی گذشته به تدریج نشان می‌دهد که جامعه در حال دورشدن از «آرمانهای انقلاب»اند و موج گسترده‌ی مهاجرت نیز مهر تأییدی  بر آن است. وقتی بدنه‌ی یک بنا پوک شد، فروافتادن آن دیروزود دارد ولی سوخت‌وسوز ندارد.

 

نظرسنجی موسّسه‌ی گمان یکی از آخرین نشانه‌های پوک‌شدن جمهوری اسلامی بود. در نظر داشته باشید که در شرایط فعلی ایران، هرقدر هم به افراد اطمینان دهند که آرای آنان جایی درز پیدا نمی‌کند، باز نظرها همراه با احتیاط داده خواهند شد. در این نظرسنجی ۶۸درصد آرا مخالف نظامی بر اساس قوانین دینی است. این نظر بسیار گسترده‌تر از مخالفت با ولایت فقیه است چون می‌توان یک قانون اساسی بر اساس قوانین دینی تنظیم کرد که ولایت فقیه هم در آن نباشد مثل پیش‌نویس قانون اساسی. این درصد کمابیش معادل کسانی است که در انتخابات اخیر یا شرکت نکردند یا رأی باطله دادند یعنی حدود دو سوّم مردم ایران. شاید یک سوّم از این دوسوّم زمانی همراه اصلاح‌‌طلبان بودند ولی با قصور و تقصیر آنان در استفاده از سرمایه‌ی اجتماعی و سرکوب حاکمیّت به طرف آنچه می‌توان آن را «براندازی نظری» نامید رفته‌اند. می‌ماند حاکمیّت و این یک‌سوّمی که هر روز دارد آب می‌رود تا جایی که پشتوانه‌ای نداشته باشد. موافقان حکومت دینی و نظام جمهوری اسلامی به ترتیب ۲۸ و ۲۲ درصدند یعنی به تقریب یک‌چهارم افراد. تفاوت یک‌چهارم و یک سوّم را کسانی پرمی‌کنند که پشتوانه‌ی نظری محکمی ندارند یا با گونه‌ای عملگرایی یا حتّی ترس در انتخابات شرکت می‌کنند.

 

اکثریّت هنوز طرفدار ساختار سیاسی یک‌پارچه‌اند و تفاوتها در نوع تقسیم قدرت بین مناطق است و فراموش نکنیم که رفتن به طرف جدایی‌خواهی از تبعات ناکامی حکومت مستقر در عدالت‌گستری است و در یک نظام تواناتر این دسته از افراد کمتر خواهد بود. نظر منفی دوسوّمی که بالا گفتم درباره‌ی رهبران اوّل و دوّم انقلاب برای طرفداران نظام باید بسیار شایان تأمّل باشد؛ ضمن اینکه رأی بالای رضاشاه با نوع برخورد او با روحانیون -در مقایسه با فرزندش- بی‌ربط نیست.

  

من اگر جای هیئت حاکمه بودم اینگونه نظرسنجی‌ها را خیلی جدّی‌تر می‌گرفتم. شک ندارم که وزارتهای اطلاعات و کشور نیز نظرسنجی‌های مشابهی را -بدون اعلان رسمی- انجام می‌دهند. اینکه چقدر از آن به دست رأس حکومت برسد یا نرسد بحث دیگری است. بهبود بحث معیشت که گروگان سیاستهای منطقه‌ای ایران و اتم‌بازی شده و رفع ناراستی‌های دستگاه قضا حتّی حالا هم می‌تواند درصدها را جابجا کند و گرنه با این تفکّر مسلّط «کیهان»ی که حتّی سیاست خارجی رئیسی را متّهم به وادادگی می‌کند، باید شمارش معکوس تغییر اساسی را از همین حالا آغاز کرد.

۲ نظر:

  1. خدا از دهنت بشنوره. هرچند به خدا باور ندارم ولی درمانده شدم.

    پاسخحذف
  2. فقط خدا کند این تغییر ناگزیر، خون نخواهد و به فروپاشی ایران نیانجامد

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.