بی‌انضباطی کمیته‌ی انضباطی



                
رفتار کمیته‌ی انضباطی فدراسیون فوتبال را می‌توان نمونه‌ی کوچکی از شیوهی برخورد با قانون، قضاوت و استفاده از قدرت در ایران دانست. این موضوع در حکمی که برای علیرضا واحدی نیکبخت صادر کردند، بیش از پیش خود را نشان داد. چند نکته به نظرم می‌رسد:
1. از میان موارد مجازات درنظر گرفته شده( ده میلیون تومان جریمه، پس دادن تمام هدایا و یادگارهای تیم ملّی و دو سال محرومیّت از همراهی تیم ملّی) دوّمین مورد با عقل من جور در نمی‌آید. آقایان قاعدةً باید بر اساس حقوق اسلامی حکم دهند. آن هدایا و جوایز یا از طرف فدراسیون فوتبال بوده است و یا از طرف نهادهای بین‌المللی مانند کنفدراسیون آسیا. اگر از طرف خودشان نبوده است که حقّ باز پس‌گیری آنرا ندارند و در صورتی که از طرف خودشان بوده است، عقد هدیّه با دادن آنها و گرفتن او بسته شده است و نمی‌توانند آنرا به هم بزنند. در چنین مواردی در سطح جهان( مثل دوپینگ یک ورزشکار) تنها یک مدال از او پس گرفته می‌شود، نه تمام افتخارات او. مثلاً کشتی گیری که پنج مدال جهانی دارد و در آخرین آنها دوپینگ کرده است، باید آن مدال را پس دهد، آن هم به این دلیل که از ابتدا و به هنگام دریافت آن، لیاقتش را نداشت و با باقی مدال‌ها که بدون نقض قوانین آنها را گرفته است، کاری ندارند. این مجازات نامعقول را فقط می‌توان اینجا یافت و در حکمی که بیشتر به عقده‌گشایی شباهت دارد تا اجرای قانون.
2. نیکبخت پیش از این هم اردوی تیم را ترک کرده بود، سرخود و بی‌دلیل. آخرین بار به دلیل تذکّری که دایی در مورد طرز لباس پوشیدنش به او داد، چنین کرد. آنجا اگر تنبیهی برای او در نظر گرفته می‌شد، جا داشت، نه حالا که عمل وی تنها قصور بوده و نه تقصیر.
3. میشاییل بالاک اسطوره‌ی تیم ملّی آلمان است؛ او پس از مصاحبه‌ای انتقادی از سوی یواخیم لو، سرمرّبی آلمان تهدید به اخراج یا گرفتن بازوبند کاپیتانی تیم ملّی شد که بلافاصله معذرت خواست و برای گفت‌وگو با لو خودش را به آلمان رساند. اقتدار یک مربّی اینجا خود را نشان می‌دهد نه اینکه مربّیی که توان رودررویی با بازیکنی که تا دیروز همبازیش بود ندارد، به جای تصمیم‌گیری ِشخصی درباره‌ی او آنرا به کمیته‌ی انضباطی ارجاع ‌دهد. وقتی یک مربّی بدون ضابطه و خارج از فهرست ابتدایی انتخاب می‌شود، باید هم- به جز به هوا پریدن پس از زدن گل مساوی به امارات، آنچنان که گویی به برزیل گل زده‌ایم- شاهد چنین رفتاری باشیم. فراموش نکنیم که کمیته‌ی انضباطی قبلی به دلیل درافتادن با علی دایی مجبور به استعفا شد ولی کمیته‌ی فعلی برای خدمتگزاری به وی تمام اصول را زیر پا می‌گذارد.
4. کمیته‌ی انضباطی فعلی، ترکیبی از قوای قانون‌گذاری، قضاوت و نهادهای نظارتی است. قانون یا آیین‌نامه‌ی انضباطی را خود می‌نویسند، بی‌آنکه سهم پیش‌کسوتان، داوران یا خرد جمعی در آن معلوم باشد. در این صورت تبعیّت از قانون خودنوشته با عمل به میل خویش تفاوت چندانی نمی‌کند. شریفی که رئیس این کمیته است، می‌گوید که گزارش تیم ملّی به دست ما رسید، نه شکایت و اینجا محکمه‌ی کیفری نیست که نیاز به شکایت باشد و ما بر اساس گزارش هم می‌توانیم حکم صادر کنیم. این با اصالت برائت برای افراد سازگار نیست، اگر شکایتی از کسی نشده است، دلیلی برای برخورد با او نیست. زدن ضرر مادّی و روحی به یک نفر لااقل باید بر اساس ارجاع نارضایتی یک فرد، تیم یا نهاد از کسی باشد.
5. محرومیّت‌های« تا اطّلاع ثانوی» هم در راستای نوع نگرش بند بالاست. نوع اعلام اتّهام‌ها اینگونه است که پس از فراخوانی یک فرد به کمیته‌ی انضباطی، آن فرد از شرکت در تمام فعّالیّت‌ها تا اطّلاع ثانوی محروم می‌شود، خواه جرم او به اثبات برسد، خواه نرسد. پس اگر کسی به چیزی متّهم شد و به دلیل تراکم پرونده‌های کمیته‌ی انضباطی تا دو هفته فرصت رسیدن به پرونده‌اش نبود، دو یا سه بازی را از دست خواهد داد، حتّی اگر بعد برائت وی معلوم شود. جوابگوی ضرر تیم او در این مدّت که خواهد بود؟ به نظر می‌رسد اصلی که کمیته‌ی مورد نظر به آن معتقد است، این است:« هر متّهمی مجرم است، مگر خلاف آن ثابت شود.»
6. شریفی گفته است که در صورت نیاز تیم ملّی و« علی دایی» به نیکبخت ما می‌توانیم آن حکم را به کمیته‌ی استیناف ببریم و تعدیل کنیم. کمیته‌ی استیناف، جایی برای بازنگری حکم ابتدایی است که بارها درگیری آن با کمیته‌ی انضباطی سابق دردسرساز شد و حتّی یک‌بار آنان را مجبور به استعفا کرد. آنچه گفتم روشن می‌کند که کمیته‌ی استیناف باید « استقلال» داشته باشد و برای بازبینی حکمی که ممکن است، درست نباشد، تشکیل شود ولی حرف شریفی نشان می‌دهد که امروز دیگر چنین استقلالی موجود نیست و برای تأمین نظر دیگران مانند مرّبی تیم ملی تشکیل می‌شود و حکم آن به مصلحتی که تشخیص داده می‌شود برمی‌گردد نه آنچه باید باشد. این اظهار نظر خطّ بطلانی است بر ادّعای قانون‌مداری شریفی؛ اعلام پرطمطراق یک حکم و اینکه در صورت لزوم نقض خواهد شد، بازی با مفهوم قانون و قضاوت است.
7. این نوشته را می‌توان همین‌طور ادامه داد ولی من با ذکر چند مورد آنرا تمام می‌کنم.الف. در نظر گرفتن گزینه‌ی کم‌کردن امتیاز در فوتبال جهان در موارد بسیار استثنایی مانند تبانی با تیم مقابل یا داوری یا درست نبودن تراز مالی باشگاه است نه مثلاً ناسزا گفتن چند تماشاگر. فوتبال ورزشی نیست که ما آنرا اختراع کرده باشیم، پس بهتر است که از روش‌های امتحان پس‌داده در سطح جهان استفاده شود. ب. شریفی می‌گفت که درباره‌ی امتناع علی کریمی از حضور در تیم ملِّی گزارشی به دست ما نرسیده است، پس با او برخورد نمی‌کنیم. بازی کردن یا نکردن یک بازیکن در تیم ملّی به آزادی انتخاب او برمی‌گردد و هیچ اجبار یا تنبیهی برای آن معقول نیست.ج. برای نیکبخت صد و بیست امتیاز منفی درنظر گرفته‌اند که ممکن است منجر به محرومیّت او از بازی در لیگ برتر شود، سرایت دادن یک جرم از یک حوزه( تیم ملّی) به باشگاه- و به عکس- نادرست است . د. امتیاز منفی در نظرگرفتن برای بازیکن یا فرستادن او به دسته‌ی پایین‌تر و سایر روش‌های تنبیهی و پلیسی، نمایشگر ناتوانی از برقراری فضای فرهنگی در ورزشگاهها و بین ورزشکاران و مربّیان است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.