دوشنبه
۲۴ خرداد ۱۳۹۵
۱- این مسابقه تأییدی دیگر بود بر امکان ساخت برنامههای ناتقلیدی و جذّاب
با کمترین امکانات. دوبله در ایران الگویی نداشت (جز آغاز برخی دوبلورهای پیشکسوت
در ایتالیا) پس ابتدا بومی شد سپس نقش بسیاری در سینمای فارسی قبل از انقلاب ایفا
کرد. سینمایی که توانست در برابر فیلمهای وارداتی بایستد و جا را برای تولّد
سینمای فرهنگی باز کند. رفتوآمد بین دوبلورها و دیگر هنرهای نمایشی نیز زیاد بوده
است. سطح شرکتکنندگان اصلاً خوب نبود و باید برای دورههای دیگر فکر بهتری کرد
چون این افراد که از بین ۸هزارنفر برگزیده شده بودند با معروفترین دوبلورهای
ایران هم آشنایی چندانی نداشتند و جز دو سه نفر بقیّه آنها را نمیشناختند. برندهی نهایی هم به رغم آگاهی و تبحّر نسبی بعید است به علّت نداشتن جنس صدای متمایز در
آینده جایگاه خاصّی داشته باشد. این سؤالی است که همیشه برای من وجود داشته که در
دهههای پیش (بهویژ۰ سی و چهل) چه ویژگی بود که هنرمندانی برجسته و تکرارناپذیر را
به عرصه رساند. حتّی در همین زمینهی خاص (دوبله) هم هنرمندان دو سه دههی اخیر
شبیه به هم هستند و آن گونهگونی و تفاوت چشمگیر بین گویندگان گذشته به چشم نمیخورد.
۲- این اواخر کمتر پیش میآید که فیلم یا سریال دوبله ببینم در عین حال چند اشکال در آنچه دیدهام به چشمم میخورد. یکی ترجمههاست که چندان رسا، جالب و گاه حتّی فارسی
نیست بلکه برگردان بدسلیقهای از اصطلاحات فرنگی است. دوّم اینکه هم صدای برخی بازیگران به تدریج عوض میشود و هم صدای برخی گویندگان؛ اینکه یک نفر همیشه گویندهی
یک بازیگر باشد پذیرفتنی نیست. صدای خسروشاهی تقریباً دستنخورده مانده ولی صدای نرم
آل پاچینو، دورگه و بریدهبریده شده پس نباید خسروشاهی هم جای پاچینو در «پدرخوانده» حرف
بزند و هم در «بیخوابی». برعکس این مورد جایی است که جلال مقامی بخواهد تمام کسانی که
در جوانی به جای آنها حرف میزند دوبله کند. گاهی هم اعتمادبهنفس زیاد مشکلی میشود
و زهره شکوفنده جای دختری پانزدهساله در سریالی کرهای حرف میزند. خیلی خوب است
توری بزرگ برای صید امیدهای آیندهی دوبله در سراسر ایران پهن شود تا افرادی با
صدای گوناگون به دورهی کارآموزی وارد شوند که همین مسابقه میتواند بهترین بهانه
باشد.
۳- یکی از بخشهای مسابقه خواندن متونی از نظم و نثر قدیم بود ماند
حافظ و بوستان سعدی؛ حاصل کار فاجعه بود. از آن بدتر وقتی بود که داوران در برابر غلطخوانی شرکتکنندگان میگفتند: «خوب بود، پسندیدم»!
ریشهی بسیاری از این «پاسنداشتنها»یی که اهل ادب را نگران کرده
است در آموزش و پرورش و نخواندن متون ادبی خوب جدید و قدیم است. زمان ما که کتاب
ادبیات پر بود از متون دستوری و ایدئولوژیک. واقعاً مقداری شاهنامه و بوستان و
بیهقی به اضافهی نمونههای سالم شعر و نثر معاصر نوجوانان را در برابر ابداعات بیمایهی
فضای مجازی بیمه میکند. اینجور دیگر کسی (مانند یکی از شرکتکنندگان مسابقهی
«جادوی صدا») به هنگام خواندن ِ«یوسف صدّیق علیهالّسلام در خشکسال مصر سیر
نخوردی...» حضرت یوسف را مخاطب قرار نمیدهد!
ماه رمضون تموم بشه ببینیم غیبت صغری خانم تموم میشه یا نه!!!
پاسخحذف