قذّافی و بن‌لادن

چند تفاوت و یک شباهت 
        
همه باور داشتند که قذّافی امروز و فردا رفتنی بود ولی نحوه‌ی قتل او بسیاری را به درستی به اعتراض واداشته است. با او باید همان می‌شد که با صدّام شد؛ من هم بیش ازین حرفی برای گفتن ندارم امّا من مشابه این اعتراض را در ترور بن‌لادن کمتر دیدم. تازه این دو مورد چند تفاوت عمده داشتند:
الف. اینجا به زحمت بتوان مقصّر را- که می‌تواند یک فرد خودسر یا حتّی نفوذی هم باشد- تشخیص داد ولی آنجا قاتل کاملاً مشخّص است.
ب. اینجا قتل در هرج‌ومرج و بی‌نظمی رخ داد امّا آنجا قتل برنامه‌ریزی شده بود.
ج. اینجا بسیاری- حتّی در خود لیبی- آنرا نپذیرفتند امّا آنجا سران کاخ سفید مانند یک فیلم مهیّج به تماشای آن نشستند.
د. اینجا کسانی متّهم به قتل هستند که فریاد دموکراسی‌طلبی و آزادی‌خواهی آنان گوش فلک را کر نکرده است امّا آنجا قضیّه کاملاً برعکس است
و...این فهرست را می‌توان ادامه داد امّا این دو پرونده یک وجه شباهت بزرگ نیز دارند:
پس از قتل مهدی نحوی از یکی از خبرگان کار پرسیدم که قضیّه چیست (آن وقت هنوز به اندازه‌ی امروز از ماوقع اطّلاعی نداشتیم) گفت: کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است؛ در عرف ما وقت چنین اتّفاقی می‌افتد یعنی طرف حرفهایی برای گفتن داشته که نباید به گوش کسی می‌رسیده است. فکر می‌کنم این دلیل، وجه شباهت بزرگ قتل قذّافی و بن‌لادن هم باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.