احمد رشیدی مطلق در کیهان
سرمقالهی کیهان شگفتیآور ولی حسابشده بود. شاید هیچ کس فکر نمیکرد که واکنشها به این زودی آغاز شود. بیشترین تهدید در دورهی گذشته، تهدید به عزل بود( خزعلی به خاتمی گفت که بترسد از روزی که سرخاب و سفیداب بزند و مجبور به ترک کشور شود) ولی تهدید جانی بسیار عجیب بود.
شریعتمداری کسی است که به معنای دقیق کلمه، طبق تقسیمبندی پیشنهادی عبدی( اینجا)، نامرد یا بیمرام است. او در عرض چند روز، به سعید امامی که به اتّفاق هم برنامهی هویّت را میساختند پشت کرد و او را عامل بیگانه خواند و از طرف دیگر، سعید حجّاریان تیرخورده را- با این امید که جان سالم به در نخواهد برد- « سعید عزیز» نامید. او اگر پایش برسد، توحید را هم قربانی قدرت میکند (اینجا) پس نوشتن این سرمقاله در کیهان- گیرم به قلم یا نام کسی دیگر- خیلی عجیب نیست. اگر- به فرض محال- خاتمی رهبر شود، شریعتمداری خاک پایش را توتیای چشم خواهد کرد و اگر رهبر فعلی- باز هم به فرض محال- برکنار شود، کمترین وقعی به او نخواهد گذاشت. پس واکاوی نوشتهی او از نظر محتوایی هیچ فایدهای ندارد، چون مانند ناسزاگویی که عربده میکشد و هرچه از دهانش درمیآید میگوید، کلامش بیمعناست. چه فایدهای دارد که به او گوشزد کنیم که قاتل بینظیر بوتو القاعده بود، نه آمریکا یا بوتو، شکست خورد ولی خاتمی برای پیروزی میآید یا اینکه آمریکایی دانستن رئیسجمهور هشتسالهی ایران چه هزینهی سنگینی برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟
شریعتمداری سلطان را میشناسد نه بادمجان را. مهمترین معنایی که از این سرمقاله برداشت میشود این است که آنها آمادهاند، تعرّض به جان سیّدمحمّد خاتمی را- از سوی هرکس که باشد- درست مانند قتلهای زنجیرهای یا ترور حجّاریان، محتمل و کار بیگانه بدانند. میتوان انگیزههای دیگری نیز برای این نوشته یافت، مثل محکزدن اردوی اصلاحطلبان، اعلام آمادهباش به گروههای خیابانی که چهارسالی به مرخّصی رفته بودند یا تلاش برای انصراف خاتمی. از آنجا که کیهانیان، خاتمی را فردی ترسو و قهرو میدانند که یکبار استعفا داد، شاید با نشان دادن اینکه اگر بیاید، کشور چه فضایی خواهد داشت، بخواهند او را منصرف کنند تا با شکست دوبارهی کسی مانند کرّوبی بتوانند جشن پیروزی بگیرند. امّا دلیل مهمتر از دید من چیز دیگری است.
مقالهی احمد رشیدی مطلق در روزنامهی اطّلاعات، اوج بیکفایتی دستگاه پهلوی در تحریک مردم بود تا به اضافهی چند واقعهی دیگر، اوضاع ایران از سال پنجاه و شش که هیچ کس فکر پیروزی را نمیکرد، به انقلاب بهمن پنجاه و هفت بکشد. سلطنت پوسیده بود و شاه روبه موت، کسی را برای جانشینی نداشت و ممکن بود جنگ قدرت از درون خانوادهی پهلوی رخ دهد یا تلاش دوبارهی قدرتهای بیگانه –مانند به کارآوردن رضاخان- با کودتای نظامیان یا هر راه دیگر، دوباره طرحی نو دراندازد. برکناری فرد زیرک و کاردانی مانند هویدا و غرور کاذب مهرههای جانشین او، جوّ کشور را انقلابی کرد و سلطنت از هم فروپاشید. اوضاع فعلی ایران، آنگونه نیست و قدرت اوّل مملکت بر کشور حاکم است، هر تلاشی که بخواهد با متشنّجکردن اوضاع کار خود را به پیش ببرد، شکست میخورد؛ اینچنین بود که برای دولت خاتمی هر نه روز یک بحران ساخته شد تا نتواند کاری کند و نکرد. آشوبهای 18 تیر، ترور حجّاریان، محاکمهی کرباسچی، اقدام به ترور مهاجرانی و نوری، زندانی کردن مخالفان، قتلهای زنجیرهای، بستن نشریّات، استعفای دستهجمعی و تحصّن نابخردانهی نمایندگان، هرکدام تیر خلاصی بر شقیقهی اصلاحات بود و عجب که اصلاحات هنوز جان دارد. بحرانی و انقلابی کردن فضا، سیاستی است که پیشتر امتحانش را پس داده است و حالا نیز میتواند مؤثّر باشد. خشم، عصبیّت، وارد جدلهای بیپایانشدن، شکایت یا خواستن مطالباتی که امیدی به دریافت آنها نیست، بازی دوسرباختی است که اصلاحطلبان به هیچ وجه نباید در آن وارد شوند. انباشت مطالباتی مانند تغییر گردانندگان کیهان- که صدالبتّه اجابت نخواهد شد- زمینهی احساس ناکامی، بیقدرتی و هیچکارهبودن را فراهم میکند که قهر، استعفا و ناامیدی را در پی خواهد داشت.
شریعتمداری بازی را آغازیده و ایجاد تنش و بحران را شروع کرده است و پاسخ روحانیون مبارز، شاید نزدیک به آن چیزی بود که وی میخواست؛ هیچ چیز جز بیاعتنایی و سکوت نمیتواند او را به خشم آورد. آفریدن بحران حتماً کار قدرتمداران بود و هست ولی تن ندادن به این بازی، تأثیر این بحرانها را به کمترین حد میرساند و برعکس، جواب دادن و خطّ و نشان کشیدن، به کام امثال برادر حسین است. اصلاحطلبی در فضایی آرام و عاقلانه و منطقی ممکن است نه در جوّی پر از تنش و عصبیّت. سالی که نکوست از بهارش پیداست و آغازی که با تهدید جانی باشد، معلوم است چه پایانی دارد. نوشتن مقالهی احمقانهی احمد رشیدی مطلق اشتباه حکومت سابق بود ولی نوشتن این سرمقاله، آگاهانه و برای تحریک طرف مقابل است؛ شریعتمداری از پاسخهای دیگران به کیهان، خوشش آمده و میخواهد که بازی را ادامه دهد. واکنش به اینگونه نوشتهها خواستهی کیهانیان است و درست همان کاری است که الآن یا بعد از این نباید انجام گیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.