شنبه
۲۷ آبان
۱۳۹۱
در ولایتی که ظاهر یک کوچه یا خیابانش در کمتر از یک دهه آنچنان عوض میشود که شاید به سادگی به یادآورده نشود، چهرهها، خواستهها و توجّهاتْ موسمی و زودگذر هستند، فاصلهی قهرمان یا بازندهبودن یک شخص به یک رخداد کوچک بستگی دارد، عمر نشریّات در آن به زحمت از چندسال تجاوز میکند، سی سال انتشار منظّم یک مجلّه خیلی زیاد است؛ مجلّهای که حالا یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی ایران است. «فیلم» در این اواخر تکانی خورده و رو آمده است. گرچه روی جلد همچنان عکسهای نهچندان دلچسب با حروفی بدرنگ و درشت دارد، نویسندگان جوان تازوهواردش استاندارد و معقول مینویسند ولی بدون فردیّت و ویژگیی که نام یکی بیش از دیگران به یاد بماند، نثر مجلّه همچنان فرنگیزده است و به سوی زبان گفتاری پیش میرود و احتیاط حرف اوّل و آخر را در آن میزند؛ امّا از سوی دیگر کارکشتهها بار دیگر بازگشتهاند، مجلّه سایتش را جدّیتر گرفته است و مقدار نوشتههای تحلیلی رو به افزایش است. حالا وقت انتقاد نيست ولی همینقدر بگویم که «فیلم» بدون سرمقالههای مسعود مهرابی همیشه چیزی کم خواهد داشت.
«گذشتهبازی» که یکی از مهمترین نسبتها یا اتّهامهای «فیلم» است از قضا بزرگترین مزیّت آن است. در جایی که همه در فراموشکردن گذشته - و لاجرم به بیماری تکرار گرفتارآمدن- از هم سبقت میگیرند، ارجاع مدام به گذشته نه یک عادت یا ویژگی که پادزهری برای آلزایمر همگانی است. اگر کسی پیشنهاد بنده را جدّی میگرفت پیشنهاد میدادم بخش «بیست سال پیش» دوباره به صفحات کاغذی برگردد. هنوز زود است برخی بخشها فقط در وب منتشر شوند. گذشته را میتوان فقط مرور کرد که در این صورت فایدهی چندانی نخواهد داشت امّا بررسی اجمالی و مقایسه با زمان حال، گذشته را بهروز میکند و ما را از نسیان میرهاند. سی سالگی «فیلم» مبارک.
ارجنوشته باید موجز باشد و
مختصر:
در ولایتی که ظاهر یک کوچه یا خیابانش در کمتر از یک دهه آنچنان عوض میشود که شاید به سادگی به یادآورده نشود، چهرهها، خواستهها و توجّهاتْ موسمی و زودگذر هستند، فاصلهی قهرمان یا بازندهبودن یک شخص به یک رخداد کوچک بستگی دارد، عمر نشریّات در آن به زحمت از چندسال تجاوز میکند، سی سال انتشار منظّم یک مجلّه خیلی زیاد است؛ مجلّهای که حالا یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی ایران است. «فیلم» در این اواخر تکانی خورده و رو آمده است. گرچه روی جلد همچنان عکسهای نهچندان دلچسب با حروفی بدرنگ و درشت دارد، نویسندگان جوان تازوهواردش استاندارد و معقول مینویسند ولی بدون فردیّت و ویژگیی که نام یکی بیش از دیگران به یاد بماند، نثر مجلّه همچنان فرنگیزده است و به سوی زبان گفتاری پیش میرود و احتیاط حرف اوّل و آخر را در آن میزند؛ امّا از سوی دیگر کارکشتهها بار دیگر بازگشتهاند، مجلّه سایتش را جدّیتر گرفته است و مقدار نوشتههای تحلیلی رو به افزایش است. حالا وقت انتقاد نيست ولی همینقدر بگویم که «فیلم» بدون سرمقالههای مسعود مهرابی همیشه چیزی کم خواهد داشت.
«گذشتهبازی» که یکی از مهمترین نسبتها یا اتّهامهای «فیلم» است از قضا بزرگترین مزیّت آن است. در جایی که همه در فراموشکردن گذشته - و لاجرم به بیماری تکرار گرفتارآمدن- از هم سبقت میگیرند، ارجاع مدام به گذشته نه یک عادت یا ویژگی که پادزهری برای آلزایمر همگانی است. اگر کسی پیشنهاد بنده را جدّی میگرفت پیشنهاد میدادم بخش «بیست سال پیش» دوباره به صفحات کاغذی برگردد. هنوز زود است برخی بخشها فقط در وب منتشر شوند. گذشته را میتوان فقط مرور کرد که در این صورت فایدهی چندانی نخواهد داشت امّا بررسی اجمالی و مقایسه با زمان حال، گذشته را بهروز میکند و ما را از نسیان میرهاند. سی سالگی «فیلم» مبارک.
سلام،
پاسخحذفببینید این نویسنده فرانسوی چی گفته:
'La forme d'une ville change plus vite helas que le coeurs des humains'
Jacques Roubaud
"شکل یک شهر، افسوس، سریعتر از قلوب آدمیان تغییر می کند." ژآک روبو
اینرا احتمالا راجع به پاریس گفته، که هنوز زیرساخت شهری اش از قرن ۱۹ یا ۱۸ اُم به جا مانده است.
در مورد ما باید گفت: "شکل یک شهر، صد افسوس، سریعتر از افکار آدمیان منقلب می شود."
خوشحالم که "فیلم" هنوز هست، و اینکه در مورد آن نوشتید و یادم انداختید. روزگاری نوستالژیک (تنها از این جهت) ما فیلم های دست نیافتنی را از طریق مجله فیلم "می دیدیم". امروز که به آن فیلم ها و بسیاری دیگر دسترسی مستقیم دارم، می پرسم آیا آن "دیدن" ارزشمند تر از این دیدن نبود؟ شاید چون دستم از مجله فیلم کوتاه شد اینرا می پرسم. حتما به وبسایتشان سر خواهم زد حالا.
فیلم ۲: بازگشت مجله.
بدون فردیّت و ویژگیی
پاسخحذف!!؟
بعضی وقتها تند میری
بعضی وقتا حجیم مینویسی
بعضی وقتا آفتابه به دست میری سراغ آدمها
ولی اکثر ... مثل عیار میدرخشی
.
.
.