چهارشنبه
۲۰ امرداد ۱۳۹۵
انتشار سخنان آیتالله منتظری در دیدار با مسؤولان پس از اعدامهای
اخیر تقارنی بیدلیل وعلّت نبود. دلیل آن به زمانسنجی بیت آیتالله منتظری برمیگردد و
علّت آن به حسابوکتاب داشتن امور جهان. پیش از قیامت، تاریخ نیز برای خود
حسابرسی دارد. چند نکته پیرامون این سخنان:
۱- به واقع پیش از این فکر میکردم که ضروت جنگ و شرایط عجیب و غریب
سالهای پایانی آن موجب این رفتار شد، امّا حالا میبینیم که در غیر مواقع ضرورت هم
همین رفتار ادامه مییابد پس برای ناظران هیچ راهی باقی نمیماند تا استدلال کنند که این روش و منطق حاکمان است و نه مولود شرایطی استثنایی. پورمحمّدی چندی پیش دربارهی
اعدامهای ۶۷ گفت که باید شرایط استثنایی زمان جنگ را در نظر گرفت. منتظری در ضمن
سخنانش میگوید که یکی از استدلالها برای اعدام این بود که اینها را اگر رها کنیم
میروند و عضو منافقین میشوند و میافزاید که قصاص قبل از جنایت نباید کرد. همین
استدلال را همین اواخر دربارهی زندانیان کردی که اعدام شدند شنیدیم: یکی میگفت
اگر اینها را رها کنیم میروند و عضو داعش میشوند. اوّلین جوابی که میشود و میشد
هم حالا هم آن زمان داد این است که نکشید ولی آزاد هم نکنید. به هرحال زندان از
اعدام بهتر است. در ثانی هم آن زندانیان و هم اعدامیان اخیر اگر مرتکب قتل
نشده بودند و حکمشان زندان بود، شما دلیلی برای اعدام آنها نداشتید ولی اگر بعدها سلاح
به دست گرفتند شما میتوانید برای حفظ نظم کشور با آنها بجنگید و کسی شما را ملامت
نخواهد کرد ولی پیش از وقوع جرم، عقوبت چه معنایی دارد؟ آن همه عضو مجاهدین خلق و
این همه داعشی، این چند نفر هم رویش. برای شما چه فرقی میکند؟
۲- چه دربارهی سال ۶۷ و چه پیرامون اکنون عدّهای با نفس اعدام مخالف
بودند و بعضی نیز میگفتند که از مجرمان حمایت نکنیم. نکته اینجاست که خود مرحوم
منتظری میگوید که بیش از همه از اینان ضربه خورده است و قصد وی دفاع بیمنطق نیست
و حرف منتقدان (برخی از آنها البتّه) این است که چرا روند دادرسی بر اساس همین قوانین
فعلی رعایت نمیشود؟ اگر کسی واقعاً مرتکب قتل شده باشد، حکمش معیّن است ولی کسی
که مجازاتش زندان است، چرا باید اعدام شود؟ این را نوشتم که حسابم را از کسانی که
دربست با هر اعدامی مخالفت میکنند جدا کرده باشم. البتّه من موافق مجازات اعدام
نیست ولی هستند متخلّفانی که در غرب و شرق کشور مرتکب قتل شدهاند و خصوصاً
جایی که ولیّ دم از حق خود نگذرد یا جرمی مانند جاسوسی برای بیگانه محرز شود،
مجازات آن در قوانین مشخّص است. با یک قانون مخالفت نظری میتوان داشت امّا مجریان
بر اساس آن قانون را نمیتوان نکوهش کرد. مشکل اینجاست که همین قانون فعلی و قواعد فقهی
که قرار بود اساس حکومتداری باشد، رعایت نمیشود.
۳- سیّدعلی خمینی چندی پیش گفته بود که برخی میگویند منافقان را
نباید اعدام میکردید. این تحریف آشکار سخن منتقدان است. آیا در قوانین کشور، صرف
هواداری از سازمان مجاهدین خلق (یا یک گروه مانند توحید و جهاد) برای اعدام کفایت میکند؟ اگر خیر، آیا تمام اعدامیان
دستشان به خون آلوده بود؟ اگر اینطور بود، چرا از ابتدا حکم اعدام نگرفتند و حکم
اکثرشان زندان بود؟ منتظری میگوید شما با این اعدامها قضاوت پیشین خودتان را نیز
زیر سؤال میبرید. آیا کسانی که منتقد اعدام آن افراد بودند، از مجازاتنکردن یک عدّه قاتل و جانی حمایت میکردند یا منتقد اعدام کسی بودند که چه بسا
فقط یک اعلامیّه را چندسال پیش از آن پخش کرده و یک هوادار عادی به شمار میآمد.
پ.ن: همینجا یک نکته را دربارهی بیت آیتالله خمینی و دیگر وفاداران
به وی عرض کنم که همچنان که میبینید پسلرزههای تابستان ۶۷ ادامه دارد و همچنان
ادامه خواهد داشت. صداقت در برخورد با آن رویداد (و بسیاری از رویدادهای دههی
اوّل) میتواند ثابت کند که جایگاه فکری شما کجاست و نیروهای تغییرخواه تا چه حد
میتوانند روی شما حساب کنند. سیّدحسن خمینی که به نظر میرسد از برادر کوچکترش
سنجیدهتر حرف میزند، زمانی گفته بود که نقد منصفانهی آیتالله خمینی از دفاع
کورکورانه از وی بهتر است (قریب به مضمون) طبعاً بازماندگان خمینی یا خود باید در
چنین نقدی پیشتاز باشند، یا در برابر منتقدان موضع مناسبی اتّخاذ کنند ولی اگر
واکنش آنها از جنس اتّهامزنی و نفی و انکار هر گونه ایراد به پدربزرگشان باشد، آن وقت
باید در صداقت گوینده شک کرد.
آن دو نفری که با منتظری حرف می زنند کی اند؟
پاسخحذفحاضران در جلسه چهار نفرند: نیّری، اشراقی، رئیسی و پورمحمّدی. کسی که بیشترین جواب را میدهد (نیم بیشتر ابتدا و مقداری در پایان) به نظرم صدایش شبیه پورمحمّدی است. آن دیگری را نشناختم.
پاسخحذفمحمّدعلی انصاری در پاسخ به این سخنان گفت که «مرحوم اشراقی در همین جلسه جواب منتظری را میدهد» که نمیدانم منظورش کدامیک است.