مینی‌مال فردوسی

مهدی حمیدی حکایتی آشنا را چنین روایت می‌کند:
پشّه‌ای گردان چو گردی در فضا   
پشت یال شیری افتـاد از قضـا
بس که آن ناچیز خودبینیش بود    
پیش خود بر شیر سنگینیش بود
لحظه‌‌ای نگذشته با شیـر کلان    
گفت آن مسکین لاغر کای فلان:
گر تو را بر یال سنگینیم ما     
باز گو تا بیـش ننشینیـم مـا
شیر گفت از این زمان تا هر زمان    
هر کجایی هرچه می‌خواهی بمان
گر نه خود گفتی به یالم جسته‌ای    
من ندانسـتم کجـا بنشسـته‌ای
 
   
ولی فردوسی در یک بیت چنین می‌گوید:
یکی مرغ بر کوه بنشست و خاست  
بر آن که چه افزود و زان که چه کاست؟
 
   
نظامی همین را با کمی تغییر در اسکندرنامه می‌آورد: 
یکی مرغ بر کوه بنشست و خاست  
چه افزود بر کوه یا زو چه کاست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.