شغل: پولدار

                                                                                                       سه‌شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵
    
     
تله‌تآتر «کسب و کار آقای فابریتزی» را شاید دیده باشید؛ کسی که با وعده‌ی پرداخت سود فراوان سرمایه‌ی زیادی از مردم گرد می‌آورد و بدون کار اقتصادی از همان سرمایه‌ها به عنوان سود پرداختی استفاده می‌کرد. از آنجا که سرمایه‌گذاری مردم همچنان ادامه می‌یافت، پرداخت سودها نیز تداوم می‌یافت بدون اینکه فعّالیّت مولّدی در کار باشد. ساختار بانکی ایران به برخی افراد که راه‌وچاهش را بلدند اجازه‌ می‌دهد نوع شبه‌مدرن این کار را انجام دهند. کسانی که با کمترین سرمایه یا حتّی بدون آن و وام‌گیری پیاپی از بانکها و وثیقه‌گذاری‌های ادامه‌دار می‌توانند ثروتمند شوند. رشد قارچ گونه‌ی مؤسّه‌های مالی و اعتباری در دولت گذشته هم معلول و هم علّت بود؛‌ یعنی هم خود با استفاده از این خلأها شکل می‌گرفت و هم با دستی گشاده‌تر از سیستم بانکی به ظهور نوکیسه‌ها کمک می‌کرد. این سلسله مانند دومینویی است که با افتادن یکی از ارکان همه فرومی‌ریزند پس فرد تلاش می‌کند با ارتباط با نهادها و افراد ذینفوذ به گونه‌ای پیش رود که با فروافتادن وی همه احساس خطر کنند و از آنجا که بسیاری مانند او هستند، ‌همه تلاش کنند همدیگر را حفظ کنند.

مشکل جایی پیش می‌‌آید که یکی از دوره‌های شعاری مبارزه با فساد اقتصادی (عمدتاً پس از یک سخنرانی رهبر نظام) باشد که قربانی می‌طلبد تا جایی که برخی از این افراد اعدام هم شده‌اند یا در دادوستدهای پشت پرده حقّ برخی نهادهای خاص پرداخت نشده باشد که در آن وقت باز هم باید بعضی‌ها فدا شوند. جزایری و رفیق‌دوست و زنجانی فقط بخشی ازین افرادند که برای عموم شناخته شده‌اند. اشتباه زنجانی زیاده‌خواهی و طمع او بود و اینکه با دولتیان وقت وارد مشارکت شد چون افراد یک دولت خاص امروز بر مسند قدرتند و دو روز بعد گوشه‌ی زندان. اگر او مثلاً فقط با سپاه وارد زدوبند شده بود، ‌حالا وضعش این نبود. در عین حال نامی از افراد امنیّتی پرونده‌ی او آورده نمی‌شود و تهدید اعدام هم تا کنون کارگر نیفتاده است.

‌«پدیده‌ی شاندیز» در بدترین شرایط تاریخ چند دهه‌ی اخیر ایران آگهی‌های گزاف چند دقیقه‌ای در تلویزیون می‌گرفت که در آن ادّعا می‌کرد رکورد بتون‌ریزی ژاپن و قطر را شکسته است. این به خودی خود عجیب بود که در آن اوضاع چطور چنین چیزی ممکن است. اینکه حالا حال و روزش این باشد امّا اصلاً عجیب نیست. شهرام جزایری چندی پیش ادّعا کرد که یک‌ساله می‌تواند «پدیده» را به سوددهی برساند و معلوم نیست (یا هست!) که بنگاه ورشکسته و دارای بدهی میلیاردی را چطور می‌تواند به سوددهی برساند بی‌آنکه از روشهای پیشین خود استفاده کند. گویا از اشتباهاتش درس گرفته و حالا می‌تواند بدون خطا همان راه را برود.  خلاصه اینکه وقتی خبر از سرمایه‌گذاری افراد جوان در پروژه‌های سینمایی یا اقتصادی غیرمولّد با بار نمایشی می‌شنویم باید حدس بزنیم که قضیّه از چه قرار است؛‌ آن هم زمانی که کارخانه‌های باسابقه یکی پس از دیگری اعلام ورشکستگی می‌کنند. افرادی که پیش از هیاهوهای رسانه‌ای فقط پولدارند بدون اینکه شغل خاصّی داشته باشند.

۱ نظر:

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.