بی‌بی‌سی، گلزار، نود، رفسنجانی و غیره


                                  
1. بالاخره پس از گذشت یکی دو روز و درآمدن روزنامه‌ها، پشت‌پرده‌ی آخرین برنامه‌ی نود تا حدودی معلوم شد. برنامه‌ای پر و پیمان آماده بوده است، از مصاحبه با هفتاد نفر از بزرگان فوتبال و بخشی مختصّ اشتباهات فدراسیون که به فوتبال ایران لطمه زده تا یک مسابقه‌ی پیامک جنجالی تا مردم، مقصّر را از میان سازمان تربیت بدنی و برنامه‌ی نود تعیین کنند و تمام اینها با اطّلاع و رضایت ضرغامی بوده است. پیش از برنامه مسؤول حراست صداوسیما و پورمحمّدی می‌آیند و خواستار حذف تمام آیتم‌های بودار از جمله نظرسنجی می‌شوند که فردوسی‌پور نمی‌پذیرد و می‌گوید برنامه را اجرا نمی‌کنم و کار به تماس با مزدک میرزایی و دعوت از او می‌کشد. فردوسی‌پور را به هر قیمتی راضی می‌کنند ولی ضرغامی که از جای دیگری برنامه را می‌بیند و متوجّه تغییر می‌شود، تماس می‌گیرد و می‌خواهد که برنامه از حالت انفعال خارج شود. بعضی حرفهای فردوسی‌پور درباره‌ی سازمان تربیت‌بدنی و وعده‌ی یک برنامه‌ی مفصّل در آینده و تماس با حاج‌رضایی هم پس از تماس ضرغامی بوده است. آخوندی در تمام مدّت برنامه به تماس‌های تلفنی جواب نمی‌دهد و فردوسی‌پور پس از برنامه از عوامل برنامه خداحافظی می‌کند و می‌گوید که برای فوتبال ما، دیگر برنامه‌های خنثای صداوسیما کافی هستند.


2. تلویزیون بی‌بی‌سی یک ساعت قبل از برنامه ظاهراً مسابقه‌ی پیامک را تقابل مردم در برابر دولت خوانده بود که همین باعث دخالت نهادهای مسؤول در کار برنامه‌ی نود و بستن شماره‌ی برنامه شد آنهم خلاف رضایت ضرغامی و پورمحمّدی. قابل حدس پود که علی‌آبادی به تنهایی نمی‌تواند با مخابرات هماهنگی کند ولی از آنجا که در این دیار هرچیز را به احمدی‌نژاد ربط می‌دهند من نخواستم دیروز نامی از او بیاورم. این موضوع هم تأثیر بی‌بی‌سی را نشان می‌دهد و هم حسّاسیّت مسؤولان ایرانی به آنرا بیش از هر خبرگزاری خارجی. اگر واقعاً بی‌بی‌سی از چنین واژگانی استفاده کرده باشد، کاری کاملاً غیرحرفه‌ای انجام داده است. تبدیل نظرسنجی علیه سازمان تربیت بدنی و فدراسیون به بحث تقابل مردم در برابر دولت- یا نظام!- شایعه‌سازی خاله‌زنکانه‌ای بیش نیست. به تأثیر و نقش رسانه‌های خارجی در ایران خوش‌بین نیستم و آن را سدّ راه کارهای نوآورانه‌ای می‌دانم که مردم برای اظهارنظر و اعمال تغییر از«درون» ساختار برمی‌گزینند. تمام تقصیر حراست و اطّلاعات و چه و چه به کنار، بزرگنمایی بی‌جای بی‌بی‌سی را نقطه‌ی تاریکی در ابتدای کار این تلویزیون می‌دانم.


3. فردوسی‌پور محبوب شده است و این در « نظام» ما گناه کبیره‌ایست. چند سال پیش محبوبیّت رو به تزاید یک مجری برنامه‌ی نوجوانان( نیم‌رخ) منجر به حذف او شد؛ به همین سادگی. فرزاد حسنی نیز که تشخّص و فردیّتی در تقابل با سرسپردگی و چاکریّت دیگر حقوق‌بگیران صداوسیما یافته بود به همین سرنوشت دچار شد. محمّدرضا گلزار نیز به همین دلیل قرار است یک سال از سینمای ایران دور بماند؛ شایعات پیرامون فلان عکس بهانه است. اگر او به عنوان یک مرد، با زنان خارج‌نشین عکس‌گرفته، از برخی از بازیگران زن فعّال، انواع عکسهای جورواجور در داخل و خارج کشور منتشر شده است( بدون آگاهی یا با آگاهی آنان!) گلزار برای اوّلین بار پس از انقلاب به ستاره‌ای تبدیل شده بود که فارغ از محتوای یک فیلم می‌توانست فروش بالای آنرا تضمین کند و این دلخواه سیستمی که همه چیز را زیر کنترل خود می‌خواهد نیست. بحث هفتاد میلیون دستمزد خواستن او هم بهانه‌ای مانند آن عکسهاست. در چند روز گذشته، نشستن گلزار روی نیمکت تیم والیبال «ارتعاشات صنعتی» باعث جنجال و اجازه ندادن به زنان برای ورود به ورزشگاه شد که بازی تا آستانه‌ی لغو هم پیش رفت؛ انگار زنان از فاصله‌ی بیست متری هم نباید او را ببینند! دیر یا زود حضور او در ورزش هم به سرنوشت او در سینما خواهد انجامید.
فردوسی‌پور نیز در هفته‌هایی که هیچ اتّفاق قابل ذکری در فوتبال ایران نبود، تنها به کمک جذّابیّت، محبوبیّت و نوآوری‌های خود برنامه‌ای پرمحتوا را ترتیب می‌داد و با بحث‌ها و انگشت‌گذاشتن‌های خود- که این اواخر به خبرنگار افتخاری‌شدن هر جوان دوربین به دست ایرانی انجامیده بود- هیچ جا را از تیغ نقد خود در امان نگذاشته بود و اینگونه است که با میرزایی تماس می‌گیرند یا پس از خداحافظی غیرقطعی او صحبت از مجری‌شدن رضا جاودانی است که البتّه من بسیار زشت می‌دانم که همکارانش به هوس نشستن بر جای او بیفتند و برای همین دیروز نوشتم که فردوسی‌پور مجری برنامه‌ی نود نیست، خود برنامه‌ی نود است.


4. ابلاغیّه‌ی نیاز دست‌اندرکاران فوتبال به « کسب اجازه» برای حضور در برنامه‌ی نود، کار فدراسیون است و البتّه سازمان هم نظارت کرده است گرچه حالا مثل ترسوها خود را کنار کشیده‌اند. محمّد نبی که یکی از مقصّران اصلی ناکامی تیم جوانان در آسیا بود و در برنامه‌ی نود هم به شدّت زیر سؤال‌های فردوسی‌پور کم آورده و عصبانی شده بود، مسؤول ابلاغ این دستور است و آنرا برای «حفظ انضباط» لازم دانسته است. فردوسی‌پور قول داده بود که در صورت درست‌بودن مسأله، برنامه‌ی هفته‌ی آینده را به آن اختصاص دهد، باید دید که چنین مجالی می‌یابد یا خیر. گزینه‌های متعدّدی پیش روست از ماندن و مبارزه یا کنارکشیدن در اوج؛ ولی از آنجا که در این ولایت هر روز اتّفاقات جدیدی می‌افتد، بهتر است منتظر ماند و نتیجه‌ی این جدال کودکانه را تماشا کرد.  


5. در حالیکه رئیس سازمان تربیت بدنی به دیدن روحانیان قم می‌رود و از لزوم گسترش ورزش بین طلبه‌ها می‌گوید، دیدار رؤسای باشگاههای و اعضای اتحادیه‌ی فوتبال ایران با هاشمی رفسنجانی از همان اوّل بودار بود. ملاقات آنان که پس از نامه‌ی اعتراض به کندبودن روند خصوصی‌‌سازی در فوتبال و انتقاد از فدراسیون و سازمان تربیت‌بدنی به رؤسای سه قوّه و شهرداری تهران بود- به کارگردانی آجورلو و محوریّت هاشمی رفسنجانی که همه از مخالفان دولت فعلی هستند- باعث شد که با تک‌تک رؤسای باشگاه‌ها تماس گرفته شود که به این جلسه نروند که توانستند مانع حضور چند نفر هم بشوند. دیگران نیز با خاموش‌کردن موبایل‌های خود، مانع از جلوگیری سازمان شدند! سازمان تربیت‌بدنی می‌تواند این اعمال لجبازانه را هم انکار کند؟ باور کنیم که این بچّه‌بازیها، روال حاکم بر سطوح بالای مدیریّتی ماست و البتّه اینجا ایران است، صدای ما را از تهران می‌شنوید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics