نقدی بر نظرات دکتر محمّدرضا باطنی
بخشی از نظرات اخیر آقای باطنی دربارهی عقیم دانستن زبان فارسی است که دیروز آنرا بررسیدم و بخش دیگر نظرات ایشان در مصاحبه با بی بی سی به« اصلاحناپذیر» بودن خطّ فارسی برمیگردد. طبیعی است که با توجّه با جایگاه ایشان، من با نگرانی خواندن مقاله را آغاز کردم چون به هرحال هم نمیتوان دانش و درایت ایشان را انکار کرد و هم به این زبان علاقه دارم و سخت است ببینم که کسی دربارهاش چنان میگوید که انگار تنها راه چاره، تغییر خط آن است؛ امّا با ادامهی خواندن نوشتار، دلایل ایشان را دارای ضعفهای زیادی دیدم که مهمترین ِآن، زاویهی دید ایشان به مسأله است. دو گونه میتوان با زبان برخورد داشت، یکی عالمانه و دیگری خلّاقانه. رویکرد اوّل مختصّ ادیبان و کسانی است که دربارهی زبان موجود- صرف نظر از امکانات بالقوّهی آن- سخن میگویند و رو به گذشته دارند و دودیگر، رویکرد ِشاعران، داستاننویسان و در یک کلام خلّاقان عرصهی معناست که زبان را به کار میگیرند و از ظرفیّتهای نهفتهی آن استفاده میکنند و به آن شکل میدهند. آقای باطنی حتّی اگر خود خلاف این بپندارد، به گروه اوّل تعلّق دارد و با توجّه به اینکه از معدود استادانی است که از زمانهای دور، به اشراف بر زبان انگلیسی شهره بوده است، شیوهی مواجههاش با زبان فارسی به گونهایست که گویی دربارهی زبان دوّم خود سخن میگوید. یادم هست از بیضایی در مصاحبهای پرسیدند که با کاستیهای زبان فارسی چه میکند، گفت من نقصی احساس نکردم، هرجا واژه داشتم یا به هرنحو توانستم معنا را بیان کنم ، کردم و هرجا نبود، ساختم یا راهی جدید پیدا کردم و این، نوع دوّم برخورد با زبان را نشان میدهد که البتّه کار هر کس نیست. عکسینه به جای آلبوم، آسانسر به جای آسانسور و پیدار به جای سریال، اندکی از واژگان برساختهی بیضایی است و پرداختن به نحو و زبان مورد استفادهی او، مجال دیگری میخواهد.
از آنجا که این مقاله از باطنی، جامع تمام اشکالهای وی بر رسمالخطّ فارسی است، به ترتیب ِبندهای نوشتار، آنرا برمیرسم تا به مصاحبهی بی بی سی برسیم.
1. « مصوّت های زبر و زیر و پیش در خط فارسی نمایانده نمیشوند و امکان اشتباه زیاد است»
همان قدر که امکان اشتباه هست، امکان پرهیز از آن هم وجود دارد. جملهی بالا در صورتی درست بود که میگفت: مصوّتی برای نشان دادن a و e و o در خط فارسی وجود ندارد. اجباری کردن گذاشتن حرکات زبر و زیر و پیش، نوشتن را دشوار میکند و در اکثر موارد نالازم است ولی میتوان در مواقع لزوم از آن استفاده کرد؛ هرجا نویسنده ببیند ممکن است نداشتن ِحرکت موجب ابهام شود، از آن استفاده میکند.
در انگلیسی مصوّتها گذاشته میشود ولی اشکالی که وجود دارد، این است که همیشه یک صدا ندارند و مثلاً a گاهی به صورت فتحه و گاهی به صورت کسره تلفّظ میشود و برخی جاها به صورت ِصدای« آ». همین طور حرف e گاهی به صورت کسره تلفّظ میشود و گاهی به صورت صدای «ای» و معیاری برای تفاوت نهادن بین آنها نیست و شناخت آنها سماعی است که این موضوع، امر آموزش را دشوار میکند. به نظرم در این زمینه خط فارسی بر انگلیسی برتری دارد.
2.« ننوشتن علامت تشدید باعث اشتباه در خواندن کلمات می شود»
این مورد هم مثل مورد بالاست و اتّفاقاً برعکس ِکم گذاشتن حرکات، استفاده از علامت تشدید بسیار رایج است.
3.« برای برخی از صداها بیش از یک علامت هست مانند« ز» و « ذ » و « ض» و « ظ» و ... که نامناسب است»
با تأیید مورد بالا و اعتراف به اینکه اگر چنین چیزی در خط فارسی وجود نداشت بسیار بهتر بود، عین همین مشکل در خط انگلیسی هم وجود دارد. مثلاً برای صدای ک در این خط علاوه بر علامت k ، بسیاری از اوقات از حرف c استفاده می شود و بعضی اوقات از حرف q . تازه این به جز استثناهای عجیب و غریب انگلیسی است که مثلاً ch در school صدای ک می دهد. در این خط برای بسیاری صداها اصلاٌ علامت مجزّایی وجود ندارد و از علائم ترکیبی استفاده می شود که آن هم ثابت نیست. این چنین است که برای صدای ش گاهی sh به کار میرود و گاهی tio ، ci یاsio . برای صدای چ، گاهیch به کار میرود و گاهیt در کلماتی مانند amateur و این باز جدای از استثناهای پرشمار این خط است. عربی نیز فاقد برخی صداهاست که امروزه سعی کردهاند به نحوی آنرا بر طرف کنند و مثلاً با کنار هم نهادن ت وش حرف چ را تلفّظ کنند و برای نمونه کشور چاد را تشاد مینویسند. با وجود این و برخی ابداعهای جدید باز من از برخی جوانان عرب شنیدهام که در چتها و نوشتههای محاورهای از حروف فارسی برای رفع احتیاج خود استفاده میکنند. از آقای باطنی میپرسم، کدام خط و زبان سادهتر و برای یادگیری آسانتر است؟
4.« بعضی حروف نمایندهی بیش از یک صدا هستند»
کاملاً درست است ولی مثالهای ایشان هم محدود است؛ امّا اگر به شیوهی نگارش زبان بینالمللی و قدرتمندترین زبان دنیا بنگریم اوضاع بسیار خرابتر از این است. در بند 1 و 2 – به ترتیب برای مصوّتها و صامتها- برخی از این آشفتگیها را نشان دادم و میافزایم که دامنهی استثناهای خط انگلیسی بسیار فراتر از این است؛ تا حدّی که حرف u گاهی صدای کسره میدهد (turban)، گاهی صدای آ (dust)، گاهی صدای او(educate) و گاهی صدای یو(during). برای صدای ج علاوه بر j از g در برخی حالات استفاده میشود و گاهی نیز حرف d در مواردی مانند education صدای ج می دهد، در همین کلمه، حرف a صدای ei می دهد و این رشته سر دراز دارد.
5.« حروف، بسته به جایگاه خود در کلمه به صورتهای متعدّدی نوشته میشوند.»
این مورد درست است و در صورت یکساننویسی حروف، شیوهی نگارش سادهتر میشد؛ امّا این امر در عربی – به عنوان یکی از زبانهای قدرتمند دنیا که بسیاری از نقصهای نوشتاری فوق در آن یا نیست یا بسیار اندک است- نیز وجود دارد و من نشنیدهام کسی به فکر اصلاح یا تغییر خطّ زبان عربی بیفتد. در انگلیسی نیز حروف بزرگ و کوچک داریم که گاه اصلاً به هم شباهت ندارند مثلR و r یا A و a . صورت تحریری و چسبان حروف انگلیسی هم کاملاً متفاوت با حروف جدا هستند و انگلیسی در این زمینه با فارسی تفاوت فاحشی ندارد.
6.« مسئلهی قطع و وصل حروف یکی از مشکلات خط فارسی است و گاهی در نوشتن با فاصله افتادن بین حروف ِیک کلمه، معنا عوض میشود»
مورد دوّم که از آن متّه به خشخاش گذاشتنهای آن چنانی است و در هر خطی، از جمله انگلیسی هست و با درستنویسی حل میشود. امّا مورد اوّل کاملاً درست است و بعضی راه آنرا جدانویسی مطلق میدانند حتّی در کلماتی مانند دانشجو که به صورت سرهم جاافتاده است. با اینکه اگر معیار ثابتی باشد، یقیناً بهتر است و میتوان هم برای آن راه حلّی نسبی پیدا کرد ولی از آنجا که منجر به عوض شدن معنا نمیشود، من آنرا خیلی مهم نمیدانم؛ چه بنویسیم دانشجو، چه دانشجو؛ فوقش میتوان گفت که بعضی کلمات را در فارسی به دو گونه میتوان نوشت و هر دو جور درست است. به نظر من، دوگونه نوشتن ِبعضی کلمات، اشکالی ندارد، گرچه میتوان راههایی برای کم کردن ِمشکل و یکدستتر کردن شیوهی نگارش خط فارسی یافت.
7.« ننوشتن کسرهی ِاضافه، تلفّظ و فهم بسیاری از جملات را با مشکل مواجه میکند»
این بند تابعی از بند اوّل و دوّم میتواند باشد و با استفادهی به موقع از این علامت، میتوان از این اشکال جلوگیری کرد. علاوه بر آن، در دو مثالی که ایشان آوردهاند، بدون گذاشتن کسره و با رعایت علائم سجاوندی میشود مشکل را حل کرد. مانند مثالی که در گفتوگوی بی بی سی هم تکرار کردهاند، با گذاشتن ویرگول پس از کلمهی « اغلب» یا پس از کلمهی « مردم» ، نیاز چندانی به آوردن حرکت اضافه نیست.
8. « فراوانی ِنقطهها ایجاد اشکال میکند»
گذشته از اینکه تایپ در بیشتر موارد، جای نگارش با دست را گرفته و این اشکال را رفع کرده است ولی در نگارش دستی هم دیرزمانی است که نقطههای دوتایی ِهمراه مثلاً در حرف« ت» را به صورت یک خط کوتاه صاف و سهتاییها را مثلاً در حرف« ث» به صورت خطّی منحنی نشان میدهند و این مشکل را تا حدّی حل کردهاند.
9. ایشان موارد مختلف دیگر را به اشاره میگویند و من هم اشارهای کوتاه به یکی از برتریهای رسم الخطّ فارسی بر خطوط اروپایی میکنم و آن، این است که به جز استثناهایی مانند کلمهی« خواهر» یا «ه» ای که کسره تلفّظ شود، ما حرفی که نوشته شود ولی خوانده نشود نداریم؛ امّا این امر در انگلیسی از فرط فراوانی و بیمعیار بودن نیاز به مثال آوردن ندارد و در رسمالخطّ فرانسوی که اصلاً تبدیل به یک تراژدی میشود! ایشان میگوید هر جا دقّت مطرح باشد( یعنی گاهی اوقات)، برای نشان دادن تلفّظ صحیح، باید کلمات را به لاتین نوشت و من میگویم که هر جا پای آموزش خط و زبان انگلیسی در کار باشد( یعنی اغلب اوقات)، بدون رجوع مدام به آوانگاری کلمات، این امر ممتنع خواهد بود.
فارسی تنها زبان لهجهدار جهان نیست و آشنایان به زبان عربی میدانند که زبان عربی ِشمال آفریقا برای ساکنان حاشیهی خلیج فارس در ابتدای این قرن، تقریباً نامفهوم بود ولی پس از فراوانی و شیوع فیلمهای مصری و گسترش برنامههای ماهوارهای، این معضل تا حدّ زیادی حل شده ولی نوشتن آنان به زبان گفتاری بسیار با هم متفاوت است. در زبان انگلیسی تفاوت لهجهها بسیار زیاد است و این زبان از غرب به استرالیا و از شرق به جایی مثل ایرلند که میرسد واقعاً تفاوتهای عمدهای در نحوهی تلفّظ پیدا میکند ولی همه، خط معیار را خلاف لهجهی خود مینویسند و کسی هم در پی تغییر خط نیست.
به دلیل طولانی شدن این ایما از خیر پرداختن مفصّل به مصاحبهی ایشان با بی بی سی میگذرم ولی یک نکته در این مصاحبه برایم جالب بود. ایشان در جایی از این گفتوگو میگوید که زبان فارسی، برای بیان مفاهیم عرفانی کم و کاستی ندارد. این نکته بسیار حائز اهمیّت است چون این معنا را میرساند که اکثر اختلافنظرها در زبان، ناشی از ضعف و سستی اندیشهای است که آن زبان را به عنوان ابزار بیان، به خدمت گرفته است و با قوّت گرفتن آن اندیشه، زبان نیز قوی خواهد شد. همانطور که ایشان در این مصاحبه، به قوّت زبان فارسی در بیان مفاهیم عرفانی اعتراف میکند، در صورت گسترش دانشها و ازدیاد تبادل افکار و بروز خلّاقیّتها در فنون و هنرهای مختلف، این زبان نیز به تبع آن، زایا و نیرومند خواهد شد. گاهی به نظر میرسد ما مسافرانی هستیم که مقدّمهی سفر و تدارک آن را به حدّی طول دادهایم که از خود سفر بازماندهایم و مشغول نزاع بیهوده بر سر چگونگی آغاز سفر و انتخاب وسیله هستیم؛ اگر راه بیفتیم، بسیاری از ابهامها و اختلافها در مسیر حل خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.