شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵
سال ۷۶ درّی نجفآبادی در جمعی سخن میگفت. وی پس از بیان پیشنهاد
خاتمی به خود برای قبول مسئولیّت افزود که من جواب دادم: «من به همه دردی میخورم، خواستید
بگذارید وزیر فرهنگ و ارشاد چون آخوندم و درسش را خواندهام، خواستید بگذارید وزیر
اقتصاد چون روی اقتصاد اسلامی کار کردهام، به روبط بینالملل آگاهم
بگذارید وزیر امور خارجه، وزیر دادگستری یا آموزش و پرورش یا هر چی. من مثل آچار
فرانسهام؛ همهکار از من برمیآید. آخرش وزارت اطّلاعات به ما رسید» مدّت کمی پس از
این سخنان افتضاح قتلهای زنجیرهای رخ داد و او مجبور به کنارهگیری شد. حالا آچار فرانسهی نظام توبهی مرتضوی را دیر و نابهنگام خوانده است:
یک. کمی دور از تصوّر است که تمام مسئولان آن زمان مخالف مرتضوی
باشند و او همچنان خودسری کند. تنها توجیهی که برای شبهه وجود دارد این است که وی
به مقامی بالاتر پیوند خورده باشد. کسی که از وی نامی نمیآورند و چه بسا حالا
مرتضوی قرار است قربانی او شود. به مرتضوی جلّاد مطبوعات میگویند ولی هیچ جلّادی
سر خود نمیتواند کسی را بکشد بلکه پس از امر سلطانی وی موظّف به این کار است. خُب
چه کسی در خطبههای نمازجمعه برای اوّلینبار به مطبوعات دوران اصلاحات حمله کرد؟ حالا مسئله کمی
روشنتر میشود که چرا وی آن قدرت را داشت که با مقامهای بالاتر خود در قوّه
قضائیّه و ناجا دربیفتد و دستوراتشان را نادیده بگیرد و همچنان ترفیع مقام بگیرد.
دو. اگر معذرت و توبه پس از هفتسال به زعم درّی دیر است، بیان این
دیربودن یا نارضایتی از عمل او چرا با هفتسال تأخیر گفته میشود؟ مگر پرونده
کهریزک در همهی این سالها باز نبود، چرا درّی پیش از این حرفی نزده بود و حالا و
پس از دیدن دستوپازدن مرتضوی چنین میگوید. حتّی احمدیمقدّم هم پیش از او از
مخالفت ناجا با مرتضوی گفته بود. حکم سخنان درّی در دیر و بیفایدهبودن همان حکم سخنان مرتضوی است.
سه. «غفلت» یک نفر را «دشمنان» به پای هشتادمیلیون نمیگذارند.
جنایت یک یا چند نفر ربطی به همهی مردم ندارد و دیگر کشورها هم نظام حاکم را با
مردم ایران خلط نمیکنند امّا افراد دخیل در نظام -که به زعم درّی از آن اعمال راضی نیستند، چه کهریزک و چه قتل زهرا کاظمی- در صورت واکنش نشانندادن به آن در
آن کارها شریکند. اگر مرتضوی کار اشتباهی کرد چرا با وی برخورد نشد؟ چرا فرد مقصّر
در «برخورد جسم سخت» به سر خانم کاظمی معرّفی نشد؟ چرا دادگاه منصفانه برگزار نشد؟
جز این است که آن فرد از انتساب خود به «بیت» استفاده کرد و جان به در برد؟
تاریخچهی چهلسال اخیر مملو از این «غفلت»هاست که معمولاً لاپوشانی
میشود و سابقه و لاحقه دارد یعنی مواردی استثنایی نیست. در ضمن متوجّه باشیم که
دلیل «غفلت» خواندن آنها این است که برملا و موجب دردسر شد و گرنه بدتر از اینها
رخ داده و کسی هم باخبر نشده یا دستکم جنجالی به پا نشده است و لاجرم «غفلت» هم
نامیده نمیشود تا آچار فرانسهی نظام برای توجیه و محدودکردن آن رفتارها به
اشتباههای فردی وارد معرکه شود.
سلام، گويا بايد سال ٧٦ باشد.
پاسخحذفسلام، ممنون.
پاسخحذف