شنبه ۱۰ امرداد ۱۳۹۴
«در زیر آفتاب زمانتاب
یک روز تازه نیست
اندیشهی کهن
پیری است ژنده
اینک، با جامهی نوآیین!
و این دیر دور را
هرسال، پیراری است
چون روزهای دیگر...»
باور نمیکنم که تو میگویی:
«هر روز تازهوار
در زیر آفتاب زمانتاب
با رنگ واژههای نوآیینتر
نقش خورنقی است
اندیشهی کهن را...»
و روشنان که میتابند
در آسمان دوشین
هنگام آفتاب نمیتابند!»
باور نمیکنم
من
هرگز
باور نمیکنم
م.آزاد
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
پاسخحذفقوافل دل و دانش که مرد راه رسید