خیانت به خیانت

                                                                                                 ‌     سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱

 

۱- بدیو تعبیر «وفاداری به وفاداری» را به معنای طرحی نو درافکندن در ادامه‌ی راه پیشین می‌داند. وفاداری ساده یعنی ادامه‌ی بی‌تغییر یک‌راه سیاسی که ممکن است به بن‌بست بخورد (فرضاً ادامه‌ی پروژه‌ی اصلاح‌طلبی در ایران با همان روش پیشین)، «ناامیدی یا حتّی خیانت به/از وفاداری» یعنی بگوییم در شرایط فعلی ادامه‌ی کار ممکن نیست پس باید تغییر موضع داد(برای نمونه براندازی و انقلابی‌گری) ولی «وفاداری به وفاداری» چیزی بین گسست و شروع مجدّد است، پی‌گیری هدف با راههای نو (جوّ غالب جنبش سبز و آنچه می‌توانیم اصلاحگری بنامیم). (آلن بدیو، مراد فرهادپور و دیگران، ص۴۷۲) امّا جدای از این تعابیر که بد نیست سر وقت بر اوضاع زمانه‌ی ما منطبق شود، من آنرا به معنایی دیگر می‌گیرم و با آن به یکی دو اتّفاق نگاه می‌کنم. 
  
۲- برخی نوشتند که ما واقعه‌ی استیضاح مجلس را زیاد بزرگ کردیم و نظام بی‌آبرویی‌هایی بزرگتر از این داشته ولی فرونپاشیده است. قرار نیست نظام فروبپاشد ولی معیار این گویندگان در سنجش بزرگتری و کوچکتری یک اتّفاق چیست؟ از لحاظ سیاسی در ایران امروز هر چیز در نسبت با قدرت مطلقه تعریف می‌شود. خود استیضاح مسئله‌ای نیست یا حتّی حرفهایی که ردّ و بدل شد، آنچه مهم است این است که دولت و مجلس درست اندکی پس از اینکه رهبر نظام آنها را از اختلاف بر حذر داشت و گفت که چنین کاری خیانت است، درست خلاف آن عمل کردند. در تعلّل در پذیرفتن رأی معاون‌ اوّلی مشایی، احمدی‌نژاد چگونه خطبه‌ی رهبر نظام را به بزرگترین اشتباه سیاسی او بدل کرد؟ در خانه‌نشینی یازده‌روزه چطور همین کار را تکرار کرد؟ امّا بار آخر با ظاهری آشفته به دولت برگشت و از اساس‌بودن ولایت فقیه گفت؛ ولی حالا او در خیانت تنها نیست بلکه مجلس و رئیسش را هم همراه خود دارد. علنی، آشکار، آگاهانه و همگانی‌بودن عمل بر خلاف میل رهبر مهمترین معیار برای فهم آبروریزی استیضاح وزیر کار است.  
  
۳- خیانت هم مانند وفاداری راه و رسم خودش را دارد. وقتی خیانت می‌کنی باید بدانی که وفادارانه به چه کسی، به دیگری خیانت می‌کنی؛ اگر در حین خیانت، وفاداری خود به پدرخوانده را حفظ کنی در امانی و گرنه به خودت نیز خیانت خواهد شد حتّی اگر خیانتت ناآگاهانه باشد. حاج سعید امامی عمری با استفاده از نزدیکی به سران قدرت به هر اصل اخلاقی، انسانی و دینی خیانت کرد امّا وقتی آگاهانه یا ناآگاهانه کاری کرد که رهبر نظام آنرا با فتوایی سیاسی کار دشمن خواند، بلافاصله حذف شد. سعید مرتضوی یکی از چرکترین و منفورترین چهره‌های نظام است امّا تمام خودش‌خدمتی‌های او تا زمانی نادیده گرفته می‌شد که اعمالش زاویه‌ای با خواست رأس نظام نیابد. وقتی او بدل به مهره‌ی احمدی‌نژاد شد و- آگاه یا نیاگاه- در جلسه‌ی استیضاح در مسیر خیانت به نظام قرار گرفت، تازه نظام یادش افتاد که او از چند سال پیش پرونده دارد. نظام چرا درست پس از استیضاح وزیر کار و پس از چند سال سراغ متّهم آمده است؟ بهرامی که همه عمر گور می‌گرفت حالا گرفتار گور شده است. مرتضوی عادت ندارد پاسخگو باشد؛ باید دید که کاربلدی شخصی او، توانایی احمدی‌نژاد و باندش در حمایت از او و خواست کسی که او را به زندان افکنده، بازی را چگونه پیش می‌برد. فعلاً بعید است خطری متوجّه او باشد. به یاد داشته باشید که نظام وی را سالها روی چشمش گذاشت و عزیز کرد حالا هر اتّفاقی برای او بیفتد تمام آن مدحها و ثناها به باد می‌رود. بازداشت او بازی دو سر باخت بود ولی انتخاب بین بد و بدتر ظاهراً ناگزیر بود. وقتی احمدی‌نژاد در مسیر خیانت قرار گرفت امثال محصولی بسیار تیزهوش بودند که بلافاصله تغییر مسیر دادند ولی گروهی به راه پیش ادامه دادند. بازداشت سعید مرتضوی هم نشان از بازیچه‌بودن امر عدالت در ایران و شخصی ‌شدن آن دارد و هم پیامی برای اطرافیان احمدی‌نژاد است که در صورت حمایت بی‌چون‌وچرا از او باید در انتظار همین سرانجام باشند.  
  
۴- از دو نفر دیگر که گویا باعث گریه‌ی عاشقان ولایت شده‌اند، حساب احمدی‌نژاد که با کرام‌الکاتبین است ولی لاریجانی فعلاً پشتیبانی مجلس و قوّه‌ی قضا را دارد و باید دید که از سه ضلع دورخیز اصولگرایان برای ریاست جمهوری، نظر قالیباف پیرامون وقایع اخیر چیست تا بتوان درباره‌ی نقش او در انتخابات پیش روی سخن گفت. رهبر به سران قوا گفته که من فقط شما را دارم (دیگران را از قطار انقلاب پیاده کرده‌ام) حالا دو برادر لاریجانی – طبعاً به علاوه‌ی برادران دیگرشان- و دو قوّه‌ی کشور در برابر قوّه‌ی دیگر ایستاده‌اند. دو قوّه که در جلسه‌ی استیضاح به هم پریدند و قوّه‌ی سوّم با بازداشت مرتضوی وارد ماجرا شد. تکلیف خائن معلوم است ولی اگر او خود منصوب باواسطه یا بی‌واسطه‌‌ی حاکم باشد چه؟ هرگونه برخورد با او نه تنها شکستن آینه که شکستن خود است و همین کار رهبر نظام را بسیار دشوار می‌کند. این روزها و روزهای پیش رو سخت‌ترین روزهای فرمانروایی شخص اوّل کشور خواهد بود.

۴ نظر:

  1. آقا اين وبچين شما حيفه ديده نشه. ميشه ما يک فيد براش درست كنيم؟

    پاسخحذف
  2. چرا ديده نشه؟ دوستان تشريف می‌آورند اينجا و می‌بينند.

    پاسخحذف
  3. رهبر به سران قوا گفته که من فقط شما را دارم (دیگران را از قطار انقلاب پیاده کرده‌ام)

    من هیچ جا چنین چیزی ندیدم. کجا و کی‌؟!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.