سهشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۵
یکی از معدود نوشتههایی که در نقد سخنان آیتالله
منتظری نوشته شد و ارزش بحث داشت، متعلّق به سیّدضیاء مرتضوی بود. گرچه نقدهای محسن کدیور و مجتبی لطفی نشان داد که برداشت مرتضوی خیلی هم سرراست نیست ولی نکاتی
ناگفته ماند:
یک. در تطبیق آیهی
«فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم» بر معمّر قذّافی حتماً ایرادهایی هست:
۱- آیا حمله به
قذّافی بدون مقدّمه بوده یا او در عملیّات تروریستی چندی دست داشته است و این
حملات از عواقب آن بوده است. آیا قذّافی میتوانست خلاف قوانین بینالمللی چنان
کند و اینکه اگر دیگران خلاف میکنند توجیهی برای دخالتهای وی در دیگر کشور بوده
یا نه؟
۲- آیا قذّافی از
جمله مصادیق مسلمانانی است که وظیفهی ما دفاع از آنان است؟ به عبارت دیگر اسلام
وی با صدّام حسین چقدر تفاوت داشت؟ اگر صدّام حکومت تکصدایی و قساوت در برخورد با
مخالف داشت، وی تحریف دین را نیز به آن افزوده بود. با همین ملاک دفاع از صدّام و
طالبان و دیگران نیز وظیفهی دیگر مسلمانان است. (تلفات غیرنظامیان محکوم است ولی مجوّز مقابلهبهمثل نیست مگر اینکه مردم مسلمان غیرنظامی مستقلّاً هدف حمله قرار میگرفتند. در حملهی نظامی متأسّفانه -مانند عراق و افغانستان- خشکوتر با هم میسوزد.)
۳- این توجیه که وی
تا حدودی جزو دوستان ایران به شمار میرفت قانعکننده نیست چون همان زمان همه از
وضع داخلی آن کشور اطّلاع داشتند و دستکم میدانستند که دستور ربودن و احتمالاً
قتل سیّدموسی صدر را صادر کرده است. آیا باید از چنین شخصی دفاع کرد؟
دو. اشتباه فرضی یا
ثابتشدهی منتظری در جریان حمله به لیبی ربطی به تابستان۶۷ ندارد. خود نویسنده با
استنکار این مطلب را ذکر میکند و میافزاید که در آن زمان از ترس تبعات این
سخنان جلو انتشار آن گرفته شد. خوب اگر یک بام و دو هوایی هم باشد، ما و شما در اینکه
آن موضعگیری اشتباه بوده توافق داریم، پس میماند موضعگیری دوّم که درست است و
اشتباه سابق نمیتواند عمل صحیح بعدی را زیر سؤال ببرد. زمانی این مچگیری درست
بود که استدلال صحیحی را قبلاً از منتظری نقل و از آن دفاع میکردید و بعد استدلال
نادرست بعدی را به نقد میکشیدید و احتمالاً آن را نتیجهی برخورد حکومت با
نزدیکان یا اطّلاعگیری نادرست یا فلان صفت اخلاقی میدانستید.
سه. بحث دربارهی
تابستان۶۷ با مشاجره بین دوراهی خمینی-منتظری دچار تحریف و اصل مسئله فراموش شد.
عمل اجتماعی و سیاسی جای تقلید نیست؛ به عبارت دیگر منتقدان اعدامهای۶۷ از آن جا
که مدافع منتظریاند به این اعدامها اعتراض ندارند بلکه چون آن عمل را ناروا میدانند
از منتظری دفاع میکنند و گرنه در این میان نه کسی خویشاوندی خاصّی با منتظری دارد
و نه عداوتی با خمینی. انسانها را باید بر اساس مقدار تبعیّت آنان از حق شناخت نه
اینکه حق را تابع ارادت به این و آن کرد. این مهمترین نکتهای است که باید به
مثابهی معیار در نظر گرفته شود؛ بسیاری از اشخاصی که از دو طرف در بحث شرکت
کردند، نشان دادند تا چه حد به آن اعتقاد دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.