نظر پاک خطاپوش



شایعه می‌پیچد که یکی از مأموران نیروی انتظامی به دلیل فساد اخلاقی دستگیر شده و برکنار می‌شود. چند ایما به نظرم می‌رسد.


1. امر شخصی و امر غیرشخصی تعریف دارد. هرکس بدون اجبار و تعدّی به حریم دیگری، کاری انجام دهد که از نظر عرف، اخلاق، دین یا جامعه ناپسند باشد، مرتکب خلاف اخلاقی شخصی شده است و اگر کوچکترین کاری با تجاوز به حریم اختیاری و آزادی کسی باشد، امر شخصی به شمار نمی‌رود. ارتباط فرضی او با آنهایی که- بنا به شنیده‌ها- دستگیر شده‌اند، اگر با اختیار آنها و مثلاً در قبال دریافت پول باشد، مانند ارتباط با بدکارگان امری خلاف اخلاق ولی شخصی است، خواه یک نفر باشد، خواه شش نفر باشند. شرب خمر، زنا و کارهایی از این دست شخصی است ولی تجاوز به عنف، شخصی نیست. اینها را برای این نوشتم که بگویم گفته‌ی کسانی که از تخلّف او به عنوان امری شخصی یاد کرده‌اند، می‌تواند درست باشد.


2. کسانی که امروز واویلا سر داده‌اند برای این کار، به خود عمل نگاه نمی‌کنند، بلکه به عامل نظر دارند. استفاده‌ی ابزاری فلان روزنامه‌نگار زن از ارتباط جنسی با افراد برای طی کردن پلّه‌های ترقّی، دخالت در حریم خصوصی اوست- که هست- امّا همان ارتباط از سوی یک مأمور، دخالت در حریم خصوصی او نیست. به نوشته‌های جدّی و طنز این روزها نگاه کنیم تا تناقض درون خود را بهتر ببینیم.


3. از نگاه دینی نیز گناه شخصی، غیرقابل قیاس با گناه عمومی است. از این دو به عنوان حقّ‌الله و حقّ‌النّاس یاد می‌شود. در روایات، تعابیر تکان‌دهنده‌ای در مقایسه‌ی این دو هست. گرچه هیچ گناهی را نباید کوچک شمرد ولی در احادیث آمده که اگر کسی یک درهم از ربا بخورد، مانند آن است که هفتاد بار با مادرش در خانه‌ی کعبه زنا کرده است. به گمانم همین یک نمونه کافی باشد.


4. اتّهام تا اثبات نشود به هیچ عنوان نباید جرم تلقّی شود. تمام آنچه بالا نوشتم بر پایه‌ی شنیده‌ها بود ولی کجا و در کدام دادگاه ثابت شده، خواه شخصی باشد و خواه غیر شخصی. اگر فردا نادرست بودن آن آشکار شد، من ِنوعی در پیشگاه وجدان خود و دادگاه عدل الهی چه توجیهی دارم؟


قبلاً نوشتم که پیامبر اسلام در کوچه‌ای با یارانش رد می‌شد که مردی را دیدند، تلوتلوخوران با شیشه‌ای در دست از دور می‌آید. یاران فریاد برآوردند که مست است و باید حد بخورد. ایشان گفت: از کجا می‌دانید که مست است؟ گفتند از راه رفتنش، ایشان جواب داد، شاید خوابش می‌آید یا خسته وبی‌حال است. آنان گفتند از آن شیشه‌ای که در دست دارد. پیامبر گفتند: مگر می‌دانید درون آن چیست؟ شاید مثلاً سرکه باشد. دین اسلام به دنبال جرم‌یابی نیست و تا چیزی محرز نشده، نباید آنرا در بوق و کرنا کرد.


5. مقایسه کرده‌اند این جریان را با نامه‌ی امام علی به فرماندار منصوبش که بر سر سفره‌ای رنگین حاضر شده بود. اگر دقّت کنید، در آن نامه دلیل اصلی عتاب ایشان با او این بود که فقرایی بر در آن خانه گردآمده بودند و آنان را به درون راه نمی‌دادند و این محرومیّت آنها بود که حضرت را به خشم آورده بود و اگر درماندگان نیز از آن سفره‌ی رنگین سهمی داشتند، لحن ایشان آنطور نمی‌بود، یعنی باز هم حقّ دیگران؛ وگرنه خود ایشان جای دیگر به کسی گفته بود که علی شدن کار شما نیست که مثل من بخورید و بپوشید.


پیشتر نوشته بودم که در برخورد با هر خبر و واقعه ابتدا صرف نظر از گوینده‌اش، آنرا بررسی کنیم سپس بپذیریم یا رد کنیم. امروز می‌گویم با توجّه به جوّ مسموم وبلاگستان فارسی، هر خبری که در آن یا سایت‌های گردآورنده‌ی پیوند دیدیم، اگر بنا را بر نادرست بودن آن بگذاریم- مگر این‌که خلافش ثابت شود-، به بیراهه نرفته‌ایم. وای بر کسی که اتّهامی را به شخصی بزند و نتواند ثابت کند یا منکری را نشر دهد که روزگار با ما در حال دادوستد است. ما نیز در گذشته و آینده، لغزش داشته‌ایم و خواهیم داشت. اگر امروز خطای کسی را در چارسوق عموم جار زدیم و فردا همین بلا به سر خود ما آمد،‌ نباید جز خود کسی را ملامت نکنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.