خیرهسری و وقاحت محمود احمدینژاد در گفتوگو و انکار واقعیّات و دروغپردازی به کنار، ناتوانی طرفهای روبهرو در گفتوگو با او بسیار باعث تأسّف است. چسبیدن به حواشی زندگی و اعمال افراد و فراموش کردن نکات اساسی، نشان میدهد که وقتی پس از سالها مونولوگ سیاسی، حالا که حاکمان میخواهند با هم گفتوگو کنند، از انجام آن عاجزند. از همه بدتر تیمهای مشورتی و کارشناسی نامزدهای ریاست جمهوری است که میتوان از آنان پرسید وقتی نمیتوانند نامزد خود را برای یک گفتوگوی یک ساعت و نیمه تجهیز کنند، فردا چطور میخواهند برای کشور برنامهریزی کنند؟
پیش کشیدن بحث هالهی نور یا ربودن رئیس جمهور در عراق آن هم وقتی که مناظره به مناظره، محمود خونسردی بیشتری از خود نشان میدهد و هرچه میخواهد میگوید چه سودی دارد؟ فکر کنید چه حرفهایی ناگفته ماند: آمار نادرست احمدینژاد بر اساس آمار اخیر بانک مرکزی باید بیان میشد که به جای آن« بعضی کارشناسان» گذاشته شد و او هم به راحتی این« بعضی» را ریشخند کرد و خود را بزرگترین کارشناس دانست. کارشناسی که میزان اعتبار دکترایش از خبردادن تولید انرژی اتمی توسّط دختری شانزده ساله مشخّص است. تأکید روی تحریف چگونگی دیدار خاتمی با شیراک و دروغگویی دربارهی عذرخواهی بلر از ایران و افتتاح پروژه پارسیان در دولت فعلی جایی برای فرار او نمیگذاشت. به اینها آمارهای نادرست نفتی و دروغگویی درباره باز کردن پلمپ تأسیسات هستهای- که در زمان خاتمی باز شد- را نیز بیفزایید.
رفتار احمدینژاد با بیتالمال مانند اموال شخصی خود بود، چه در شهرداری و چه در دولت و این به معنای دزدی نیست. یعنی او پولها را خلاف آنچه پیشبینی شده بذل و بخشش میکرد، یا برای رفع فقر یا برای خرید آرای مردم. او در مناظرهی دیشب وانمود کرد که ایرادگیرندگان از وی، او را به فساد متّهم کردهاند و گفت که اگر مدرکی یافتید رو کنید ولی بحث فساد نیست، بحث خرج بیضابطهی پول است. اوّلین بار که مطّلع شدم- حدود سه سال و اندی پیش- او در سفر استانی بندرعبّاس حوالههای دویستهزار تومانی به در خانهی کسانی که به او نامه دادهاند فرستاده است( با عنوان هدیهی رئیس جمهور!) این مطلب را در کامنتی برای سایت تازه تأسیس عبّاس عبدی گذاشتم ولی او آنرا منتشر نکرد. به احتمال قوی از فرط مسخرهبودن این کار پنداشته بود که دروغ یا شایعهای را برایش نقل کردهام. مقدار دویستهزار تومان آرام آرام آب رفت ولی این روند ادامه یافت. در حالیکه مجلس تا بدین حد در مقابل دادن یارانهی مستقیم مقاومت کرد ولی او بدون کسب مجوّز تزریق نقدینگی را چند سال به طور خودسرانه ادامه داد؛ اینها جواب میخواهد نه تأکید کرباسچی بر معاملات پسر احمدینژاد در کیش. این حرفها کاستن امری ملّی و کلّی به تخلّفهای جزئی است یعنی همان کاری که خود احمدینژاد با مطرح کردن این پرونده و آن پرونده انجام داد. اگر با روش خود او بازی کنی، حتماً بازی را به او که در کار خود تبحّر بیشتری دارد، میبازی.
احمدینژاد که آنقدر تاکید روی سیصد میلیونی داشت که کروبی از جزایری گرفت ولی چند صد میلیارد تومانی را که خود به بیتالمال صدمه زد فراموش کرد. او در فقط یکی از اقدامهای خودسرانهی خود دو سال تنظیم ساعت کشور را که باعث صرفهجویی در مصرف برق( هر سال به میزان صد تا سیصد میلیارد تومان طبق برآورد مرکز پژوهشهای مجلس) میشد، لغو کرد. چرا و به چه اجازهای چنین کاری را علیرغم نظر محتاطانه و مخالف وزارت نیرو انجام داد؟ اگر ایران درآمدش از بیست میلیارد دلار به صد میلیارد دلار رسید، معنایش این است که بریز و بپاش کند؟ اینها چیزهایی بود که کرّوبی باید میگفت و نگفت. اگر میگفت هم محمود در جواب در نمیماند ولی لااقل اطّلاعرسانی مناسبی برای مردم میشد؛ همان مردمی که در چند روز گذشته و پس از مناظرهی او با میرحسین، ریزش آرای آنان از احمدینژاد به طرف دیگران- و عمدتاً موسوی- آغاز شده است.
« الدّول الخلیج العربیّه» آن چنان که به احمدینژاد یاد داده بودند، به معنای کشورهای عرب خلیج است ولی ما خلیج ِخالی نداریم بلکه خلیج فارس داریم. سران پیشین ایران از سفر به امارات به دلیل ادّعاهای واهی این کشور سر باز میزدند ولی احمدینژاد به آنجا رفت و پس از آن هم ما وقاحت بیشتر آنان را در ادّعاهای خود شاهد بودیم. او ایران را هستهای میخواند ولی اگر هستهای به معنای فعّالیّت هستهای است که در زمان پیشینیان هم بوده است ولی باز آنچه فراموش شد این بود که قرار بود ما برق هستهای داشته باشیم که به دلیل سیاست ضعیف دولت نهم، روسیه دست به بازی سیاسی با ایران زد و افتتاح نیروگاه بوشهر را به تأخیر انداخت تا امتیازهای بیشتری را از ایران بگیرد و گرفت. به احتمال قوی اگر هاشمی یا قالیباف یا لاریجانی در چهارسال گذشته بر مصدر امور بودند، تا کنون ما برق هستهای نیز داشتیم تا اینقدر صحبت از قطعی و کمبود برق نباشد و این ضعف دولت نهم است که عُرضهی افتتاح یک پروژهی بین المللی را ندارد نه قوّت آن.
اینها همه تنها قسمتی از آمارهایی است که امثال من از مطبوعات و رسانههای جمعی به دست آوردهایم و گرنه آگاهان میدانند که تحریمهای ریز و درشت آمریکا به دلیل ماجراجویی تازه به دوران رسیدگان چه ضرری به کشور وارد کرده است که منصرف شدن هند از شرکت در پروژهی خط لولهی گاز ایران- پاکستان- هند به دلیل فشارهای آمریکا یکی از آنهاست. امیدوارم رضایی با دقّت بیشتری به مناظره با او بپردازد و دیگران هم از فرصت باقیمانده استفاده کنند و موسوی هم که طبق قرعه ظاهراً آخرین نفری است که تبلیغات را با شرکت در برنامهی زندهی شبکهی دو به پایان میبرد در ارائهی کاستیهای فاحش این چهارسال کوتاهی نکند. باند قدرتطلب مصباح- جنّتی که در ضدیّت با هاشمی شهرهاند و در این چهار سال هرکار خواستند کردند در صورت شکست هم از پا نمینشینند ولی لااقل دور بودن از مناصب اجرایی، دست آنان را از اموال عمومی کوتاهتر میکند و مجالی میدهد که کارنامهشان بازبینی و محاسبه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.