چهارشنبه ۳ آبان
۱۳۹۱
با
رئیسجمهورشدن خامنهای، پس از کشاکشی کوتاهمدّت مهدویکنی از ادامهی نخستوزیری
انصراف داد و وزیر خارجهی دولت پیشین رئیس دولت شد. خامنهای در گفتگویی خصوصی گفته بود که به یک آدم حرفگوشکن برای کار نیاز دارد و مهدویکنی خیلی مسالمتآمیز کنار کشید؛ شاید چون او را در حدّی نمیدید
که گوش به حرفش باشد) رئیسجمهور البتّه دلیلش را چیز دیگری بیان میکرد(. خامنهای بعدها نشان
داد که این معیار اوّل و آخر وی برای کار کردن با افراد است به گونهای که با تمام
رؤسای جمهوری که با آنان کار کرد به مشکل خورد؛ یا همه اشکال دارند یا او. موسوی هم
حرفگوشکن نبود و بارها میانهشان به هم خود که فقط چندبار آن علنی شد. شاید اگر
اتّفاقات یکسال اخیر نبود، کسی نمیتوانست بفهمد که ادارهی اقتصاد با درآمد ناچیز
آن زمان و هزینهی هنگفت جنگ چه معجزهای بوده است. تازه میرحسین در گفتگوهای
انتخاباتی مدّعی بود در سیاهترین سالهای جنگ، بودجهای هرچند ناچیز را برای
پروژههای عمرانی اختصاص میدادند و تلاش میکردند که تمام درآمد فقط صرف گذران
امور کشور نشود.
نمیدانم
توکّلی که از احتمال جیرهبندی میگوید، توان مقایسه بین نفت بیقیمت و نفت صددلاری
را هم دارد یا نه؟ محمّد یزدی که در سال ۷۵ با شنیدن زمزمهی بازگشت موسوی، ترسان و لرزان به قم رفت تا مراجع را از خطر بازگشت کوپنیسم و کمونیسم بترساند، حالا
کجاست؟ از افزایش قیمت نفت گفتم؛ در برنامهی بیارزش شدهی گزارش هفتگی شبکهی یک،
کلام احمدینژاد را پخش کردند که «آنان که میگویند قیمت نفت چندبرابر شده، یادشان
رفته که ما کالاها را هم گرانتر میخریم، این به آن در»!(نقل به مضمون) واقعاً قیمت
تمام کالاهای جهان در تورّمی افسارگسیخته چهار یا پنج برابر شده است؟ گویندهی این
کلام، یک نوجوان خام است یا رئیسجمهور مملکتی که گویا در رشتهای مدرک دکتری هم
دارد؟! جالب اینکه گزارشگر پس از حرفهای او گفت که ببینید ما انگیزهای نداریم شما
را به بیهوده به چالش بکشیم، وقتی - مثل همین سخنان- حرفتان با استدلال باشد، ما هم
گیر نمیدهیم!
رئیسجمهور
منتصب به پروپای رهبر نظام پیچیده است؛ چه بهتر. حیف است در این حد باقی بماند.
پیشتر هم نوشته بودم که بد نیست گاهی ناظر بود. هیچکدام از دو گروه طرفدار رهبر و
رئیسجمهور اصلاحشدنی نیستند، هیچکدام هم تمایلی به رهاکردن قدرت ندارند،
هیچکدام هم برای دیگری ارزشی قائل نیستند. این درگیری، اثر آه کسی است که برای
اصلاح آمد و تا توانست حرمت امامزاده را نگه داشت تا جایی که متولّی آن، خود
حرمتشکنی کرد.
عنوان: کلامی
به زبان فارسی از سلمان پاک كه پس از ماجرای سقیفه و تلاش برای بیعتگرفتن از علی در
تاریخ به یادگار مانده و چند جور روایت شده است؛ یکی از آنها این است:«کردید و
نکردید، حقّ میره بردید» (بناءالمقاله، ص
۳۵۷)
«کردید و نکردید، حقّ میره بردید» یعنی چه؟ تلفظش Mire است؟
پاسخحذفيعنی آنچه خواستيد كرديد ولی آنچه میبايد نكرديد.
حذفميره ظاهراً مخفّف «اميرالمؤمنين» است.
عالی. ممنون
پاسخحذفمسألةً:
پاسخحذفچجورياس شما هم به وبلاگ چامسكی لينک میدی هم به كسی كه به اون ميگه رياكار؟
شايد بد نباشد به سطح مطلب نگاه كنيم نه به جهتگيری آن.
حذفحتا بخاطر دارم مدعااحمدینژاد رو شاه هم میکرد. البته به طور معکوس...وقتی قیمت نفت بالا رفت و در پاسخ به یه خبرنگار اینو گفت.
پاسخحذفو البته این ادعا هرچند از نظر شما یا من خام باشه پایهی تمام توهمات داییجان ناپلئونی است: وقتی شاه گفت من به چش آبیها دیگه باج نمیدم یا وقتی شاه نفت رو گرون کرد.
بخش بده ماجرا اینجاست که رنگ و رُخ این توهمات همچنان به قوت خودش است.