دوران خمینی‌زدایی


         
بی‌آنکه در پی قضاوت درباره‌ی گفتار و کردار دو رهبر ایران باشم، برآنم که بگویم با گذشت زمان، تفاوت دیدگاههای آندو بیش از بیش به چشم می‌آید. سیّدعلی خمینی که این روزها خبرساز شده است، دو سال پیش در یزد در یک سخنرانی گفت:« اگر جمهوری اسلامی منهای امام می خواهید، مطرح کنید ولی بایستی آن را به رفراندوم بگذارید».  منظور او چه کسانی است؟ بعید می‌دانم کسی مانند احمدی‌نژاد و طرفدارانش در این حد باشد که بخواهد مثلاً آیت‌الله خمینی را نادیده بگیرد یا نادیده‌گرفتن آنها را کسی به شمار آورد.
زاویه پیداکردن سیّدحسن خمینی با طرفداران ولایت از سخنان وی درباره‌ی دخالت نظامیان در سیاست شروع شد و به ۱۴ خرداد تا امروز کشید. او گفت:« یکی از بزرگترین معیارهایی که می‌توان گفت، جامعه از راه امام خارج شده است یا نه، «حضور نظامیان در عرصه سیاست» است. کسانی که مدعی هستند که به امام(ره) وفادارند، باید نسبت به دستور صریح امام(ره) با تمام وجود حساسیت نشان دهند... اگر اینگونه نباشد یا دروغ می‌گویند و یا دچار تناقض هستند» لازمه‌ی حرف او این بود که وقتی آیت‌الله خمینی به صراحت از منع نظامیان در دخالت در سیاست گفته است، چرا رهبری که لقب و منصبش را به خاطر جایگاه او -به عنوان مهمترین میراتش- دارد، باید نه تنها این کار را مجاز بشمارد بلکه خود از تشویق‌کنندگان آنان باشد و در یک سخنرانی محفلی آنانرا «خواص» بنامد؟ جوابش شاید در یک گفتگوی نقل شده از یحیی رحیم صفوی در زمان ریاستش بر سپاه باشد که در اعتراض به مشی سپاهیان- از جمله دخالت در سیاست- و تعارض آن با شیوه‌ی رهبر درگذشته گفت که «الآن رهبر کس دیگریست» ( نقل به مضمون).
بزرگ‌شدن بحث دخالت نظامیان در سیاست باعث شد که دیگر نکات مصاحبه‌ی سیّدحسن با شهروند (مانند نبودن حلقه‌ی مشاوران برای رهبر، از دست رفتن وحدت کلمه، ظهور نفسانیّت و... ) نادیده گرفته شود که حالا و با گذشت زمان، بازخوانی آن ضروری به نظر می‌رسد. آخرین نکته‌ای که خمینی جوان در مصاحبه‌ی فوق به آن اشاره می‌کند، رواج خرافات است. متأسّفانه ریشه‌ی برخی جنجالهای شبه‌خرافی این اواخر (مانند بحث زلزله) به برخی نزدیکان و بستگان رهبر فعلی می‌رسد. روایت امام جمعه موقّت تهران از ارتباط رهبر نظام با امام زمان از دیگر تفاوتهای اکنون با دوران رهبر انقلاب است که به شدّت نسبت به اینگونه سخنان حسّاسیّت نشان می‌داد و کسی را یارای مطرح کردن چنین ارتباطها و ادّعاهایی در نزد وی نبود ولی ظاهراً امروز حکایت فرق می‌کند. اهمّیّت سخنان صدیقی بیش از آنکه در محتوای آن باشد، در زمان و مکان بیان آن است که در حضور رهبر این حرفها را می‌زند ولی با واکنش وی روبه‌رو نمی‌شود.
استادان آیت‌الله خمینی – میرزا جواد ملکی تبریزی و میرزا محمّدعلی شاه‌آبادی- هر دو در حوزه به دلیل گرایش به عرفان به صوفیگری متّهم بودند و خودش و مرحوم طباطبایی به دلیل اشتغال به فلسفه بارها آزار دیدند. به نظر می‌آید وضع درباره‌ی این دو زمینه هم برعکس شده است. گفتار معروفی هست از مرحوم طباطبایی که مشروطه اگر یک حسن داشت، این بود که بساط صوفی‌کشی و درویش‌ستیزی برچیده شد ولی حالا در حالیکه بعضی بزرگان دراویش از حاکم شرع زمان آیت‌الله خمینی امان‌نامه داشتند، در غیاب وی با آنان آن شد که همه می‌دانیم.
در زمینه‌ی فلسفه هم رونق روز افزون مکتب تفکیک پس از خمودی و سکون دروان رهبر انقلاب هر روز بیش از دیروز به چشم می‌آید. در کتاب یکی از شاگردان تفکیکی سیّدجعفر سیّدان –شاید برای اوّلین بار پس از انقلاب- سخنان توهین‌آمیزی نسبت به رهبر انقلاب مشاهده می‌کنیم. وی که به نظر می‌رسد به زحمت جلو قلم خود را گرفته است، با کنایه از وی به عنوان «عارف معاصر» یا «عارف فانی فی الله» یاد می‌کند و در پاورقی‌ها با نام «روح‌الله خمینی» اسمش را می‌آورد و پس از نقل قولی از نامه‌ی وی به گورباچف در پاورقی می‌گوید،«احتمالاً ورود این کتاب نفیس به شوروی بود که شرایط فروپاشی شوروی را فراهم کرد!» لحن کتاب به گونه‌ایست که طعنه و توهین جای نقد نشسته و آماج ناسزاهاست که به سوی طرفداران حکمت متعالیه و عرفان نظری سرازیر می‌شود. این گونه نوشته‌ها ارزش نقد ندارند و من هم به تمام لوازم اعتقاد به آزادی بیان پایبندم ولی عرض من این است که چنین کتابهایی تا کنون مجال نشر نداشت، چرا حالا؟  
اگر فکر می‌کنید که این سخنان محمّدعلی رامین در برتر دانستن سیّدعلی خامنه‌ای بر آیت‌الله خمینی، در یک گفتگوی خصوصی بیان شده و سخن کسی است که گفته‌هایش اعتبار چندانی ندارد و نمی‌تواند به عنوان یک نشانه بر آغاز دوره‌ای جدید ( دوره‌ی نفی یا نادیده گرفتن خمینی) تلقّی شود، به این نقل قول از مصباح یزدی توجّه کنید که می‌گوید:«بعد از معصومین رهبری به جامعیّت آقا نیامده است» به غلوّ نابجا و بی‌منطق وی در برتر دانستن رهبر نظام بر «تمام بزرگان و رهبران شیعه» که بسیاری از فرزندان، نوادگان و شاگردان ائمّه نیز میان آنها دیده می‌شود کاری ندارم، حضور یک نفر خاص در میان کسانی که -از دید مصباح- رهبر فعلی بر آنان برتری دارد، دارای معنای ویژه‌ای است: آیت‌الله خمینی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.