زبان حال


                                           
این روزها در عزاداری‌ها و تعزیه‌ها آنچه بیش از هرچیز به گوش می‌رسد استفاده‌ی شاعرانه از واقعه‌ی کربلا در قالب« لسان حال» یا« زبان حال» است. به دلیل محدود بودن منابع تاریخی و مطالب روایی، آن مطالبی که قرار است بیان آن حادثه باشد از زبان اولیا و اشقیای حادثه روایت می‌شود« گویی» آنان چنین گفته‌اند تا هم مشکل سند و ارجاع نداشته باشد وهم حسّ و حال منتقل شود. میزان نزدیکی آن زبان حال با روح ماجرا هم به سواد و بینش و ذوق شاعر یا نویسنده برمی‌گردد. ظاهراً اوّلین شاعری که این اصطلاح را به کار برده، خیّام است که می‌سراید: دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار، بر تازه‌گلی همی ‌لگد زد بسیار- وان گل به زبان حال با او می‌گفت:« من همچو تو بوده‌ام مرا نیکودار.»


مهمترین مرجع پژوهشی در باب زبان حال، کتاب پربرگ آقای نصرالله پورجوادی به همین نام است که در پی دیدن تفسیری از غزّالی بر بعضی آیات قرآن و در پی تحقیقی طولانی و چندین ساله نوشته شده است. ایشان در این کتاب از سابقه‌ی بحث در ادبیات جهان قدیم یعنی از بین‌النّهرین، ادبیات یهودی، سریانی، یونانی و ایران قبل از اسلام آغازیده و تا بررسی شخصیّت‌های ادیب، عارف و فیلسوفی چون رودکی، خیّام، سهروردی، نظامی، مولوی، حافظ و نیما پیش آمده است. بخش‌های بعدی، بررسی موضوعی است مانند گفت‌وگوی عناصر بی‌جان با هم چون خورشید و ماه یا شطرنج و نرد یا مفاهیمی مانند عقل و عشق که بیشتر حالت مناظره یا تفاخر و برتری‌جویی دارد. داستان‌های عشقی، تفنّنهای علمی- هنری، هزل و طنز و روضه و تعزیه بخشهای پایانی کتاب را تشکیل می‌دهند.


کتاب، کتاب گردآوری صرف است و تلاشی برای فهم چگونگی به کارگیری این شگرد در ادبیات به کار نرفته است؛ گفت‌وگوی ناگویاهایی مانند جماد، نبات و حیوان بسیار فراتر از صنعت تشخیص ادبی است و تفسیر زبان حال انسانی نیاز به دقّت و تأمّل بیشتری دارد. علیرغم اینکه پورجوادی پژوهشگر عرفان است ولی بخش‌های مربوط به عارفان می‌توانست پربرگ‌تر باشد مثلاً بخش ابن‌عربی بسیار کوتاه و ناچیز است. آنچه با شنیدن اصطلاح« زبان حال» به ذهن می‌آید تعزیه و روضه است ولی بخش‌های مربوط به این قسمت در کتاب بسیار اندک است. صرف نظر از آنچه گفتم، نباید تلاش فراوان ایشان را در به سامان رساندن این کتاب در عرصه‌ی ادبیات امروز ما که کم‌خواهی و پخته‌خواری در آن حرف اوّل را می‌زند، کم شمرد. کتاب به عنوان اوّلین نمونه در این باب در زبان فارسی مقدّمه‌ی بسیار خوبی برای هرکسی است که بخواهد در این باره بپژوهد و از دید فنّ تخصّصی خود آنرا بررسد. برای نمونه چهار نمونه‌ی مختصر از زبان حال‌های کتاب را برگزیده‌ام: 


1. مرگ و شیطان- در زبان آرامی جدید- یعنی سریانی- شاعری به نام افراییم( ق 4. م) گفت‌وگوی مرگ و شیطان را چنین سروده است: مرگ به شیطان می‌گویدفقط کسانی که بخواهند به تو گوش می‌دهند ولی پیش من چه بخواهند و چه نخواهند می‌آیند». شیطان در جواب می‌گوید:« ای مرگ تو متوسّل به زور می‌شوی، در حالیکه من دام و تله می‌گذارم»( ص – 52


2. سگ و بایزید- بایزید در راه می‌رفت که سگی به وی نزدیک می‌شود، بایزید دامن خود را کنار می‌کشد. سگ به او می‌گوید:« اگر خشکم هیچ خللی نیست؛ اگر ترم هفت آب و خاک میان من وتو صلحی اندازد امّا اگر دامن به خود باز زنی، اگر به هفت دریا غسل کنی پاک نشوی» ( تذکرة‌الأولیاء، ص-221)، ( ص 235 کتاب زبان حال)


3. عضو نرینه و عضو مادینه- در کلیّات عبید رساله‌ای هست به نام کنزاللّطایف که به یقین از آن عبید نیست چون تاریخ نگارش آن بیش از یکصد سال پس از مرگ اوست. پورجوادی برخلاف محجوب معتقد است که گرچه این گفت‌گو- به تبع ویژه‌بودن این اعضا- بی‌پرده‌اند ولی بی‌ادبانه یا نامعقول و« خُنُک» نیستند. مثلاً اوّلی می‌گوید:« مواکب سپاه شهوت را ناصب رایات منم و قلم‌زن دفتر لذّات را کاتب آیات من...» و دوّمی جواب می‌دهد:«...این سخن پرداز زبان دراز که یکران زبان‌‌آوری را در جولان آورده است، کیست؟ و آن که سمند سرکش در میدان سرافرازی جهانده از بهر چیست؟...» نزاع پیش می‌رود و آنها دعوای خود را پیش داوری می‌برند که برایشان توضیح می‌دهد که در دستگاه خلقت، وجود هر دو لازم است  و یکی بر دیگری برتری ندارد و آنان را دعوت به صلح می‌کند. آنان هم آشتی می‌کنند و همدیگر را در آغوش می‌کشند و به وصال هم می‌رسند!( ص- 1015 تا1022)


4. گفت‌وگوی مرغان درباره‌ی کربلا- مرغی از آسمان می‌آید و پرهای خود را با خون امام حسین رنگین می‌کند و پیش دیگر مرغان می‌رود:« گفت با مرغان که ناید شرمتان،  کاین چنین کرده است غفلت گرمتان - کشته گشته رهنمای وحش و طیر، چرخ از رفتن فتاده مه ز سیر-...- کی روا باشد شما در شاخ گل، اهل بیت شاه در زنجیر و غل» ( روضة‌الأسرار، محمّدعلی سروش اصفهانی، ص- 49 و50)،( ص- 1053 کتاب زبان حال)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.