یکشنبه ۱۰ امرداد ۱۳۹۵
آدم باید خیلی سادهلوح
باشد که تقارن معنیدار برخی وقایع را هدفدار نبیند. اعلام بازگشت حزب دموکرات
کردستان به فاز مسلّحانه، حرکت وسیع گروههای سلفی در شرق و جنوب کشور و خیمهشببازی
چندگانهی مجاهدین خلق. واقعاً چرا جبههی مخالف ایران به رهبری سعودی چنین میکند؟
از میان تمام حدسها فقط این به ذهن قریب میرسد که آنان خود را بازندگانی میدانند
که دارند بازندهتر میشوند و گرنه مختصری عقل و درایت برای نادرست دیدن این
رخدادها کافی است. احتمال اثربخشی چنین تحرّکاتی مال زمانی است که دولت مرکزی ضعیف
باشد ولی نظام فعلی که از دل بدترین شرایط اوّل انقلاب و جنگ و تحریم بیرون آمده،
حالا با این تفنگبازیها فقط تفریح میکند. کشاندن ایران به رویارویی صریح و جلب
قدرتهای غربی برای دفاع از خود، تنها هدف است؛ گرچه ایران میداند که نباید به این
دام بیفتد ولی در مرحلهی گفتار میتوانست و میتواند که خیلی آرامتر و متینتر
برخورد کند. از سپاهیان انتظاری نیست، دولت اعتدال چرا معتدل نیست؟
اگر نبود نفوذ وسیع
امریکا در عراق باید تعجّب میکردیم که چرا با مجاهدین آلت دست صدّام در دورهی
جدید برخورد نشد؟ نشست اخیر اینان در پاریس گذشته از اینکه مایهی شرمساری فرانسه
است، یک گاف هم دربارهی مرگ رجوی به همراه داشت که تمام آن زرق و برقها را نقش بر
آب کرد. برای دیدن مقدار دوربودن نظام عالم از تمام ادّعاهای آزادی و دموکراسی، رهادیدن
این گروه در کشورهای غربی کافی است. عربستان چه در حالتی که میخواست عاقلانه و بر
اساس مدارا با ایران رفتار کند و چه در حالتی که میخواست باز هم عاقلانه ولی برای
تقابل با ایران عمل کند، باید گونهای دیگر برنامه میچید. این بازی فقط باخت را برای آنان در پی دارد.
محمود عبّاس را
عاقلتر از این میدانستم که با رهبر این گروه ملاقات کند. تبعیّت از سعودی تا کجا؟
او نمیداند که ملاقات با چنین شخصی او را نه فقط از دید حاکمیّت بلکه در افکار
عمومی ایرانیان محکوم میکند؟ او واقعاً فکر میکند که با کمک عربها میتواند راهی
به آرمان فلسطین بگشاید؟ جواب وزارت خارجه ایران هم خوب نبود. تقبیح اصل عمل کافی
بود و جاسوس خواندن او راه بازگشت را برای هردو طرف خراب میکند. بعضی کارهاست که
به عهدهی حماس است و بعضی به عهدهی عبّاس. وقتی گروههای معارض سوری به اشارهی محمّدبنسلمان
مذاکرات را ترک میکنند، دیگر به زحمت بتوان از آنان دربرابر اسد دفاع کرد.
همینطور است عبّاس که یکی از بزرگترین اشتباهات سالیان اخیرش را انجام داد. نظام ایران هم باید حواسش را جمع کند که اگر با حماس و عبّاس دعوا داشته باشد، دارد برای کدام فلسطین میجنگد؟ این دو گروه هواداران پرشماری بین فلسطینیان دارند و نمیتوان آنها را از «مردم» جدا کرد.
اینکه یکی از
نزدیکان شخصی اشتباهی کند، مثلاً به مجاهدین خلق بپیوندد، به خود وی ربطی ندارد
ولی موضعگیری او چرا، مهم است. یک گروه جانی، فاسد، خائن، جاسوس و خودفروخته نمیتواند
وقتی از سر اضطرار اسلحه را بر زمین گذاشت، بگوید شتر دیدی ندیدی. برای نوریزاد
متأسّفم و برای تمام افرادی که به جای موضعگیری در برابر این اشتباه هنوز مشغول
ردّوبدل کردن دل و قلوه هستند. واقعاً آدم کف دستش را نمیتواند بو بکند که چندسال
یا چندماه بعد چه میشود. استعداد انسان برای حرکت از این سوی یک طیف فکری به آن
سوی آن عجیب است. عدّهای میپندارند که «لحن» در نقد یک عقیده دخیل نیست و میتواند آن را
کنار گذاشت و به محتوای آن گفتار پرداخت امّا به گمانم خیلی هم مهم است. تمام افراطیان
تفریطی شده یا برعکس در یک ویژگی مشترکند: در لحنشان. امروز به فلانی میگوییم
«مولا» فردا «هیولا»! بشر موجود غریبی است.
پست سخنگوی وزارت خارجه پس از مرضیه افخم خیلی افت کیفی پیدا کرده است.
پاسخحذفنوشته زیبا و واقعگرایانه ای است .
پاسخحذفسلام
پاسخحذفاز88خواننده ی وبلاگ ارزشمندتان هستم البته مدتی فیلتر شکن نداشتم و محروم بودم.بهترین وبلاگ از نظر من وبلاگ شماست.تحلیل های منصفانه و عاقلانه شما را دوست دارم.خیلی خیلی دوستتون دارم.سال88وبلاگ شما و آق بهمن خیلی برایم مفید بودند .ایمایان زنده باد.