قمار دروغ

                                                                                                        دوشنبه ۱۶ آذر  ۱۳۹۴


یک. در هشت‌سال پیش از روحانی به مناسبت خیلی به مبحث دروغ پرداختیم. به ویژه آنکه ا.ن حتّی جای که لازم نبود چاخان می‌کرد. یکی از جنبه‌های دروغ که به آن نپرداخته‌ام، ‌وجه قمارگونه‌ و لذّت‌بخش آن است. قمار برای قمارگر گونه‌ای اعتیاد است؛ ‌شاید انگیزه‌هایی مانند تفریح یا سود و زیان در ابتدا در کار باشد ‌ولی هیجان حرکت روی مرز خطر برد و باخت قویتر از آنهاست و میتواند کار را به جایی برساند که شخص هرچه دارد ببازد جز هوس قمار دیگر.

وجه خوشبینانه‌ی قمار این است که شخص بگوید با دروغ کار خود را پیش برده‌ام (یعنی فعلاً بازی را برده‌ام) و از کجا معلوم که برملا شود؟‌ اگر برملا شود هم چه بسا بتوانم با دروغی دیگر آنرا بپوشانم. وجه میانه‌روتر این است که شخص بگوید با این کار، ‌احتمال پنجاه‌درصدی باخت را جایگزین باخت قطعی می‌کنم، پس به صرفه است ولی واقع‌بینانه آن است که بدانیم دروغ به خودی خود باخت است،‌ درست که ممکن است برملا شود و آبرو ببرد ولی اگر نشود هم از آنجا که ناسازه‌ای در میان واقعیّت است، ‌سرنخهایی علیه خود را به افراد زیرک و باهوش می‌دهد پس بدون افشاگری هم می‌توان به آن بدبین و بی‌اعتماد بود. (تمام این ملاحظات با در پرانتز گذاشتن اخلاق و مبناقراردادن سود و زیان است)

دو. برای تعیین بازیگر زن «روز واقعه» از دویست متقاضی امتحان گرفته شد به اضافه‌ی بازیگرانی حرفه‌ای که آن زمان به آن نقش می‌خوردند. یکی از متقاضیان یا برگزیدگان هدیه تهرانی بود که حالا با مصاحبه‌ی عوامل فیلم معلوم شده خانواده‌ی نامزد آن زمان او با بازیگر شدن عروس آینده‌شان مخالفت کرده‌اند و قضیّه برای ایشان تمام شده است امّا همه‌ی علاقمندان سینما می‌دانند که تهرانی در همه‌ی این سالها در مصاحبه‌هایش گفته بود که خودش به دلیل مبلغ کمی که برای بازی در این فیلم به او پیشنهاد کرده‌اند، انصراف داده است. تهرانی در سینما پرسونای زن مستقل، غیرمتکّی به دیگران را ارائه کرده است. او حتّی -با کمی بزرگنمایی- خودش را در تغییر جایگاه زن ایرانی معاصر در دو دهه‌ی گذشته سهیم می‌داند. طبیعی است که واقعیّت ماجرای «واقعه» ناخشنودش کند و کمی تا قسمتی خالی ببندد. این داستان همان زمان هم باورش سخت بود،‌ چون اوّلاً این نقش ابتدای ورود او به سینما بود و نمی‌شد وجهی مانند ستارگان به وی پرداخت. ‌وی برای پول گرفتن پس از آن فیلم وقت زیادی داشت و ثانیاً «روز واقعه» با اصطلاح امروز و با معیارهای آن روز، ‌فیلمی «فاخر» بود؛ ‌اگر رسیدن به بازیگر خاص برای کارگردان اینقدر سخت بود،‌ تهیه‌کننده به سادگی می‌توانست مبلغ را افزایش دهد تا بازیگر نورسیده، فیلم را مزیّن کند و این رقم برای وی مشکلی ایجاد نمی‌کرد. می‌بینید که پیش از افشاگری هم می‌شد به این روایت شک کرد. تهرانی ادّعاهای دیگری هم دارد مثل اینکه نقش لیلا را در فیلم «لیلا» رد کرده است که باید منتظر روایت مهرجویی ماند.

سه. محمود دعایی در این مصاحبه‌ به نقد و ردّ نقل روایتی پرداخته است که ایران و آیت‌الله خمینی را در آغاز جنگ بی‌تقصیر نمی‌داند. مستندات سخن ایشان به کنار، وی در بخشی از این مصاحبه کمی از واقعیّت را گفته است چون به خطبه‌ی آیت‌الله منتظری در حمله به سران کشور عراق اشاره می‌کند ولی سخنان آیت‌الله خمینی را نمی‌آورد که سربازان عراقی را به شورش دعوت می‌کند و روزنامه‌اش همین الآن موجود است. خمینی صدّام حسین و ددمنشی او را می‌شناخت؛ طبیعی بود که کسی چون او که با شیعیان و آیت‌الله صدر چنان کرد، ‌وقتی ببیند خطر قیام شیعی ممکن است از کشور همسایه به عراق سرایت کند،‌ بهترین دفاع را حمله ببیند. تاریخ را به سادگی نمی‌توان دستکاری کرد و این البتّه به هیچ روی از مسئولیّت صدّام در آغازیدن جنگ نمی‌کاهد.

نکته‌ی دوّم تناقض در پایانی بخش سخنان اوست:

الف. عراق از آشفتگی و بی‌نظمی اوایل انقلاب استفاده کرد و به ایران حمله کرد.
ب. مذاکره با عراق می‌توانست حمله‌ی صدّام را به تعویق افکند ولی نمی‌توانست جلوش را بگیرد.

با توجّه به اینکه بی‌نظمی و آشفتگی اجتماعی، سیاسی و نظامی اوایل انقلاب موقّت بود و قرار نبود برای همیشه ادامه داشته باشد،‌ قاعدتاً مذاکره با آن کشور بر سر موضوعهای چالش‌برانگیزی مانند اروندرود (جزایر سه‌گانه و قومیّتها از اساس ربطی به عراق نداشت) مانند همه‌ی مذاکرات بین‌المللی مشابه زمان می‌برد. با ادامه یافتن مذاکرات و قوام‌یافتن نهادهای نظامی و سازماندهی آنان خطر حمله روز به روز کمتر می‌شد و ایران این فرصت را به سادگی از دست داد. دعایی اگر می‌خواست مانند آن محمود چاخانگو نباشد،‌ بهتر بود اصل داستانی که به خاطر آن با وی مصاحبه کرده‌اند نقد می‌کرد و متعرّض اصل جنگ نمی‌شد. آیت‌الله خمینی و یک دهه حکومت او هنوز از تابوهای اصلاح‌طلبان است. سیّدحسن خمینی می‌گوید نقد منصفانه‌ی پدربزرگش را از تکریم چشم‌بسته‌ی او بهتر می داند. دیر یا زود باید هاله‌ی قداست کنار رود و هر کس سهم خودش را در دادگاه تاریخ بپردازد.

مرتبط: اصل ادّعای معترضان ۸۸ همین بود که به اختصار آوردم،‌ ‌«راست»ی را که نظام ادّعا می‌کرد اینقدر دارای تناقض و اشکال بود که برای بی‌اعتبار کردن آن کافی بود و حتماً لازم نبود افشاگری مستقیم در کار باشد.

۳ نظر:

  1. دلیل هدیه تهرانی برای فیلم لیلا یک کم فرق می‌کند. می‌گوید انفعال زن و اینکه دنبال همسر برای شوهرش بگردد را نپسندیده.

    پاسخحذف
  2. زن منفعل نیست به شیوه خودش میخواد شوهرش رو فعالتر کنه در برابر مادرش. مثل استعفاهای مصلحتی سیاسی ها که قصدش ردشدنه نه قبول شدن.
    به عیّار: یکم زودتر آپ کنید دیگه..

    پاسخحذف
  3. من هم نظر ایشون رو بیان کردم. بعدش هم وقتی زن تا شب عروسی توی خونه می مونه و با گریه خونه رو ترک می کنه، اسمش چیه به نظر شما؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics