جمعه ۱۶ تير ۱۳۹۱
تاجزاده گفته که: « رهبری در جلسات خصوصی میگفت که روشنفکران را میشناسد و میداند که آنان با اوّلین سیلی به همه چیز اعتراف خواهند کرد و ساکت میشوند.»
یک- اوّلین سیلی! این یعنی امثال بنده در تطبیقدادن کردار و گفتار ایشان با قانون و شرع و اینها مشغول گل لگدکردن بودهایم. ما میگفتیم چرا شکنجه هست؟ چرا به شکایات رسیدگی نمیشود؟ نگو خود طرف دربارهی سیلیزدن و اعترافگرفتن رهنمود داده است!
دو- اعترافگيری. طبعاً روشنفکران مانند جاسوسان نیستند که اعتراف به رازهای مگو و مخفی بکنند. بازگویی فعّالیّتهای روشنفکری هم که نیاز به سیلی ندارد. پس اینجا اعتراف یعنی آنچه درباره ابطحی و عطریانفر و تاجیک و که و که دیدیم. خُب مبارک است.
سه- نيمهی پنهان. میگفتند که رهبر نظام در جلسات خصوصی یکجور حرف میزند و در جلسات عمومی جور دیگر؛ خودش و طرفدارانش انکار میکردند. همین انکار را میتوان به عنوان دروغی دیگر تلقّی کرد.
باز هم هست: ادّعای شناخت روشنفکران (مانند شناخت دیگر مسائل جهان)، راهکار ساکتکردن در خفا و ادّعای آزادی بیان در ظاهر؛ خوب اگر دقّت کنید بوی «هویّت» از این جملات به مشام میرسد. میتوان خیلی راحت مثل دیگران از قدرتطلبی حاکم گفت و کار را یکسره کرد و دست از یافتن حدیث و آیه و زیرورو کردن تاریخ و پیداکردن تناقضها و ... کشید امّا این راه یکسر به خشونت صرف میانجامد. ایشان حفظ ظاهر کنند و ما مشغول گل لگدکردن خود میشویم؛ ببینیم کدام از رو میرویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.