پیاده‌روی اربعین

                                                                                                      سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۳


خیلی کوتاه پیرامون ملاحظات «درون دینی» علی افشاری درباره‌ی پیاده‌روی اربعین:
   
۱- برخلاف آنچه این نوشته و بیشتر نوشته‌های سایتهای خارج پیرامون مراسم اربعین می‌گویند، ‌پیاده‌روی و مراسم حسینی ربطی به برنامه‌ریزی این دولت و آن دولت ندارد. جمع‌کردن بیست میلیون نفر در یک مکان و در یک روز، از هیچ دولتی برنمی‌آید. این سّنت از گذشته در عراق وجود داشته است و مختص روز اربعین هم نیست. به صورت بسیار کمرنگ‌تر در تمام مدّت سال مردم از شهرهای اطراف با پای پیاده به کربلا می‌رفتند و میان راه «مضیف»هایی بود که عمدتاً به صورت رایگان آب و غذا و مکان بیتوته در اختیار آنان می‌گذاشتند. الآن نیز اگر پذیرایی مردم کربلا و مردم میان راه از دیگران نبود، امکانات کربلا جوابگویی بخش اندکی از این جمعیّت هم نبود. در مراسم حج که عربستان با قدرت مالی بی‌نظیرش آن را اداره می‌کند، با جمعیّت بسیار کمتر از این کار به جایی می‌رسد که آب قطع می‌شود و زباله همه جا را فرا می‌گیرد. مراسم حسینی کاری مردمی است و دولتها نقش حمایت و به ویژه برقراری امنیّت در برابر تکفیریها را بر عهده دارند. وقتی نویسنده می‌گوید که بسیاری از مردم پشت مرز ماندند خودش باید بفهمد که دولت ایران یک‌صدم این کار را نمی‌تواند برای ۱۴خرداد انجام دهد و این حرکت ربطی به حکومت و دولت ندارد. 
 
۲- افشاری از سیره‌ی پیامبر و بزرگان دین گفته است. امام صادق شبیه آنچه وی نقل کرده درباره‌ی زیارت حرم امیرمؤمنان هم دارد پس این مختص امام حسین نیست. زحمت پیاده‌روی هم به کربلا و نجف محدود نمی‌شود و شامل زیارت کعبه هم هست. در روایات، اخبار زیادی از پیاده‌روی امامان شیعه هست. امام سجّاد (حتّی در کودکی) و امام حسین بارها پیاده به حج رفتند. امام حسن به نقل بیهقی بیست و پنج بار پیاده به حج رفت و امام صادق نیز در روایتی عدد بیست را برای ایشان تأیید می‌کند. (بحار،‌ ج۴۳،‌ص۳۳۲) 
  
۳- اینکه عبادت به زیادی نماز و روزه نیست بلکه به اندیشه در امر خداست کاملاً صحیح است و از امامان شیعه روایت شده امّا با چند تأمّل: اوّل اینکه دوّمی نافی اوّلی نیست یعنی برای اندیشه در امر خدا، نماز و روزه -حتّی به مقدار زیاد آن- نفی نمی‌شود. دوّم: نماز و روزه‌ای که عبادت به شمار نیاید،‌ نماز و روزه‌ی بی‌تأمّل و از سر عادت است. سوّم: فکر نمی‌کنم درباره‌ی نحوه‌ی عبادت پیشوایان دین نیازی به مثال آوردن باشد. علی (ع) چرا به جای شبی صدها رکعت،‌ در امر خدا اندیشه نمی‌کرد؟ بد نیست نویسنده کمی سیره‌ی عبادی رسول خدا را مطالعه کند. البتّه پیشوایان دین واقعاً تقلیدناپذیرند و این را خودشان هم گفته‌اند ولی آب دریا را اگر نتوان کشید... و گرنه معنای الگوبودن به چیست؟ چهارم. اگر از امامان معصوم بگذریم یکی از بالاترین مثالهای اندیشه‌ورزی در فرهنگ شیعه، ملّاصدراست. وی هفت بار با پای پیاده به حج رفت و بار آخر در سفر درگذشت و علّت اینکه الآن قبر وی در بصره قرار دارد نیز همین است. 
  
۴- سنّت سوگواری برای امام حسین ابتدا از فرزندان ایشان آغاز شد. امام رضا به هنگام شنیدن شعر دعبل،‌ زنان خانه را برای استماع اشعارش فراخواند،‌ و امام صادق از شاعران دعوت می‌کرد که در حضورش مرثیه بخوانند. این مقدار تأکید را برای هیچ‌کدام از اهل بیت (ع) شاهد نیستیم. مراسم اربعین و زیارت آن نیز مختص امام حسین است و برای پیامبر و هیچ امامی اربعین برگزار نمی‌شود و سنّت روز چهلم برای مردگان نیز گونه‌ای رسم و بدعت بی‌ضرر است؛ در عین حال بعضی از عالمان دین با آن مخالفند. در ضمن، بین فرق اسلامی اختلافهایی وجود دارد امّا معنای وحدت، نفی نکردن دیگران و تأکید بر موارد اشتراک است نه پرهیز از انجام مناسک خود. در قرآن نیز از مسلمانان دعوت شده که بر وجوه اشتراک خود با اهل کتاب انگشت بگذارند، نه اینکه موارد اختلاف را ترک کنند (آل عمران،‌۴۶)؛ این امر در سطحی دیگر بین فرق اسلامی هم صدق می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.