پشت باغ مولوي


پشت باغ مولوی، پهلوی لوله هُوی
نشون خونت شُدادن، مه هُندم تو نخوی
یارم هندن از سفر، مه که اُمنینن خبر
هوای بندر که گرمِن، مه رفتم بالای کپر
دلبر مه مکن ناز، با گرم بندر بساز
اگر ناتونی بسازی، تفِرِستم بِی شیراز
مه نارم وا خیابُن، اَرَم توی بیابُن
اَنینُم وا سَرِ چشمه، غم اُمْهَستن فراوُن  
هو: آب، خُنت: خانه‌ات، شدادن: آنرا دادند، مه: من، هندم: آمدم، نخوی: خوابیده‌ای، اُمنینن: ندارم، نارم: نمی‌روم، انینم: می‌نشینم، اُمْهَسْتِن: دارم.
(
شعر و معنای لغات از کتاب«ای سیاه زنگی»، گردآوری: محمّد ذوالفقاری
« پشت باغ مولوی» یکی از ترانه‌های بندرعبّاسی است که سالها پیش فاطمه رضایی آنرا با شعری از خودش خواند( بشنوید). مرحوم ناصر عبداللّهی در آلبوم« هوای حوّا» آنرا با صالح آتون خواند و - شاید به دلیل منع ارشاد- نامی از رضایی نیاورد که باعث اعتراض او شد. موسیقی بندری گرچه غنای موسیقی دیگر نواحی ایران را ندارد ولی لطف و سادگی موسیقی فولکلور در آن هویداست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.