نكات سبز -15


            
ن۱- افکار عمومی سبز
سه خبر زیر، یک نقطه‌ی مشترک داشتند:
الف. شایعه‌ی نامه‌ی خاتمی به رهبر.
ب. برداشتی از بیانیه هفدهم موسوی که وی دولت را به رسمیّت شناخته است.
ج. نقل قولی از کرّوبی که به قانونی‌دانستن دولت دهم منجر می‌شود.
هر سه خبر بلافاصله تکذیب یا اصلاح شدند.
به نظر می‌رسد که جنبش سبز دارای افکار عمومی بسیار نیرومندیست که کسانی را که سران خود می‌شناسد بلافاصله مجبور به اصلاح اخبار راجع به خود می‌کند. یعنی این جنبش هم از سخنگویان خود اثر می‌پذیرد و هم بر آنان اثر می‌گذارد. هر دو طرف قواعد بازی سبز را پذیرفته و رعایت می‌کنند. به این مسأله با تفصیل بیشتر خواهم پرداخت.


ن۲- دوپینگ ورزشی، دوپینگ سیاسی


خبر دوپینگ سعید علی‌حسینی بسیار ناراحت‌کننده بود، خیلی بیشتر از دیگران. او با اندامی بلندقامت‌تر و ورزیده‌تر از رضازاده تمام رکوردهای او در رده‌ی جوانان را شکست و در آستانه‌ی محو رکوردهای بزرگسالان او بود، کاری که رضازاده گفته بود فقط ابوالفضل( پسرش) از پس آن برمی‌آید. اگر محرومیّت او اثبات شود، وی برای همه‌ی عمر از این ورزش کنار گذاشته می‌شود.


واقعیّت این است که جدال بسیاری از رشته‌های ورزشی – اگر نگوییم همه- بیش از آنکه در میادین باشد در آزمایشگاههاست. پزشکانی که به ورزشکاران کمک می‌کنند که نیروی خود را به طرزی غیرطبیعی بالا ببرند و پزشکان سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ. معمولاً گروه اوّل چندسالی از گروه دوّم جلوترند و زمانی که گروه دوّم به گروه اوّل می‌رسند، آنان ترفندها و راههای جدیدی برای دوپینگ کشف می‌کنند. ایوانف در کشور خود بیشتر به عنوان پزشک تیم شناخته می‌شد تا سرمربّی و آمدن او به ایران تزریقهای مشکوکی با خود آورد که ابتدا نتیجه داد ولی بعد دردسرساز شد. گرته‌برداری نادرست رضازاده از استادش هم به اینجا منجر شده که در چهار سال گذشته، چهارده دوپینگی داریم. حتّی دور ماندن رضازاده از محرومیّت همگانی وزنه‌برداران ایرانی بسیار مشکوک بود؛ یا همه، یا هیچکدام. تاماش آیان رئیس فدراسیون جهانی وزنه‌برداری- که در مورد فساد او و اطرافیانش حرفهای زیادی زده می‌شود- آن سال گفت که رضازاده، نماد وزنه‌برداری جهان است، گویی داشت می‌گفت که گرچه او هم مثل دیگران است ولی نمی‌توانیم اجازه دهیم نماد رشته‌ی ما و قویترین مرد جهان قربانی شود. کاری که در المپیک که ظاهراً نظارتهای قویتری در آن وجود دارد، انجام نشد و رضازاده به بهانه‌ای کنار کشید. شاید سالها بعد پشت‌پرده‌ی مسائل ورزش ایران آشکار شود تا ببینیم چطور امثال علی‌حسینی‌ها از ورزش کنار گذاشته شدند. گرچه همین حالا هم باختهای پیاپی یکی از تیمهای لیگ برتر فوتبال پس از اخطار- یا افشای!- دوپینگ آنان می‌تواند چیزهایی را به ما بگوید.


دوپینگ یعنی اینکه هدف، وسیله‌ی نامجاز را توجیه کند تا در یک رقابت پایاپای یکی از حریفان به پیروزی برسد. انتخابات اخیر هم یک دوپینگ آشکار بود تا یکی از رقبا پیروز شود با این تفاوت که در دوپینگ ورزشی، فرد خاطی فقط خود را تقویت می‌کند ولی در دوپینگ خرداد امسال، دیگران نیز فروکشیده شدند. برای رهایی از دوپینگ، فلسفه‌ی «برد به هر قیمت» باید نقد و نادرستی آن اثبات و تبلیغ شود. تختی‌ها و حسن‌‌بن‌علی‌ها به عنوان الگو، برترین نمونه هستند. تختی در یک مسابقه وقتی از آسیب دیدگی پای حریفش آگاه شد، به جای آنکه از آن نقطه ضعف استفاده کند، هرگز از آن پا زیر نگرفت! او پیروزی به هر قیمت را نخواست و در تاریخ ماندگار شد. امام دوّم شیعیان نیز پس از آنکه دانست، پایگاهی در میان مردم ندارد، قدرت را رها کرد نه اینکه تلاش کند به هر قیمت خود را بر مرد تحمیل کند با این استدلال که از آنجا که ریاست من به عنوان امام به نفع مردم است( که واقعاً بود) به سود آنان است که به اکراه و اجبار هم که شده، من را بپذیرند. او هم می‌توانست از ترفندهای معاویه استفاده کند تا یارانش را به زور پول و مقام هم که شده پیرامون خود نگه دارد ولی ترک قدرت را بر انجام نادرستی ترجیح داد.


ن۳- کوهیار گودرزی


کوهیار جزو معدود کسانی بود که در بالاترین با من سلام و علیک داشت. پسر خوب و مؤدّبی بود که در گفتگوها لج نمی‌کرد و حرف طرف مقابل را یا می‌پذیرفت یا وقتی می‌دید پافشاری فایده‌ای ندارد، با مزاح و شوخ‌طبعی تمامش می‌کرد. او فعّال حقوق بشر بود و در راه پیوستن به موج مردمی تشییع جنازه‌ی آیت‌الله منتظری دستگیر شد. او را محارب نامیده‌اند که این وصله با هیچ سریشی به او نمی‌چسبد. فکر متفاوت که محاربه نیست و رفتن به یک تشییع جنازه هم اگر محاربه باشد، لابد آن روز هزاران محارب در خیابانهای قم وجود داشتند! استفاده از ادبیات دینی برای غرضهای شخصی یکی دیگر از استفاده‌های ابزاری از دین در جهت هدف خود است که هم هدف را برآورده نمی‌کند و هم به دینی که تا حدّی یک وسیله فروکاسته شده، ضرر و زیان می‌زند.


گزارشها از مجروح‌شدن کوهیار می‌گویند؛ امیدوارم او مراقب سلامتی خودش باشد و در زندانهایی که صدای کسی به دیگران نمی‌رسد، هوس درافتادن با بازجویان حاکمیّت به سرش نزند. بعضی آنجا رفتند و تسلیم شدند و برخی متأسّفانه از دست رفتند، عدّه‌ای هم نه این و نه آن؛ نه اعمال نظام را تأیید کردند و نه خود را به مخاطره افکندند و البتّه از طرف دیگران درک شدند. کسانی که دهها نفر را کشتند باز هم می‌تواند بکشند، آب از سر که گذشت، چه یک وجب چه ده وجب. امیدوارم کسانی که در آینده سروکارشان با زندانها می‌افتد با حزم و احتیاط از روش گروه سوّم پیروی کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.