رهگذر و هدایت


در اخبار خواندیم که برخی کتاب‌فروشی‌ها کتاب رضا رهگذر درباره‌ی صادق هدایت را عرضه نمی‌کنند. رهگذر در این کتاب شهرت هدایت را ساخته و پرداخته‌ی انگلیسی‌ها وبنگاه خبرپراکنی بی بی سی می‌داند. این حرف‌ها را یکی دو سال پیش که وعده‌ی چاپ چنین کتابی را می‌داد نیز به زبان آورده بود او گفته بود:«... بوف کور اثری متوسط است... ولی جزو آثار خواندنی جا زده می شود...استعمارگر بزرگ و بنگاه سخن پراکنی‌اش بی بی سی تصمیم گرفتند او را مشهور کنند تا بعدها از او بهره برداری‌های خاص کنند... در زمان او نویسندگانی بودند که به شهرت وی نرسیدند... پیچیدگی‌های این اثر گاه ناشی از نقص بیان نویسنده است و انباشته کردن یک اثر از کُدهای تاریخی، جغرافیایی، روان شناختی و ادیان و مکاتب فلسفی ، کاری ادبی نیست... در هر اثر ادبی باید کلیدهایی کذاشته شود تا خواننده به رموز آن پی‌ببرد...نقدهایی که بر این اثر نوشته شده ادبی نبوده و...» در این باره به دو نکته باید اشاره کرد:


یکی این‌که اگر خبری که در سایت سرشار آمده که برخی کتاب‌فروشی ها اثر وی را عرضه نمی‌کنند درست باشد، باید گفت مایه‌ی تأسف است. این کتاب با هر محتوایی باید تنها نقد شود نه کمتر نه بیشتر. نمی نوان ادّعای مخالفت با سانسور و طرفداری آزادی بیان داشت و در عمل خلاف آن کرد. اگر کسی هولوکاست را مثال بزند، باید گفت که در آن سامان که بدنامی بهتر از گمنامی است هر روز فردی با ادعایی غریب که کشفی کرده که هیچ کس آنرا نمی داند برای خود جنجالی به پا می کند. آنان با شناخت ِ این خصیصه‌ی خود خواسته اند جلو انکار- یا بهتر بگویم شوخی با- واقعه‌ای که کودکان از مرگ رسته‌ی اردوگاه‌هایش هنوز زنده‌اند را بگیرند که به گمانم حتی این نیز به زیر پا گذاشتن آزادی بیان نمی‌ارزد.


دوّم این‌که علیرغم آن‌که رهگذر در نقدهایش نشان داده آدم دقیقی است و گاه نکته‌هایی را در داستانی که خوانده‌ای می‌یابد که قابل تحسین است ولی نحوه‌ی جهت گیری وی در این نقد کاملاً اشتباه است و آن هم نقد اثر با استفاده از حواشی آن و شخصیت نویسنده است. از توطئه و کار کار انگلیسیاست هم نمی گویم که تکرار مکرّرات است. برای نقد یک اثر خود اثر کافی است. ایشان مذهبی است پس چرا به دستور به گفته نگاه کن نه گوینده عمل نمی کند؟ بسیاری از این حرفها مثل ضعف نثر هدایت را- که باید با توجه به شرایط آن روز زبان فارسی سنجید نه اکنون- بسیاری گفته اند و نکته‌ی نویی نیست و برخی سخن‌ها مثل آرای ایشان درباب نحوه‌ی پیچیدگی در رمان و نحوه برخورد نویسنده با خواننده و داوری در باب دیگر نقدها، تنها رأی شخصی ایشان است که می توان با آن موافق یا مخالف بود. گفتن ِاین‌که فرهیختگان این دیارهمچون عروسکی فریب ِدسیسه‌ی استعمارگر پیر- که لابد از سال 1315اکنون را می‌دیده و برای الآن برنامه ریزی می‌کرده- را خورده‌اند و از این اثر ستایش کرده‌اند، اوج ِساده‌لوحی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.