« دروغ هر چه بزرگتر باشد مردم راحتتر باور میکنند»
پائول یوزف گوبلس، وزیر تبلیغات آلمان نازی
پائول یوزف گوبلس، وزیر تبلیغات آلمان نازی
چرا اینطور است، در حالیکه قاعدةً باید برعکس باشد؟ دو دلیل عمده میتواند داشته باشد:
دروغ یعنی گزارهی نادرستی که آگاهانه و به عمد از سوی گوینده بیان شود. این تعریف ساده دو جزء دارد یکی عدم تطابق آن با واقعیّت و دوّم، آگاهانهبودن کنش دروغگوست؛ کوچک و بزرگ بودن دروغ را میتوان با استفاده از این دو بخش بررسید:
دروغ یعنی گزارهی نادرستی که آگاهانه و به عمد از سوی گوینده بیان شود. این تعریف ساده دو جزء دارد یکی عدم تطابق آن با واقعیّت و دوّم، آگاهانهبودن کنش دروغگوست؛ کوچک و بزرگ بودن دروغ را میتوان با استفاده از این دو بخش بررسید:
1. جزء اوّل یعنی نادرستی گزاره را فقط با قیاس با گزارهی درست که حقیقت را بیان میکند، میتوان دریافت. هرچه دروغ بزرگتر باشد، این مقایسه ناممکنتر میشود؛ مثلاً اندازهگیری یک قالی آسانتر است تا اندازه گرفتن یک خیابان؛ پس اندازهی یک قالی را به دروغ کم و زیاد گفتن، راحتتر لو میرود تا اندازهی یک خیابان. مردم عادی در صورتیکه دروغ کوچک باشد میتوانند آنرا دریابند یا به جستوجو برخیزند ولی اگر دروغ بسیار بزرگ باشد، از واقعیّت آنچنان فاصله میگیرد که قیاس ناممکن میشود و ذهن منفعل میشود. این انفعال متأسّفانه نزد بسیاری امکان باورپذیری را بالا میبرد.
2. قصد و نیّت گوینده جزء دوّم است و شنونده از آنجا که گوینده را آدم عاقلی میپندارد، میپندارد که او خودش را بیجهت رسوا نمیکند. دروغ بزرگ، عجیبتر از دروغ کوچکتر است پس اعتماد شنونده در جهت عکس عمل میکند و به آن اعتماد بیشتری میکند. ارتباط داشتن صدّام با القاعده دروغی بود که با این پرسش مواجه میشد که این ارتباط بین صدّام ملحد و مذهبیان تندرو برای چه هدف و مقصودی ممکن است باشد ولی موشکهایی که میتوانند آمریکا را در چهل و پنج دقیقه هدف بگیرند، آنقدر عجیب و رسواگر بود که شنونده با خود میگفت که ممکن نیست که چنین دروغ انتحاری و شاخداری گفته شود.
جاسوس خواندن یک خبرنگار بیپناه و ادّعای ارتباط چند دانشجو با سازمانی نظامی بر اساس فرمول دکتر گوبلس است ولی با نهایت ناشیگری. گوبلس گفت که دروغ بزرگ امکان باورپذیری زیادی دارد ولی نه هر دروغی. در طرّاحی دروغ مقداری هوش و ذکاوت هم به کار رود بد نیست تا دسترسی نداشتن آن خبرنگار به اطّلاعات محرمانه یا ضعف مفرط سازمانی فروپاشیده که دیگر نمیتواند نفعی به کسی برساند، بافتههای آقایان را لو ندهد. یک جای کار میلنگد که آن همه کلاسهای ریز و درشت جنگهای تبلیغاتی و امکانات نرمافزاری به نتیجهای مضحک منتهی میشود و آن هم این است که کسانی که سر این کلاسها مینشینند هوش کافی ندارند تا بتوانند دادهها را حلّاجی کنند و از خود نوآوری نشان دهند.
تمام اینها به کنار، طرّاحی سیستم دروغگویی از نوع آنجایی یا اینجایی- به فرض موفّقیّت کوتاهمدّت در مدل گوبلسی- همیشه رسوا میشود و برای یافتن دلیل رسوایی نیازی به خستهکردن خود نیست: دروغ، مخالف با حقیقت است. پیشوای اوّل شیعیان نیز خیلی کوتاه میگوید: «من صارع الحقّ، صرعه» هر کس با حقیقت در بیفتد، حقیقت او را به زمین خواهد زد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.