دوشنبه ۲۷ امرداد ۱۳۹۳
تغییری که
به رغم تمام فشارها، تهدیدها و ردّ صلاحیّتهای انتخابات گذشته رخ داد، «نه»ی
بزرگی به هشت سال پیش از آن و تمام هوادارانش، از اصولگرایان و تندروان بود. با
توجّه به عزل و نصبهای فلّهای، تغییرهای اتوبوسی (به قول روحانی) و فضای بستهی
حاکم بر دانشگاه، وزیر علومی که میآمد باید کارهای زیر را انجام میداد:
بررسی وضع کسانی که بر اساس بورسیههای غیرقانونی
برای گرفتن مدرک دورخیز کرده بودند یا بیجهت کنار گذاشته شده بودند، بازگرداندن
دانشجویان ستارهدار و استادان بهناحق اخراجشده، رسیدگی به عزل و نصبهای نادرست
و حاکمکردن عقلانیّت بر اساس شایستگی افراد، بازگردن فضای درون دانشگاه و ایجاد
زمینهی فعّالیّت نشریّات، گروههای دانشجویی و سلیقههای سیاسی. اینها چکیدهی بخشی از وظایف وزیر جدید بود. حالا به ریز اتّهامهای فرجی دانا بر اساس متن استیضاح
دقّت کنیم:
- عدم
پذیرش و سرگردانی پذیرفتهشدگان قانونی بورسیههای تحصیلات تکمیلی
- ارائه مجوز پذیرش افراد ردّ
صلاحیت شده در این دورهها
- بازگرداندن برخی اساتید اخراجشده
- تغییر
شیوهی انتخاب رؤسای دانشگاهها
- منصوبنمودن افراد دارای سوابق
مشخّص در فتنه ۸۸
- عزل اشخاص عالم، متعهد و مدیر از
برخی دانشگاهها و نصب افراد دارای سوابق تند افراطی
- عدم مواجههی درست با تحرکات سیاسی
ضدانقلاب و ضدنظام برخی عناصر فعال در دانشگاهها
- میداندادن به برخی نشریّات دارای رویکرد ضدّدینی و گرایشهای تجزیهطلبانه
همانطور که
میبینیم، فرجی دانا دقیقاً به علّت انجام وظیفهی خود استیضاح میشود. میتوان
در برخی دلایل مانند پایینآمدن سطح علمی دانشگاه (آن هم در کمتر از یک سال!) یا
میداندادن به گروههای تجزیهطلب و.. چونوچرا کرد ولی دیگر اتّهامها، نقاط مثبت
کارنامهی فرجی داناست. هرکس جز او بود، باید همین میکرد و هرکس -احیاناً- به
جای او بیاید باید همین کند. استیضاحکنندگان، انتخاب۹۲ را استیضاح میکنند نه وزیر
را.
از سوی
دیگر و مهمتر از اینها، این مردم هستند که باید دیگر وزیران مانند سیّدمحمود علوی
یا علی جنّتی را استیضاح کنند که چرا مانند فرجی دانا نبودهاند. از علوی تا کنون
-دستکم در ظاهر- جز انفعال ندیدهایم و جنّتی نیز فقط حرفهای قشنگ زده و وضع
فرهنگ تغییر جدّی نکرده است. وقتی فرجی دانا توانست، آنها هم باید میتوانستند و
نکردند. مردم آنان را میتوانند استیضاح کنند.
پ.ن: پتجسال
است که «فتنهی ۸۸» پربسامدترین واژهی سپهر سیاسی ایران بوده است و این یعنی تداوم
سبز. پسفردا میرحسین و دو زندانی سبز دیگر استیضاح را میبینند و میشنوند؛ امیدوارم
این اصطلاح همچنان زیاد به گوش بخورد. آنان همچنان مطمئن خواهند ماند که کانون داغ
سیاست ایران همان گوشهی دنجی است که با اختیار و آگاهی برگزیدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.