جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵
رهبر نظام
اخیراً گفته است که او واژهی دشمن را مانند کلمهی شیطان در قرآن تکرار میکند و
شناخت توطئه با توهّم توطئه فرق دارد. از طرف دیگر در سخنرانی نوروزی خود در مشهد
گفته بود که منظورش از دشمن «امریکا»ست. سه حاشیه در این باره:
۱- هیچ کس
نمیتواند منکر وجود دشمن برای یک کشور یا ساختار سیاسی شود. در جهان
کشورهای زیادی دشمن هم به شمار میآیند. در خاورمیانه نیز ایران دشمنان منطقهای
و فرامنطقهای زیادی دارد. اوّلین نکته در این باره این است که آیا تعدّد این
دشمنان و مقدار دشمنی آنان طبیعی است یا بر اثر «دشمنتراشی» نظام حاکم؟ به نمونهی
عربستان سعودی دقّت کنیم و رویدادهای چند وقت اخیر. نکتهی دوّم اینکه آیا راه
برخورد با دشمن (یا بهتر: رقیب) منطقهای مذاکره است یا بر طبل خصومت کوبیدن؟
تجربهی ایران با عراق صدّام بهترین نمونه است که در رأس دشمنان ایران بود. نکتهی
آخر این که این دشمنی پایدار است یا دشمن دیروز ممکن است دوست امروز باشد و به
عکس. نگاه به روسیه در این زمینه به ما کمک میکند.
۲- وقتی (با توجّّه به نکتهی آخر بند بالا) دشمنی پایدار نباشد به
تفاوت معنای دشمن سیاسی و «شیطان» پی میبریم. شیطان هرآن چیزی است که دور کنندهی
فرد از خدا باشد. حتّی شیطان هم به یک معنا (به جز مصادیق خاص) دائمی نیست. شیطان
یک نوجوانْ دوستی است که او را به مصرف مواد مخدّر دعوت میکند. پس از قبولْ ممکن
است نوجوان بیگناه امروز فردا خود شیطانی برای دیگری باشد. وقتی در دین حکایت از
این قرار است، تکلیف سیاست روشن است. در این یکی دانستن یا تشبیه دشمن به شیطان
جدای از غلوّ شخص گوینده در تشبیه کلام خود به کلام خالق یک نکتهی مهم نیز نهفته
است و آن هم دنیویشدن شدید دین است. تذکّر شیطانی که هشداردهندهی درونی فرد در مواجهه
با جهان است که تمام اعمال و افعال او را در بر میگیرد بدل شده به یک کشور خارجی.
این شیطان یا دشمن را محمّدرضا پهلوی هم میتوانست ادّعا کند و هرکس دیگر با لعاب
غیردین نیز ممکن است داشته باشد.
۳- تمام اینها به کنار، میدانیم که بحث دشمن به اینجا خاتمه نمییابد.
علم کردن «دشمن» بهانهای است برای کوبیدن افراد و رقبای درون نظام و کشور. مثلاً
کسی حرفی میزند که مشابه حرف یک شخص در آن سوی جهان است و همین می شود همنوایی با
دشمن؛ گویی هرچه فردی بیگانه بگوید مردود است. به این ترتیب میتوان هر حرفی را
مستند به یکی از انبوه سخنان کسی کرد که بتوان او را بیگانه یا دشمن به شمار آورد
و وی را حذف نمود یا به او برچسب جاسوس و جز آن زد. نوعی برهان خلف من درآوردی بر
اساس «دشمن». برهان خلفی که حاصل ناتوانی در استدلال ایجابی به نفع اعمال خود در
داخل و خارج کشور است.
جالبتر اینکه گاهی همین نیمچه حرف هم یافت نمیشود و فلان فعل یا
کلام به بهانهی اینکه «خواست دشمن است» میشود بهانهای برای حمله و تخریب افراد؛
حالا اگر واقعاً سخنی از «دشمن» در این باره یافت نشد هم نشد. کسانی که خامنهای
را نقد میکنند به سیاست جهان و منطقه واردند و میدانند این اوست که شناخت درستی
از جهان ندارد و گرنه میدانست که این دشمن/شیطان در دو دههی گذشته افغانستان و
عراق و سوریه را جولانگاه او کرده است که اگر اشتباهات پیاپی امریکا در منطقه نبود
قاسم سلیمانی به فلان فرمانده امریکایی خود را در لفّافه مسئول ایرانی منطقه از
افغانستان تا غزّه معرّفی نمیکرد. زمان قدرت داشتن حزب بعث در عراق و سوریه کجا
ایران چنین قدرتی داشت؟ اینها همه به لطف دشمن/شیطان است. او باید از این دشمن
ممنون هم باشد.
ومن الشياطين من يغوصون له ويعملون عملا دون ذلك وكنا لهم حافظين (انبیاء 82)
پاسخحذفوَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ (ص 38/37)