قدر « قد»ها


               
« قد» ، نشانه‌ی اختصاری واژگان قدیمی که امروزه استفاده نمی‌شوند در فرهنگ‌های لغت است. وقتی فقر واژگان رسانه‌ها و محاوره، نثر رایج نویسندگان جدّی‌تر را نیز کم‌واژه و ضعیف کرده و هجوم واژه‌های فرنگی نیز از شیوایی آن کاسته است، احیای دوباره‌ی واژگان قدیم یکی از راههای چاره‌ساز است. بسیاری از این لغات از ریشه‌هایی ساخته شده‌اند که امروز به کار می‌روند و به کار بردن دوباره‌ی آنها، آن ریشه‌ها را نیز فعّال و زایا می‌کند. پسوندها و پیشوندهای کم‌استفاده ولی خوش‌آهنگ و ترکیب‌های بدیع و جالب، حیف است که تنها در فرهنگ‌ها خوابیده باشند. حتّی برخی واژگان که نامأنوس به نظر می‌رسند، از آنجا که می‌توانند جایگزین چند کلمه یا عبارتی طولانی باشند،- از دید من- ارزش بازیابی دارند. چندی پیش که برای یافتن نام خانوادگی برای کسی، لغتنامه‌ی دهخدا را ورق می‌زدم، انبوهی از لغات زیبا را یافتم که حتّی در فرهنگ‌های مختصرتر مانند معین یا سخن نیامده‌اند. با ورق‌زدن شتابزده‌ی فرهنگ سخن، چند واژه را برگزیدم که می‌آورم و بیشترش باشد به عهده‌ی کسی که خود بخواهد بر سر این سفره بنشیند.


آب‌خانه: وضوخانه، مستراح- آتش‌دست: زیرک، چالاک- آتش‌سر: شتابزده، عجول- انگشت‌رس: دارای عیب، ایرادپذیر- بامَس: کسی که در جایی دور از وطن درمانده، ابن‌السّبیل- بایا: ضرور، بایسته- بودنی: موجود، واجب‌الوجود- تاز: مخنّث- جُنابه: دوقلو، توأمان- دانادل: عارف- دامیار: شکارچی- زودازود: زود به زود، شتابان- شیوه‌گری: کرشمه، حیله‌گری- شهرگان: شهرنشین- سپرباز: جنگجو، دلیر- فرادید: هویدا، آشکار- کم‌بوده: فرومایه، پست- نهادگی: آهستگی و تأنّی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics