1. سعید حجّاریان آن زمان که سرحال بود، «فشار از پایین و چانهزدن در بالا» را راه تغییر در ایران میدید ولی به نظرم راههای فشار از پایین تا حدّ زیادی بسته شده است و چانهزدن هم- گذشته از اینکه راهبرد نیست و تمهیدی سنّتی و قدیمی است- مرز مشخّصی دارد و به رسمیّت شناختن قاهریّت بیچون و چرای اوّل شخص را نیز در خود مستتر دارد و نفعش فقط به عدّهای محدود و مشهور میرسد و مردم عادی از آن بیبهره میمانند (مانند ریش گرو گذاشتن برای آزادی فلان زندانی). طرفداران سیاسی کرّوبی میکوشند «چانهزنی» را مزیّت او عنوان کنند که علاوه بر مشکلاتی که بالاتر گفتم، اگر به عنوان راهبرد تلّقی شود بیشتر به طنز میماند. فشار از پایین و چانهزنی در بالا هنوز هم یکسره بیتأثیر نیست ولی نباید به آن به عنوان راهحلّ نگاه کرد.
2. پیش از اینکه جعفر پناهی از تولّد ژانر سینمای زیرزمینی در ایران بگوید، من اینجا و اینجا چیزهایی نوشته بودم. خیلی مطمئن نیستم بشود نام آنرا«ژانر» گذاشت ولی به هرحال راهی است که تکنولوژی جلو پای همه گذاشته تا با امکاناتی کوچک، ارزان ولی توانا بتوان فیلم، موسیقی، کتاب یا هر کالای فرهنگی را بدون کسب اجازه از حاکمیّت تولید و پخش کرد. همین الآن بخش بسیار مهمّی از تولید محتوای وب فارسی غیررسمی، ممنوع و زیرزمینی به حساب میآید.
اهل موسیقی پاپ بیجهت در پی کسب مجوّزند. طبعاً منظورم نه آنهایی است که محتوای آثارشان سخیف یا مستهجن است و نه کسانی که مشکلی با قواعد جاری ندارند؛ آنهایی را میگویم که به هنگام غیرمجاز بودن به نسبت وقتی که مجاز شدند، آثار بهتری خلق میکردند. صدای زنان ایرانی- چه پاپ و چه سنّتی- هنوز پشت درهای بستهی ارشاد ایستاده است. مشکل کپیرایت را هم با ثبت اثر در خارج از کشور میتوان حل کرد، نه نیازی به سکوت است نه مهاجرت و نه تندادن به قواعد ارشادیان.
امیدوارم پیشنهاد چاپ آثار مشکلدار در جایی نزدیک ایران هم به زودی عملی شود، همینطور تأسیس یک شبکهی تلویزیونی- یا رادیویی- مستقل در کشورهای همسایه از آن دست که علی معلّم میخواست در دبی راه بیندازد. مدّتهاست به امکان تغییر در ایران از راه دور زدن سدهای جاری و فارغ از حزب و سیاستبازی فکر میکنم گرچه راههای مسالمتآمیز سیاسی را نیز نباید فراموش کرد.
پناهی با کمی تسامح و فروتنی اثر قبادی را اوّلین نمونه از سینمای زیرزمینی خوانده است، بعضی فیلمهای خودش مانند «آفساید» هم تا جایی که میدانم بدون کسب مجوّز ساخته شده است. در این فیلم، دختر و پسر جوانی پس از آزادی از زندان برای جمع کردن یک گروه موسیقی جدید سفر میکنند تا افراد مورد نظر خود را از میان گروههای مخفی موسیقی در تهران انتخاب کنند.آنها میخواهند از ایران بروند تا خود را به فستیوالی در لندن و پاریس برسانند امّا گذرنامه و پول کافی برای این سفر را ندارند. در این میان جوانی تلاش میکند تا گذرنامههایی جعلی برای آنها آماده کند و پیش از رفتنشان از ایران ترتیب برگزاری کنسرتی مخفی را در تهران بدهد. قبادی از گروه فنّی و بازیگران حرفهای استفاده کرده است و زیرزمینی بودن اصلاً به معنای آماتور بودن افراد نیست. تولید این فیلم را- که امیدوارم فیلمهای بعدی را نیز در پی داشته باشد- به فال نیک میگیرم.
اهل موسیقی پاپ بیجهت در پی کسب مجوّزند. طبعاً منظورم نه آنهایی است که محتوای آثارشان سخیف یا مستهجن است و نه کسانی که مشکلی با قواعد جاری ندارند؛ آنهایی را میگویم که به هنگام غیرمجاز بودن به نسبت وقتی که مجاز شدند، آثار بهتری خلق میکردند. صدای زنان ایرانی- چه پاپ و چه سنّتی- هنوز پشت درهای بستهی ارشاد ایستاده است. مشکل کپیرایت را هم با ثبت اثر در خارج از کشور میتوان حل کرد، نه نیازی به سکوت است نه مهاجرت و نه تندادن به قواعد ارشادیان.
امیدوارم پیشنهاد چاپ آثار مشکلدار در جایی نزدیک ایران هم به زودی عملی شود، همینطور تأسیس یک شبکهی تلویزیونی- یا رادیویی- مستقل در کشورهای همسایه از آن دست که علی معلّم میخواست در دبی راه بیندازد. مدّتهاست به امکان تغییر در ایران از راه دور زدن سدهای جاری و فارغ از حزب و سیاستبازی فکر میکنم گرچه راههای مسالمتآمیز سیاسی را نیز نباید فراموش کرد.
پناهی با کمی تسامح و فروتنی اثر قبادی را اوّلین نمونه از سینمای زیرزمینی خوانده است، بعضی فیلمهای خودش مانند «آفساید» هم تا جایی که میدانم بدون کسب مجوّز ساخته شده است. در این فیلم، دختر و پسر جوانی پس از آزادی از زندان برای جمع کردن یک گروه موسیقی جدید سفر میکنند تا افراد مورد نظر خود را از میان گروههای مخفی موسیقی در تهران انتخاب کنند.آنها میخواهند از ایران بروند تا خود را به فستیوالی در لندن و پاریس برسانند امّا گذرنامه و پول کافی برای این سفر را ندارند. در این میان جوانی تلاش میکند تا گذرنامههایی جعلی برای آنها آماده کند و پیش از رفتنشان از ایران ترتیب برگزاری کنسرتی مخفی را در تهران بدهد. قبادی از گروه فنّی و بازیگران حرفهای استفاده کرده است و زیرزمینی بودن اصلاً به معنای آماتور بودن افراد نیست. تولید این فیلم را- که امیدوارم فیلمهای بعدی را نیز در پی داشته باشد- به فال نیک میگیرم.
3. ساختارهای سیاسیی که اندک ارزشی برای عقلانیّت قائل باشند میدانند که بالا رفتن تعداد گروههای اپوزیسیون غیرقانونی، مشروعیّت حاکمیّت را کم خواهد کرد؛ پس میکوشند که آنها را به اپوزیسیون قانونی تبدیل کنند و آنها را به داخل بازی بیاورند. آری؛ مقداری از اقتدار خود را از دست خواهند داد ولی در عوض، ماندن خود را تضمین میکنند. این قاعده فقط در سیاست حکمفرما نیست بلکه تولید آثار هنری و دانشی غیرقانونی یا زیرزمینی هم اگر از حد بگذرد، فرهنگ رسمی را سست و بیثبات میکند. شعار خاتمی برای تبدیل دشمن به مخالف و مخالف به منتقد و منتقد به دوست نیز در همین راستا بود.
من به جای شعار حجّاریان، شعار« خطرکردن در بیرون، فشار به درون» را همراه با منفعل نبون در داخل و استفاده از اندک فضاهای باز، مؤثّرتر میدانم که البتّه آزادی تولید محتوای فکری در بیرون، خود به خود باعث ایجاد فشار بر داخل هم خواهد شد. حتّی در زمینهی مذهبی- سیاسی نیز من پیشتر از خطر بالقوّهی مرجعیّت آیتالله سیستانی و دوری روحانیان طرفدار او از مناصب دولتی در عراق، برای سرمشق ولایی ایران نوشته بودم. رسانههای رسمی میکوشند الگوی سیاسی و فرهنگی موجود را بیجایگزین نشان دهند و بسیاری از مردم نیز علیرغم انتقادهایی که دارند، آن را باور کردهاند؛ پس شکوهها در حدّ شکایت از این مسؤول یا آن عملکرد باقی میماند و کلّ ساختار را در بر نمیگیرد. در این باره باز هم خواهم نوشت.
من به جای شعار حجّاریان، شعار« خطرکردن در بیرون، فشار به درون» را همراه با منفعل نبون در داخل و استفاده از اندک فضاهای باز، مؤثّرتر میدانم که البتّه آزادی تولید محتوای فکری در بیرون، خود به خود باعث ایجاد فشار بر داخل هم خواهد شد. حتّی در زمینهی مذهبی- سیاسی نیز من پیشتر از خطر بالقوّهی مرجعیّت آیتالله سیستانی و دوری روحانیان طرفدار او از مناصب دولتی در عراق، برای سرمشق ولایی ایران نوشته بودم. رسانههای رسمی میکوشند الگوی سیاسی و فرهنگی موجود را بیجایگزین نشان دهند و بسیاری از مردم نیز علیرغم انتقادهایی که دارند، آن را باور کردهاند؛ پس شکوهها در حدّ شکایت از این مسؤول یا آن عملکرد باقی میماند و کلّ ساختار را در بر نمیگیرد. در این باره باز هم خواهم نوشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.