سه خبر خوش


                  
1. مهندس میرحسین موسوی در بیانیّه‌ای کامل و همه‌جانبه تمام آنچه را که می‌توان از او انتظار داشت برشمرده و قول داده که برای تحقّق آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکند. تعادل بین عقیده و وطن‌دوستی، گسترده بودن موضوع‌ها و اشاره‌های صریح به چهارسال گذشته‌ی کشور از مشخّصات این بیانیّه است. خود من داشتم فهرستی از مطالبات را ردیف می‌کردم که حالا می‌بینم موسوی بیشتر آنها را پیش از شروع زمان تبلیغات رسمی آورده است. پیش از این فقط از نامزدها شعار شنیده بودیم و بسیار نیاز بود که چنین متنی در اختیار همه قرار بگیرد تا بعد بتوان بر اساس آن، وی را به پرسش کشید.
رأی‌دهنده‌ای که میرحسین ترسیم می‌کند کسی است که به ایرانی بودن خود مفتخر است چون کوروش اوّلین منشور حقوق بشر را نوشته و به خاطر آئینش هم سرش را بالا می‌گیرد زیرا که خداوند به وی کرامت بخشیده است و حقّ او ناشی از لطف فلان حکمروا نیست، هرچند خود را از طرف خدا بداند. ایرانی، آزادی را «به همان معنای جهانی خود» منافی با جمهوری اسلامی (نه اینکه الآن هست بلکه آنچه در سال 57 امید می‌رفت پا بگیرد) نمی‌داند. ایرانی حق دارد که آزاد و رها باشد و بی‌سانسور حرف خود را در سطح جامعه بزند و زمامداران را بازخواست کند. یک ایرانی بدون توجّه به جنسیّت، مذهب، قومیّت، اقلیّت یا منتقد بودن خود باید بتواند از تمام مواهب استفاده کند و این لطف حکومت در حقّ او نیست بلکه حقّ طبیعی خود اوست.


موسوی می‌گوید در تنظیم لوایح و اجرای قوانین، عرف جامعه و حقوق بشر را در کنار آموزه‌های معنوی اسلام لحاظ می‌کند. تأکید او بر معنویّت اینجا در تقابل با کسانی است که دین را در چند بند مقرّرات خشک و بی‌انعطاف خلاصه می‌کنند و به وضوح تفسیر شورای نگهبان از اسلام را نقد می‌کند. او وقتی می‌گوید از سانسور، شکنجه و ناامنی جلوگیری می‌کند یا می‌کوشد افراد را از ترس و نیاز برهاند یا امکان ابراز شادی را در جامعه مهیّا کند و به حریم خصوصی افراد احترام بگذارد، معنایش این است که تمام اینها- و بعضی دیگر که در متن اصلی هست- الآن بالفعل موجود نیست و این بسیار شایان تقدیر است.
مطالعه‌ی متن اصلی را به دوستان وامی‌گذارم ولی یک نکته را دورادور به حاکمان بگویم که میرحسین برای تصاحب قدرت شما نیامده است، بلکه آمده که امنیّتت، اشتغال، آموزش و پرورش، درمان و بهداشت و دیگر مایحتاج‌ اوّلیّه را فراهم کند و خرابی‌های چهارساله‌ی اخیر را جبران کند. باور کنید که یک رئیس جمهور مقتدر و دانا و یک کشور آباد به نفع شما- و اگر واقعاً باور دارید اسلام- هم هست.


2. یادداشت محسن مخملباف را که دیدم، بیش از آنکه برای این خوشحال شوم که یکی به حامیان میرحسین اضافه شده است، برای خود مخملباف خوشحال شدم. مخملباف را مجبور کردند که مهاجرت کند و شهروند فرانسه شود تا این منتقد ناآرام سالهای جنگ که به تنهایی در بازکردن فضا در کشور سهمی عمده داشت و برای فیلمهایش چه صفهای طولانی‌ای که به پا نمی‌شد، هم خودش از اوج خلّاقیّت فرو افتد و هم سینمای ایران از او محروم شود. قلم مخملباف بسیار خواناست و من شخصاً یادداشت او درباره‌ی احمد بورقانی را هنوز فراموش نکرده‌ام. بیشترش را هم در تقبیح عمل تحریم‌کنندگان و تعریف از میرحسین خودتان بخوانید.
یک نکته‌ی دیگر هم هست؛ در حالیکه فضای کشور تا کنون بسیار آرام و راکد بود ولی موضع‌گیری‌های اخیر میرحسین که فهمید با ادبیات اوّلین نامه‌اش نمی‌تواند در دهه‌ی هشتاد کامیاب باشد، حتّی هنرمند گوشه‌گرفته‌ای مانند مخملباف را بر سر شوق آورده است. من فکر می‌کنم که پس از انتشار بیانیّه‌ی فوق این حضور بیشتر هم خواهد بود همانطور که هنرمندانی مانند مهرجویی و دیگران هم فارغ از مصلحت‌جویی‌های عافیت‌طلبانه حمایت خود را از وی اعلام کرده‌اند. همه باید بدانند که کسانی که می‌خواستند موسوی را از نخست‌وزیری به زیر بکشند و در مقابل مخالفت آیت‌الله خمینی نتوانستند- و حرفهای زشتی را نیز در خفا خطاب به بنیادگذار انقلاب زدند- الآن بر مناصب گوناگون تکیه زده‌اند و خوش ندارند که آن نخست وزیر، امروز رئیس جمهور شود. فقط یک رأی قاطع می‌تواند آنان را «موقّتاً» ساکت کند. موسوی غیراز رأی مردم هیچ تکیه‌گاهی در آینده نخواهد داشت.


3. خاتمی نیز پس از همایش برج میلاد آرام آرام دارد از لاک خودش در می‌آید( مثل اینجا) و نام موسوی را بیشتر بر زبان می‌آورد. بعضی از دوستان خاتمی مانند ابطحی مصرّ بودند که او به شخص خاصّی نظر ندارد ولی حالا خاتمی صریح می‌گوید که رأی وی به موسوی است. تداوم این صراحت می‌تواند به سود اصلاحات در ایران باشد و کاری کند که تشتّت‌های چند ماه اخیر اصلاح‌طلبان را زودتر فراموش کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.