عکس یادگاری نظام

                                                                                                          شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۱
گفتاری است منسوب به روغنی زنجانی در زمان انجام سیاست تعدیل اقتصادی دوران هاشمی رفسنجانی که «در صورت بروز شورشهای مردمی، کلاهخود و باتوم وارد می‌کنیم.» او بر آن بود که آن سیاست مانند عمل جرّاحی لازمی است که باید سختی‌هایش را نیز پذیرفت ولی کار به سامان پیش نرفت. مجلس کاملاً همراه دولت نبود، تورّم و بالارفتن قیمت دلار و بعضی شایعات آن‌چنانی (مانند آنکه کلینتون یک هزارتومانی را تکان‌داده و گفته در ایران هر دلار را معادل این می‌کنیم) باعث شد کار به انجام نرسد. مجلس دولت را مقصّر می‌دانست و دولت مجلس را؛ روغنی هم استعفا کرد.
  
آن ناکامی تراژیک و کمیک بود و این یکی پوچ و جفنگ. هرگونه مقایسه‌ی تیم اقتصادی دو دولت بیجاست امّا امروز تکرار اوضاع بد اقتصادی به جایی رسیده که شاهد این مانورهای خنده‌دار هستیم. چیزیکه روزی نظام از آن می‌ترسید حالا به استقبالش می‌رود. اگر آن زمان آن تشنّجها ناگزیر بود حالا فقط به دلیل لجبازی و بی‌درایتی سرمداران نظام رخ داده است. اگر لباس رزم پوشیدن روحانیان در جبهه به معنای همگامی در دفاع از کشور بود، حالا و در داخل معنای معکوس دارد. اوّلاً بسیاری از اقتصاددانان بر آن هستند که برای سامان‌گرفتن اقتصاد، قیمت ارز باید واقعی شود و حالا نیز همینطور شده است. یعنی می‌توان مشکل را ابتدا گردن بیگانگان سپس احمدی‌نژاد انداخت تا دولت بعد با خاطری آسوده کارش را دنبال کند. پایین‌بودن ارزش ریال باعث قطع یا کم‌شدن واردات بی‌رویّه و حمایت از تولید داخلی می‌شود و ورود ارز و توریست را به کشور تسهیل می‌کند؛ پس خدا خواسته و عدو سبب خیر شده است. ثانیاً بنا به گفتار رهبر نظام، مردم همراه نظام هستند و از نقشه‌ی دشمنان برای به تسلیم‌کشاندن نظام باخبرند و شلوغ نمی‌کنند، ثالثاً وقتی گزینه‌ای مانند تظاهرات مسالمت‌آمیز هست، چرا سپر و باتون؟ وقتی هر تجمّعی –جز تجمّعات نظام‌فرموده- ممنوع است، نتیجه این می‌شود که هر به خیابان آمدنی می‌شود اعتراض و پلیس ضدّشورش می‌طلبد. با تظاهرات آرام و مخالفت مردم با دولت، حذف احمدی‌نژاد تسهیل هم می‌شود. و در پایان...همانطور که رهبر نظام بین بازاری واقعی با غیرواقعی فرق گذاشت، شاید مردم غیرواقعی یا مردم‌نما هم داشته باشیم؛ اینجا وظیفه‌ی روحانیّت باتون به دست گرفت نیست، صحبت و اقناع آنان است. روغنی معتقد بود که آن تزلزل اقتصادی موقّتی است و برایش دلایل خودش را داشت که نماند تا اثبات کند امّا آیا نظام معتقد است که نارضایتی آتی موقّتی خواهد بود؟ به عبارت دیگر تحریمهای جاری تحت چه شرایطی از بین می‌روند؟ این پرسشی است که به گمانم دو جواب بیشتر ندارد که بعد به آن می‌پردازم.
  
گاهی یک تصویر به تنهایی می‌تواند فضای حاکم بر یک جامعه را در یک دوره‌ی زمانی نشان دهد. تصویر بالا حسب‌حال تصویری ایران امروز است در پایان اوّلین ماه پاییز ۹۱. عکس یادگاری نظامی که عریان به خیابان آمده است، نه برای  مهار اغتشاشگران یا اهل فتنه بلکه تمرين رودررویی احتمالی با مردم گرسنه. روحانی حاکم چماق به دست گرفته و در خیابان هل من مبارز می‌گوید. هدف؟ حفظ نظام به هر قیمت که اوجب واجبات است.

۷ نظر:

  1. سلام
    نوشته شما ظاهرا با عجله نوشته شده است و انسجام معمول در نوشته های دیگرتان را ندارد(به طور مشخص منظور شما در ارتباط با وضعیت ارز معلوم نیست که ایا براستی آنرا مطلوب میدانید یا ان دلایل را به طعنه ذکر کرده اید.)
    حیف است با موضوعی به این مهمی چنین سهل انگارانه یرخورد شود. شاید اگر همین عکس را به تنهایی یا نهایتا با پاراگراف اخر یادداشتتان منتشر میکردید گویا تر میبود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      شايد نوشته‌های جدّی اقتصادی چند ماه اخير را نخوانده باشيد. ايران با فروش دلارهای نفتی به طور مصنوعی ارزش ريال را بالا نگه می‌داشت كه تنها فايده‌اش به جيب صادركنندگان اجناس بنجل چينی می‌رفت. چين همين الآن هم متّهم است كه با پايين‌نگه‌داشتن ارزش پولش صادراتش به امريكا را پررونق نگه داشته است. ارزش دلار را چيزی بين سه تا چهارهزار تومان برآورد می‌كنند. البّته واقعی‌شدن ارزش ريال در صورتی مفيد خواهد بود كه تحريمهای نفتی و بانكی برداشته شود و دولتی باكفايت روی كار بيايد. در ضمن من نمی‌خواهم و نمی‌توانستم درباره‌ی چنين موضوعی مطلب مستقل بنويسم چون اقتصاددان نيستم. اينها را هم از اين‌ور و آن‌ور خوانده‌ام.

      حذف
  2. وقتی مطالب ایمایان را در فیس بوق به اشتراک می گذارم اولین کامنت هر پست در مقام معرفی آن در استاتوس ظاهر می شودو مثلا در مورد همین پست به دل نمی نشیند این اتفاق نامیمون! ممنون اگر برای این هم چاره ای بیاندیشید عیّار!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ظاهراً تنظيم اين مشكل بايد از آن‌طرف (فيس‌بوک) باشد نه من.

      حذف
  3. جناب ایماگر،
    دستتان درد نکند.

    http://negahi.com/wordpress/?p=2164

    پاسخحذف
  4. سلام و سپاس
    چندی بود که در حد خودم از شما شاکی بودم که مطلب در مورد اوضاع نمی نویسید
    اما به هر حال سپاس. ولی ورود گرسنگان به خیابان فکر می کنم خیلی درد آور باشد و حالا حالا ها جمع نشدنی!
    در مورد نرخ دلار هم می گویند حرف شما خیلی درست است اما کاش مثل آدم باشد نه با این وضع!

    پاسخحذف
  5. سلام
    اخه بچه تا کی مخوای مثل کپک سرتونو تو برف کنید!؟
    چند نفرتون باید دسگیر کنیم و بعد از اگاه شدنشون از داستان خودشون اظهار پشیمونی کنند ....
    هنوز این مملکتو این خونایی که در راهش دادیمو نشناختید
    یا علی

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.