ايماگويه‌هاي بازيگران

    

۱. وربال( کوین اسپیسی در مظنونان همیشگی): بزرگترین حقّه‌ای که شیطان تا حالا سوار کرده اینه که همه رو متقاعد کرده که وجود نداره.
2. آلکسیس زوربا( آنتونی کویین در زوربای یونانی): خود ِزندگی دردسره، فقط مرگ اینجوری نیست. زنده بودن به اینه که کمربندتو واکنی و دنبال دردسر بگردی.
۳. مک مورفی( جک نیکلسون در پرواز بر فراز آشیانه‌ی فاخته): باید دیوونه باشم که تو همچین دیوونه‌خونه‌ای بمونم.‌‌‌‌‌
۴. ریچارد. تی . نیکسون( آنتونی هاپکینز در نیکسون) رو به تصویر کندی: وقتی مردم به تو نگاه می‌کنن، اون چیزی که می‌خوان باشن رو می‌بینن ولی وقتی به صورت من نگاه می‌کنن اون چیزی که واقعاً هستن جلو چشماشون میاد.
۵. اولیس اورت مک‌گیل( جرج کلونی در ای برادر کجایی): یه زن، شیطانی‌ترین چیزیه که تا به حال برای عذاب ساخته شده تا روز مردا رو خراب کنه.
۶. چارلز تاتوم( کرک داگلاس در تک‌خال در حفره): خبرای بد بهتر می‌فروشن، چون بی‌خبری خوش‌خبریه.
۷. رت باتلر( کلارک گیبل در بربادرفته) به اسکارلت اوهارا: من نمی‌تونم تمام عمرمو صبر کنم تا تو رو از چنگ شوهرات دربیارم.
۸. رابرت( کلینت ایستوود در پل‌های مدیسون کانتی): رؤیاهای قدیم رؤیاهای خوبی بودن، به نتیجه نمی‌رسیدن ولی خوشحالم که اونا رو داشتم.
۹. سم اسپید( همفری بوگارت در شاهین مالت) روبه زنی که دوست داشت ولی هم‌دست دزدان از کار درآمد: امیدوارم اونا دارت نزنن عزیزم، با اون گردن دوست‌داشتنیت. آره فرشته، می‌خوام تحویلت بدم. اگه شانس بیاری زنده می‌مونی؛ یعنی اگه دختر خوبی باشی بیست سال می‌افتی زندون؛ من منتظرت می‌مونم و اگه دارت زدن، همیشه یادت می‌کنم.
۱۰. کورتز( آخرین جمله‌های مارلون براندو در اینک آخرالزّمان): تو هیچ وقت درست و حسابی به آزادی واقعی فکر کردی؟ آزادی از عقاید دیگران... حتّی از عقاید خودت؟