منتظري از زبان منتظري


            
کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری مانند هر دیدگاه متفاوت با نظر رسمی ترویج‌شده در سه دهه‌ی اخیر حاوی نکات بسیار زیادی برای جویندگان است. شرح دوران تحصیل او، استادانش و گرایشهای علمی و سیاسی هریک، از بروجردی و کاشانی تا اختلاف نظر این دو یا اختلاف بروجردی با خمینی و تلاش برای مرجعیّت آیت‌الله خمینی، کمترین فایده‌ای که دارد، ارائه‌ی چهره‌ای از روحانیّت به عنوان یک کلّ غیرمتشکّل و دارای گرایشهای فراوان است. بررسی افکار آقایان شریعتمداری، قمی، خوانساری، میلانی و دیگرانی که پیشتر گفتم و با مرور اجمالی فهرست معلوم می‌شود یا در متن می‌آید، از دیگر نکات این مصاحبه است.
چیزی که برای خواننده جالب خواهد بود این است که منتظری کسی است که برادران خامنه‌ای یعنی سیّد محمّد و سیّدعلی را برای شورای اصلاح حوزه پیش از انقلاب برمی‌گزیند و از آن مهمتر کسی که سیّدعلی خامنه‌ای را برای عضویّت در شورای انقلاب به آیت‌الله خمینی پیشنهاد می‌کند شیخ حسینعلی منتظری است. خامنه‌ای آن زمان در مشهد بود و با نیامدن به تهران و عضونشدن در شورای انقلاب شاید برای همیشه در مشهد می‌ماند و فوقش امام جمعه‌ی مشهد یا تولیت آستانقدس یا چیزی مانند آن می‌شد ولی با عضویّت در شورای انقلاب و به عهده گرفتن امامت جمعه‌ی تهران شناخته شد تا بعدها یکی از نامزدان ریاست جمهوری شود. جالبتر اینکه کسی که که باعث برگزیده‌شدن او به امامت جمعه‌ی تهران شد هم منتظری بود که پیشنهاد ادامه‌دادن امامت جمعه‌ی تهران را که از سوی رهبر به وی ارائه می‌شود رد می‌کند و با این استدلال که خامنه‌ای بیان و خطبه‌ی بهتری دارد، او را به امامت جمعه‌ی تهران می‌رساند، یک نماز هم پشت سر او می‌خواند و خود به قم می‌رود (او بعدها خامنه‌ای را برای هیئت امنای دانشگاه امام صادق نیز معرفی می‌کند). در حقیقت بالاآمدن و شناخته‌شدن خامنه‌ای در ساختار سیاسی کشور جز با مدد منتظری ممکن نمی‌بود که رهبر فعلی بعدها این لطف استادش را به بهترین وجه جبران نمود.
از همان ابتدای انقلاب حساسیّت منتظری به برخورد مناسب با مهمانان خارجی و ایجادنکردن تنش در روابط خارجی و انتقاد از بعضی مصادره‌های اموال معلوم می‌شود. جالب اینکه آیت‌الله خمینی از همان ابتدا بسیاری از حرفهای ایشان را نمی‌پذیرد و منتظری مسئول این برخورد رهبر را بیت و اطرافیان او می‌داند که سعی می‌کردند با دادن اخبار دلگرم کننده فقط جنبه‌های مثبت را به او انتقال دهند. منتظری حتی در ایجاد و تاسیس حزب جمهوری اسلامی شرکت نمی‌کند و می‌گوید ما از ابتدا قرار بود پس از تشکیل انقلاب به قم برگردیم و به طلبگی خود بپردازیم حتّی امام، ولی به هر دلیل ایشان پشیمان شدند. تلاش برای گنجاندن اصل ولایت فقیه علیرغم مخالفت طالقانی، شریعتمداری و بنی‌صدر و تلاش برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در زمان کارتر به عنوان یک امتیاز که بتوان در برابر آن چیزی دریافت کرد از دیگر کارهای اوست.او به هراه مشکینی دستورالعمل یازده مادّه‌ای برای قضات کشور تنظیم کرد که البتّه معلوم نیست به آن چقدر عمل شده باشد.
قائم‌مقامی منتظری آنچنان که از بیانیّه‌ی خبرگان هم برمی‌آید، بیش و پیش از آنکه تصمیم خبرگان باشد تبعیّت از جوّ جامعه است که از همان ابتدا منتظری را فرد دوّم جمهوری اسلامی می‌دانستند و نقل قول بازرگان- بدون آوردن نام ایشان- را اینجا اینطور می‌خوانیم که « ولایت فقیه قبایی است که فقط برازنده آقای خمینی است و پس از ایشان با کمی اغماض به آقای منتظری می‌برازد». بسیاری بخش دوّم این نقل قول را نشنیده‌اند. منتظری در نامه‌ای به مشکینی با این کار مخالفت می‌کند. پس از آن او به مدد مسئولیّت جدید، بیشتر به امر به معروف و نهی از منکر پرداخت و با ایجاد مزاحمت برای سیدصادق روحانی و حصر آیت الله قمی و برخورد با آقای شریعتمداری مخالفت می‌کند و با ری‌شهری درگیر می‌شود. از مجموع مطالب منتظری اینطور برمی‌‌آید که وی سیّداحمد خمینی را خط دهنده به افکار رهبر می‌د‌انست که با دادن اطلاعات جهت‌دار، قضاوتهای او را تعیین می‌کرد. منتظری حتی اعترافات قطب‌زاده و نظریه‌ی کودتای او و شریعتمداری را ساخته و پرداخته‌ی سیّداحمد می‌داند. او با یک واسطه از احمد خمینی نقل می‌کند که گفته آقای منتظری باید از فلانی یاد بگیرد که وقتی نزدامام می‌آید دست ایشان را می‌بوسد و عقب عقب برمی‌گردد ولی ایشان می‌آید و با ایشان یکی و دو می‌کند! در همان زمان منتظری حرفی می‌زند که بعدها گریبانش را می‌گیرد. او می‌گوید مردم به ولایت امام رأ‌ی دادند نه به ولایت احمدآقا که اعتراض سیّداحمد خمینی را به دنبال دارد.
او در تاسیس دانشگاهها و مؤسّسات زیادی نقش داشت و از همان ابتدا به وضعیّت زندانیان می‌پرداخت. هیئت عفوی که برای رسیدگی به احکام اعدام دلبخواهی تشکیل شده داد، به اعتراف محمّدی گیلانی شش هزار حکم اعدام را لغو کرد. جزئیّات دردآوری از نحوه‌ی برخورد با زندانیان به خصوص زنان، در متن هست که منتظری می‌کوشید به رهبری انتقال دهد و تا حدود زیادی موفّق هم می‌شد. طرح ابتدایی راهپیمایی روز قدس، هفته‌ی وحدت بین شیعه و سنى، هفته‌ی ولایت، روز جهانی مستضعفین و روز وحدت حوزه و دانشگاه هم از دیگر ابتکارات او بود که البتّه در رسانه‌های رسمی به آن اشاره نمی‌شود یا با تحریف ارائه می‌شود.
آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد، آزادی احزاب، اهمیّت شورا و برخورد مناسب با روشنفکرانی مانند شریعتی و سروش از دیگر مطالب گفتگو با منتظری است. او غیرمستقیم بی‌اعتنایی آیت‌الله خمینی به دیگر دولتها و ارائه‌ی چهره‌ای انقلابی و غیردوستانه از ایران را یکی از دلایل ایجاد جنگ می‌داند و تعریف می‌کند که چگونه رهبر با اعزام هیئتهای حسن نیّت به کشورهای همسایه مخالفت کرده است (هاشمی رفسنجانی بعدها در دوران ریاست جمهوری خود اعتراف کرد که اگر روشن‌بینی امروز را داشتیم شاید هیچگاه جنگی آغاز نمی‌شد!) او همچنان خود را از مدافعان پایان‌دهی به جنگ چه پس از خرمشهر و چه پس از گرفتن فاو معرّفی می‌کند و عقیده‌ای که بسیاری مانند بنی‌صدر دارند و می‌گویند که ایران فرصت صلح به همراه گرفتن غرامت حاضر و آماده را از دست داد، تأ‌یید می‌کند.
داستان برکناری وی و مسائلی که در دو کتاب رنجنامه از سیّداحمد خمینی و خاطرات سیاسی از محمّدی ری‌شهری مطرح شده، بقیّه‌ی کتاب است که حدود صدوبیست صفحه می‌شود و نمی‌توان آنرا به سادگی خلاصه کرد ولی خواندن آن برای هرکس که بخواهد از تاریخ جمهوری اسلامی آگاه شود لازم است. نکات ریز زیادی هست که جز با مطالعه‌ی کامل به دست نمی‌آید از سیره‌ی علمی و برخی نقاط ضعف و قوت آیت‌الله خمینی تا جریان کشتار مکّه و نقش سپاه در آن که به نام سیّدمهدی هاشمی تمام شد و به زور از او اعتراف هم گرفتند که چنین کرده است. به گفته‌ی او و به نقل از ری‌شهری، سیدمهدی علیرغم تصمیم نهایی رهبر اعدام شد و وانمود شد که پیام ایشان دیر به دست آنان رسیده است. وی به اعدام دختران و زنان نیز با تکیه به بعضی روایات اعتراض می‌کند و حکایت اعدامهای سال شصت و هفت هم که معروف است ولی خواندن آن از زبان خود منتظری لطف دیگری دارد.
ادامه‌ی نامه‌نگاری به رهبر، ایرادگرفتن از مجلس خبرگان به خاطر عمل به یک نقل قول از رهبر سابق برای تعیین رهبر بعد و تبریک به سیّدعلی خامنه‌ای به مناسبت رهبریش، حمله به بیت ایشان در سال هفتاد و یک و اعتراض به دادگاهی ویژه برای روحانیّت در ادامه می‌آید. سخنرانی معروف سیزده رجب و تبعات آن، تلاش برای رفع کدورتها ببین او و رهبر فعلی که با فرستادن چند نامه و نماینده از طرف منتظری همراه بوده و با بی‌اعتنایی رهبر روبه‌رو می‌شود نیز پایان‌بخش این مصاحبه‌ی طولانی است که چون اطّلاعات سایت آقای منتظری از بین رفته، لازم دیدم (اینجا) برای دوستان بگذارم تا هر که می‌خواهد استفاده کند. جالبترین نکته‌ی این گفتگو برای من این نکته بود که علیرغم تمام این تلاشها برای اصلاح ناراستی‌ها و دیدن عواقب آن، منتظری می‌گوید: «من بعضی وقتها فکر می‌کنم شاید کوشش من کافی نبوده و باید بیشتر تلاش می‌کردم».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.