سایه‌ی مستدام ۶۷ -۲

         ‌                                                                                       پنجشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۵
  
  
دیروز به مشابهت تابستان ۶۷ با تابستان ۹۵ پرداختم. آنچه در این نوار مهمتر بود، جوابهای حاضران به منتظری است. البتّه برخی سعی می‌کردند و می‌کنند که خاطرات و گفته‌های موجود منتظری را «منسوب» به او بدانند؛ چنانکه محمّدعلی انصاری گفت امّا می‌شنویم که منتظری سخنان «منسوب» به خود را تأیید می‌کند بلکه تندترهم حرف می‌زند.

ساده‌لوح‌خواندن منتظری و دسیسه‌ی اطرافیان موذی و مطالبی انحرافی مانند اینها به کنار، ‌لبّ سخنان منتظری این است که چرا کسانی که حکم حبس گرفته‌اند، ناگهان به صرف قبول‌نکردن خروج از سازمانی که عضو آنند، ‌اعدام می‌شوند؟ جوابگویان اگر می‌توانستند همین ایراد را پاسخ می‌گفتند ولی همانطور که می‌شنویم هیچ دفاعی از این اشکال نمی‌کنند. اوّلین گوینده می‌گوید «ما که عرضه نداشتیم جلو این کار را بگیریم،‌ تلاش کردیم جلو زیاده‌رویها را بگیریم» و جای دیگر می‌افزاید «اگر گروه دیگری جز ما بودند، آمار ]اعدامها[ در تهران سه‌برابر می‌شد.» اینها توجیهاتی است که به گفته‌ی محمّدعلی انصاری برای جوابگویی به منتظری کافی است.

این چندنفر به علاوه‌ی موسوی اردبیلی -که به گفته‌ی منتظری از همه لیبرالتر است- آیا نمی‌توانستند پیش آیت‌الله خمینی بروند و نگذارند این کار اتّفاق بیفتد؟ اینها که عالیترین مقامهای قضایی بودند؛ پس چه کسانی در پس ماجرا بودند؟ جواب منتظری روشن است،‌ او معتقد بود که مأموران اطّلاعاتی و امنیّتی و تندروانی مانند لاجوردی از این افراد به عنوان ماشین امضا استفاده می‌کردند و اینها کاره‌ای نبودند. وقتی یک اعتراض منتظری باعث می‌شود که خمینی حاکم شرع خوزستان را به حضور بخواند، ‌آیا اعتراض چندنفره نمی‌توانست اثربخش باشد؟ مهمترین فایده‌ی این نوار این است که دریابیم برترین قاضیان این پرونده خود را منشأ اثر نمی‌دانستند و بی‌آنکه دفاعی در برابر انتقادهای منتظری داشته باشند، فقط به گمان خود تلاش می‌کردند جلو زیاده‌رویها را بگیرند که البتّه بخش دیگری از حرفهای آنان این ادّعا را نیز زیر سؤال می‌برد.

کسی  که در برابر منتظری نشسته (و صدایش شبیه پورمحمّدی است) به او می‌‌گوید که «ما به آنها التماس می‌کردیم که دو خط بنویسند که من به دلیل اینکه به مبارزه با جمهوری اسلامی اعتقاد ندارم، از سازمان جدا می‌شوم» منتظری از وی می‌پرسد که آیا آنها می‌دانستند که در صورت امتناع از امضا اعدام می‌شوند ‌و جواب می‌شنود که «خیر». خوب اگر قرار باشد که ما ادّعای مبارزه با زیاده‌روی شما را بپذیریم باید از شما بپرسیم که چرا به آنها نگفتید. شخصی به خاطر هواداری از سازمان چندسال حبس گرفته و حالا می‌بیند که مسئولان از وی می‌خواهند که بگوید از سازمان جدا شده است؛‌ او خطر چندانی را  متوجّه خود نمی‌بیند و قبول نمی‌کند. اگر واقعاً می‌خواستید آمار کسانی که با شما همکاری می‌کنند بالا ببرید، باید به آنها می‌گفتید که ممکن است اعدام شوید.

رازینی گفته که ما با شهامت امضای خود را پای احکام می‌گذاشتیم. این شهامت است که شما در موضع قدرت باشید و هر کار می‌خواهید بکنید؟ اوّلاً بعضی جنایتکاران تاریخ از شما بیشتر شهامت داشتند؛ ‌آیا داشتن شهامت، توجیه یک عمل است؟ در ثانی شما که حاکم بودید بیشتر شهامت داشتید یا محکومانی که در چنگ شما بودند ولی در برابر خواسته‌ی شما تسلیم نشدند؟ آنها که شهامت بیشتری داشتند!

۲۷سال از آن زمان گذشته و انصاری می‌گوید ممکن است روزی ناگفته‌ها را بگوید. اگر حرفی برای گفتن بود تا حالا گفته بودید. شما جز تکرار اتّهام ساده‌لوحی و تأثیر اطرافیان بر منتظری چیزی برای گفتن ندارید. شما بهتر می‌دانید که به پیامبر هم «اُذن» (گوش،‌ زودباور) می‌گفتند و امام علی هم لابد ساده‌لوح بود که به خاطر نگفتن یک جمله (نپذیرفتن تبعیّت از سیره‌ی شیخین) امکان خلافت را پس از خلیفه‌ی دوّم از دست داد. انصاری می‌گوید که منتظری با این کارها نه خودش نفعی برد و نه اطرافیانش. تا «نفع» را چه معنا کنیم. از دید ما تنها کسی که با دامن پاک از تابستان۶۷ بیرون آمد منتظری بود و تنها او بود که نفع برد. کسانی که تشییع او را دیدند فهمیدند که چه کسی نفع اصلی را برد. او می‌توانست سکوت کند و پس از مدّتی رهبر شود و از آن نفع‌هایی ببرد که شما به آن اعتقاد دارید ولی خودش نخواست. فقط آن بخش از سخنان انصاری در خور توجّه است که می‌گوید وی نقشی در منع احمدی از گفتن سخنانش نداشته است. این باید بررسی شود. درباره‌ی سیّداحمد خمینی هم حرف بسیار است. درباره‌ی نامه‌ی اوّل خلع منتظری از قائم‌مقامی هم ابتدا ادّعا این بود که به خطّ پدر وی است امّا شهادت خط‌شناسان و برخی شنیده‌های بعد معلوم کرد که چنین نیست. ایشان در پایان عمرش می‌خواست از منتظری حلالیّت بطلبد و شاهد بر این ادّعا هست. می‌توان پرسید که سیّداحمد چرا می‌خواست چنان کند؟ نوار جرح و تعدیل ندارد. ابتدایش همان است ولی پایان ممکن است بیشتر بوده باشد. 

۵ نظر:

  1. رازینی گفته: امام فرمودند اگر یک گروه مسلح در مقابل نظام قیام کند همه اعضای آن معارض هستند؛ حتی آنهایی که در شاخه نظامی نیستند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ورود این سازمان به فاز مسلّحانه در ابتدای دهه‌ی شصت بود نه سال ۶۷.

      حذف
  2. خوب است تمام نامه های عزلی که بنیانگذار جمهوری اسلامی صادر کرده در کنار هم از حیث محتوا و سبک بررسی شود

    پاسخحذف
  3. بسیار زیبا فرمودید. حرف دل بعضی‌ خوانندگان، شاید خیلی‌‌ها ...
    این نوار بیشتر در جهت توجیه مسئولین وقت است به اضافه این که منتظری اصلا معتقد به مجازات مخالف جمهوری اسلامی نیست و می‌گوید در صورت توبه قابل بخشش یعنی‌ اعدام نشدن هستند!!! حالا بعدش میشود مثلا حبس ابد بگریند؟
    به نظر میاد رژیم از یک تغییراتی که شاید براشون خواب دیدن میترسه... این چند هفته اخیر سر کیسه لطوفت رو باز کرده مثل آزادی در برگزاری کنسرت و گیر دادن نمایشی به حقوق‌های نجومی... و از طرف دیگه پاش رو روی اهرم اعدام تا ته فشار داده....

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.