شبکه‌ی خطوط قرمز نظام

                                                                                                          دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

  

مهدی نصیری که مواضع اخیرش حتّی منتقدان نظام را هم غافلگیر کرده اخیراً گفته که خامنه‌ای به نزدیکانش چهار خطّ قرمز خود را اعلام کرده است: حصر سران سبز،‌ رابطه با امریکا، حجاب و نظارت استصوابی. درباره‌ی تک‌تک این موارد بسیار نوشته‌ام و آشکارا همه‌ی آنها سلیقه‌ی شخصی است و مبتنی بر ناپاسخگویی گوینده‌ی آنها؛ ولی نکته اینجاست که کسی که می‌گوید من چهار خط قرمز دارم لابد منظورش این است که «فقط» این چهار خطّ قرمز و نه بیشتر. خطوط قرمز رهبرنظام بسیار بیش از اینهاست که یادآوری چند نمونه از آنها بی‌فایده نیست.


یک. رهبرنظام برخلاف قانون اساسی حتّی به خبرگان دست‌چین‌شده‌ی خود نیز پاسخگو نیست. آنها به گفته‌ی خود بارها ملاحظاتی درباره‌ی نهادهای پرشمار زیر نظر رهبر داشتند ولی او از جوابگویی امتناع کرده و گفته که خبرگان فقط وظیفه‌ی بررسی صفات و ویژگی‌های لحاظ شده در قانون اساسی برای رهبر را دارند و نه بیشتر و سرک‌کشیدن در نهادهای زیر نظر رهبر جزو وظایف آنها نیست.

 

دو. رئیس‌جمهوری که از صافی نظارت استصوابی گذشته نمی‌تواند بدون مشورت با رهبر وزیر انتخاب کند؛ نه فقط در وزارتخانه‌های حسّاس بلکه در تمام وزارتخانه‌ها باید ابتدا نفر مورد نظر خود را معرّفی کند تا با سه‌جواب «موافقم»،‌ «مخالفم» و «نظری ندارم» روبه‌رو شود. برخی وزیران حسن روحانی گزینه‌ی دهم یا یازدهم او بودند. به عبارت واضحتر خود رهبر یک نظارت استصوابی کاملاً خلاف قانون برای انتخاب وزیران دارد که از آن کوتاه نمی‌آید. در مراحل فرعی‌تر این دخالت در انتخاب رئیس‌مجلس هم در صورت لزوم اعمال می‌شود مثل اصرار به بقای ناطق نوری و عدم ریاست عبدالله نوری پس از قدرت‌گرفتن اصلاح‌طلبان در مجلس. در مراحل بسیار جزئی‌تر این دخالت در نصب استانداران استانهای حسّاس مانند سیستان و بلوچستان هم به چشم می‌خورد. هنوز از خطّ قرمز دوم نگذشته‌ایم که پای خطوط متداخل دیگری به میان کشیده شده است.


سه. برنامه‌ی اتمی ایران برنامه‌ای بسیار گران و هزینه‌بر برای کشور بوده است که در قبال نفعی محدود، تحریم‌ها و ضررهای هنگفت سیاسی را بر ایران تحمیل کرده است. در حالی که کشورهای پیشرفته‌ی جهان مانند آلمان در پی تعطیل‌کردن نیروگاههای اتمی خودند، ‌ایران همچنان بر طبل داشتن این نیروگاه و چرخه‌ی سوخت اتمی می‌کوبد. بدیهی است که من اینجا تمایل آشکار نظام به داشتن سلاح اتمی که در گذشته کاملاً مستند بوده و در حال حاضر هم با درصد غنی‌سازی غیرمعمول برای مصارف غیرنظامی کاملاً مشکوک است، در پرانتز قرار داده‌ام. خامنه‌ای با منتقدان این برنامه‌ی خسارت‌بار برخورد کرده و اجازه‌ی چون‌وچرا به آنان نداده است.

   

چهار. حضور منطقه‌ای ایران و به ویژه دخالت در سوریه خطّ قرمز دیگری بوده که کسی جرأت زیر سؤال بردن آن را تا کنون نداشته و اگر هم کسی چنین کرده بلافاصله با واکنش نهادهای امنیّتی روبه‌رو شده است. نیم‌‌میلیون کشته و هفت‌میلیون بی‌خانمان هزینه‌ی در قدرت نگه داشتن اسد شد تا بهار عربی در سوریه شکست بخورد و زمینه‌ی افراطی‌گری در آنجا فراهم شود و باقی داستان را هم که می‌دانید. 


پنج. جمهوری اسلامی از ابتدا خود را مخالف اسرائیل و مدافع فلسطینیان اعلام کرد ولی جدای از این سیاست کلّی، نوع تعامل با این معضل امکان بررسی و نقد در ایران نداشته است. اکثریّت خود فلسطینیان چه در کرانه باختری و چه در نوار غزّه به صراحت یا در پرده راه‌حل دو کشوری بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ را پذیرفته‌اند و به جز چند گروه کوچک کسی از راهبرد نابودی اسرائیل حمایت نمی‌کند ولی رهبر خودخوانده‌ی مسلمین، خود فلسطینیان را هم برای تعیین سرنوشت خویش محق نمی‌داند و راه‌حل دوکشوری در ایران امکان طرح ندارد. جدای از اینها بسیاری کشورها با اسرائیل رابطه نداشتند ولی در عرصه‌ی ورزش با آنان روبه‌رو می‌شدند ولی خطّ قرمز اجباری پنجم همه‌ی ورزشکاران ایران را در بر گرفته است. اخیراً شخصی برای مصاحبه با یک رسانه‌ی اسرائیلی در ایران دستگیر شد که نشان می‌دهد خطّ قرمز پنجم مانند اکثر خطوط پیشین عرصه‌های دیگری را نیز اشغال می‌کند.

 

شش. رفراندم اصلی از اصول قانون اساسی است؛ ممکن است شخصی درون ساختار نظام ایران با همه‌پرسی در مورد یک مسأله موافق نباشد ولی نمی‌تواند اصلی از اصول قانون اساسی را زیر سؤال ببرد. اینکه خامنه‌ای عملاً با فاقد تحلیل خواندن مردم اصل رفراندم را منکر شود امری است که اصل نظام را که منتخب همین مردم فاقد تحلیل است زیر سؤال خواهد برد. بدیهی است که با نپذیرفتن خود رفراندم نیازی به بحث درباره‌ی تغییر قانون اساسی یا دیگر موارد نیست.

 

به خطوط قرمز پرشمار فوق می‌توان دخالتهای جزئی در امور کشور مانند مخالفت با سند ۲۰۳۰ را نیز افزود که جان‌نثاران رهبر به رغم هیاهوی ابتدایی نتوانستند هیچ نکته‌ی خلافی در آن بیابند. حمایتهای پشت‌پرده‌ی خامنه‌ای از احمدی‌نژاد مانع برخورد مجلس و حسابرسی از او شد. مخالفت با ورود واکسن از کشورهای غربی به تأخیر در واکسیناسیون و بالارفتن آمار تلفات کرونا انجامید و عدول رهبر از نظرش بسیار دیر اعلام شد و موارد بسیار دیگر هم هست که رسانه‌ای نشده است.

 

با نگاهی به فهرست فوق می‌بینید که تاروپود قالی نظام از خطوط قرمز بافته شده و در میان آن لکّه‌هایی کم‌پیدا از دیگر رنگها به چشم می‌خورد که در میان خطوط قرمز محاصره شده‌اند. این سرنوشت انقلابی است که با ادّعای جایگزینی جمهوریّت به جای پادشاهی در این سرزمین رخ داد و قدرت را تصاحب کرد.

۲ نظر:

  1. جواب علی لاریجانی به خبرسازی تسنیم و شرکا درباره انتخابات مجلسو طعنه به "خالص‌سازی" به ما می‌گوید که طرف مانده و حوضش. حتی اگر از فرط استیصال به احمدی‌نژاد متوسل بشوند هم دور از ذهن نیست. این بار دوقطبی‌سازی شاید خیلی بد نباشد!!

    پاسخحذف
  2. وقتشه یه دوره عظماپژوهی راه بندازی 😉

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.