چه بسیار است عبرت و چه کمند عبرتجویان.
مردم با آنچه نمیدانند دشمنی میورزند( جهل مکعّب)
با به قدرت رسیدن است که درون ِافراد، پیدا میشود.
هر کس با حقیقت دشمنی ورزد، به زمین خواهد خورد.
بیچشمداشتی به داراییهای مردم، بالاترین توانگری است.
کار اندکی که تداوم داشته باشد از بسیاری که خستگی آورد بهتر است.
اگر کسی – واقعاً- جوینده باشد، به آنچه میخواهد یا قسمتی از آن میرسد.
آبروی تو با خواهشکردن تو ریخته میشود، ببین آنرا پیش چه کسی میریزی.
گمان بد به حرف بدی که از کسی میشنوی نبر، مادام که اندک احتمال خوبی در آن باشد(امان از ظنان)
در دوستی با دوستت زیادهروی نکن، زیرا ممکن است روزی دشمنت شود و در دشمنی با دشمنت زیادهروی نکن زیرا ممکن است روزی دوستت شود.
اگر در کسی صفت برجستهای بود منتظر همانندهایش باشید( اگر صفت خوبی بود، دیگر صفات خوب و اگر بد بود، دیگر صفات بد را به دنبال میآورد)
برای دانستن بپرس نه برای به سختیانداختن دیگری. جاهلی که در پی دانایی باشد چونان عالم است و دانایی که در پی ستیزه باشد، همانند جاهل.
بیاعتنایی تو به کسی که به تو رغبت دارد کمبهرگی توست و رغبتت به کسی که به تو بیمیل است، سرشکستگی.
هیچ دیاری با دیار دیگر برای( سکونت) تو تفاوت نمیکند، آن دیاری برایت بهتر است که مردمش پذیرای تو باشند.
ایماگزینی از کلمات قصار نهجالبلاغه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.