پس از تعویض مدیریّت شبکهی سه، تغییر رویکرد این شبکه که به شبکهی جوان و ورزش معروف بود کاملاً به چشم میآید، به گونهای که امروز اگر در کنار آن دو لقب که تا حدودی حفظ شدهاند، آنرا شبکهی مدّاحی نیز بنامیم، بیراه نگفتهایم. عجب که این مقدار تأکید بر نشان دادن منابر و مدّاحان و مراسم – عمدهً- سوگواری، در شبکههای قدیمی و جا افتادهی یک و دو دیده نمیشود.
این که بسیاری در روستاها و شهرهای کوچک دسترسی به مجالس مناسب سوگواری نداشته باشند و سیما طبق نظامی که حاکم است بخواهد این مراسم را به خانهی آنان ببرد تا حدّی قابل درک است ولی این میتواند به عهدهی شبکههای استانی نهاده شود یا شبکهای مانند قرآن نه جوانپسندترین شبکهی کشور.
همهی اینها به کنار، جایی که به گفتهی بنیادگزار جمهوری اسلامی قرار بود دانشگاه باشد، اکنون به تکیه تبدیل شده است. دانشگاه جایی برای بالا بردن معرفت است که در آن دانشجویان هم هویّت و فردیّت دارند، میتوانند سؤال یا حتّی اعتراض کنند. گفتوگوهای سیما هم منحصر به دعوت از چند روحانی خاص و تکرار احادیث معروف است. هم از اینکه بسیاری از وجوه بزرگان دین هرگز در رسانه ی ملّی مطرح نمیشود، جای سؤال دارد و هم روزآمد نبودن تفسیرها.
برای مثال طرح صریح سخنانی مانند سخنان علی دربارهی آن زن یهودی که خلخال از پایش بیرون کشیدند، چگونه با تجاوز و قتل افراد در زندانها قابل جمع است؟ بسیاری از سخنان پیشوایان دین ناخودآگاه معادل امروزی آنها را در ذهن متبادر میکند و این چنین است که بسیاری سخنان اصلاً مجال بروز نمییابند. پیشتر از سخن امام علی دربارهی عدم سنگسار مردی در نواحی مرزی یا حکایت پیامبر و یارانش دربارهی روا نبودن تجسّس در احوال شخصی افراد نوشتم؛ اینها ناخودآگاه به محض طرح، با وضع امروز ما مقایسه میشود.
در زمان رهبر فقید انقلاب، زنی در مصاحبهای « اوشین» را الگوی زن امروز ما دانست و دختر پیامبر را مربوط به هزار و چهارصد سال پیش. با آن زن و مسؤول پخش آن مصاحبه، برخورد شدیدی شد ولی کسی از خود پرسید که چرا آن زن چنین گفت و چه کسانی مقصّر در معرّفی آن بزرگواران هستند؟ با پخش چنین برنامههایی از صداوسیمای امروز نیز بسیاری، آنان را الگوی امروز نمیدانند و تنها بهانههایی برای گریه و زاری میپندارند ولی سخنانشان پخش نمیشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.