یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۴
دربارهی یادداشت منتجبنیا:
تقارن انتشار این یادداشت با ممنوعیّت طرح صلح امام حسن در سیما و ولادت امام حسن (ع) این گمانه را ایجاد میکند که مسئلهی هستهای به آن صلح شبیه است که البتّه اشتباه است. در آن پیمان، امام مجتبی، «خلافت» را به والی نافرمان عثمان که برکناری خود را نمیپذیرفت وانهاد. آن کجا و مسئلهی هستهای ایران کجا؟ شاید شباهتی بین پیمان پیامبر اسلام دربارهی شیوهی زیارت کعبه در سالهای آخر عمر ایشان با زمان ما باشد. امام حسن به اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده کرد؛ یعنی ایشان اوّل و آخر قدرت را از دست میداد، پس با طرح صلحی هم برای مدّتی حفظ جان کرد هم از خونریختن بیحاصل جلوگیری کرد و هم معاویه را ملزم به بندهایی کرد که بعدها قوامبخش حرکت امام حسین شد. ایران پس از گذراندن یک دوره بحران خودخواسته و یک دوره سختگیری استثنایی ناشی از آن (یعنی چندسال آینده) به همان پیمانی مقیّد خواهد بود که کشورهای مشابه به آن ملزم هستند. (حرکت امام حسین هم فعلاً درون پرانتز)
اینکه شرایط مختلف مقتضی تصمیمگیریهای متفاوت هستند درست است ولی وسط دعوا نرخ تعیین نمیکنند. میدانم که منتجبنیا برای احتجاج با مخالف خود چنین میگوید ولی مثال زمان جنگ هم باز ما را سر بحثی قدیمی میبرد. همین حالا اکر به کسی بگویید که هشتسال جنگیدیم چون اقتضایش بود بعد صلح کردیم چون اقتضایش بود، نمیپرسد این «اقتضا» چه بود؟ چرا پس از هشتسال ارزشها داشت از دست میرفت؟ چرا هشت سال و نه هفت سال یا شش سال یا...؟ اتّفاقاً شرایط الآن ما خیلی هم به زمان جنگ بیشباهت نیست چون الآن هم میتوان پرسید چرا اصلاً به دست خود به دام شورای امنیّت افتادیم که حالا باید اینقدر تقلّا کنیم؟ فرض کنیم همین فردا امور ختم به خیر شود، تکلیف ضرر و زیان این چند ساله چه میشود؟ کسانی که مسبّب این همه خسارت بودند از کجا معلوم بلوای جدیدی درست نکنند؟
منظور من دقیقاً این بخش از حرفهای وی است که میگوید :« برخوردهای تند و خشن، هزینههای زیادی را برای ملت به همراه خواهد داشت؛ برخوردهای خشن افرادی که به دنبال لجاجتی که دارند بر این باورند چون با امریکا در جنگ بودهایم همان راه باید ادامه داده شود.»
یکی از همین افراد همین اواخر گفت که: «امریکا اتمّ مصادیق استکبار است، خودتان را آماده کنید برای ادامهی مبارزه با استکبار..» اینکه حرف قرآن و دین چیست و کجا مهم و کجا اهم است به کنار؛ این هم که استکبارهای قدیم و آینده (روسیه و چین) هم خیلی علیهالسلام نیستند و رهبر نظام در مقام یک مسلمان باید به آنها اعتراض میکرد (کشتار صربها و ستم به مسلمانان چین) هم به کنار؛همانطور که میبینید آن دیدگاه (یا دکترین به قول منتجبنیا) به جای خودش باقی است که در همه چیز «جنگ» میبیند، از عرصهی دیپلماسی تا تلاش علمی داخل کشور. آن دیدگاه و دکترین علّت مشکلات ماست و مسئلهی هستهای هم حل بشود، باز مشکل باقی است.
دربارهی یادداشت منتجبنیا:
تقارن انتشار این یادداشت با ممنوعیّت طرح صلح امام حسن در سیما و ولادت امام حسن (ع) این گمانه را ایجاد میکند که مسئلهی هستهای به آن صلح شبیه است که البتّه اشتباه است. در آن پیمان، امام مجتبی، «خلافت» را به والی نافرمان عثمان که برکناری خود را نمیپذیرفت وانهاد. آن کجا و مسئلهی هستهای ایران کجا؟ شاید شباهتی بین پیمان پیامبر اسلام دربارهی شیوهی زیارت کعبه در سالهای آخر عمر ایشان با زمان ما باشد. امام حسن به اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده کرد؛ یعنی ایشان اوّل و آخر قدرت را از دست میداد، پس با طرح صلحی هم برای مدّتی حفظ جان کرد هم از خونریختن بیحاصل جلوگیری کرد و هم معاویه را ملزم به بندهایی کرد که بعدها قوامبخش حرکت امام حسین شد. ایران پس از گذراندن یک دوره بحران خودخواسته و یک دوره سختگیری استثنایی ناشی از آن (یعنی چندسال آینده) به همان پیمانی مقیّد خواهد بود که کشورهای مشابه به آن ملزم هستند. (حرکت امام حسین هم فعلاً درون پرانتز)
اینکه شرایط مختلف مقتضی تصمیمگیریهای متفاوت هستند درست است ولی وسط دعوا نرخ تعیین نمیکنند. میدانم که منتجبنیا برای احتجاج با مخالف خود چنین میگوید ولی مثال زمان جنگ هم باز ما را سر بحثی قدیمی میبرد. همین حالا اکر به کسی بگویید که هشتسال جنگیدیم چون اقتضایش بود بعد صلح کردیم چون اقتضایش بود، نمیپرسد این «اقتضا» چه بود؟ چرا پس از هشتسال ارزشها داشت از دست میرفت؟ چرا هشت سال و نه هفت سال یا شش سال یا...؟ اتّفاقاً شرایط الآن ما خیلی هم به زمان جنگ بیشباهت نیست چون الآن هم میتوان پرسید چرا اصلاً به دست خود به دام شورای امنیّت افتادیم که حالا باید اینقدر تقلّا کنیم؟ فرض کنیم همین فردا امور ختم به خیر شود، تکلیف ضرر و زیان این چند ساله چه میشود؟ کسانی که مسبّب این همه خسارت بودند از کجا معلوم بلوای جدیدی درست نکنند؟
منظور من دقیقاً این بخش از حرفهای وی است که میگوید :« برخوردهای تند و خشن، هزینههای زیادی را برای ملت به همراه خواهد داشت؛ برخوردهای خشن افرادی که به دنبال لجاجتی که دارند بر این باورند چون با امریکا در جنگ بودهایم همان راه باید ادامه داده شود.»
یکی از همین افراد همین اواخر گفت که: «امریکا اتمّ مصادیق استکبار است، خودتان را آماده کنید برای ادامهی مبارزه با استکبار..» اینکه حرف قرآن و دین چیست و کجا مهم و کجا اهم است به کنار؛ این هم که استکبارهای قدیم و آینده (روسیه و چین) هم خیلی علیهالسلام نیستند و رهبر نظام در مقام یک مسلمان باید به آنها اعتراض میکرد (کشتار صربها و ستم به مسلمانان چین) هم به کنار؛همانطور که میبینید آن دیدگاه (یا دکترین به قول منتجبنیا) به جای خودش باقی است که در همه چیز «جنگ» میبیند، از عرصهی دیپلماسی تا تلاش علمی داخل کشور. آن دیدگاه و دکترین علّت مشکلات ماست و مسئلهی هستهای هم حل بشود، باز مشکل باقی است.
ای آقا صلح امام حسن و صلح حدیبیه چیه؟! ما تو شرایط بدر و خیبریم!
پاسخحذف