مکارم و مرجعیّت

                                                                                                ‌سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵

 
شورای نگهبان به شرکتهایی شبیه به شرکتهای هرمی اجازه‌ی فعّالیّت داده است و مکارم شیرازی ضمن ردّ نظر آنان افزوده:«شورای محترم نگهبان در محدوده‌ای که قانون اساسی برای آنها معین کرده و ما آن را محترم می‌شمریم، گام بردارد و در قلمرو مراجع ورود نکند. مردم مقلد آنها نیستند، مقلد مراجع خویش هستند و اگر این رویه ادامه یابد، مرجعیت که از ارکان مذهب ماست، به خطر می‌افتد.»

به هنگام تصویب قانون اساسی نظرات مکارم شیرازی جزو معقولترین نظرها بود و همو گفت که اصل ولایت فقیه پس از آیت‌الله خمینی به مشکل می‌خورد (بیانی دیگر از تعبیر مرحوم بازرگان) و همینطور هم شد. گذشته از محدویّتها و نارواییها برای نهاد مرجعیّت در زمان رهبر اوّل این موارد در زمان رهبر دوّم درخور ذکر است:

۱- تصدّی رهبری از سوی کسی که فقط مجتهد متجزّی بود.
۲- ارتقای این شخص به مقام مجتهد مطلق بدون گذراندن مراحل مرسوم.
۳- آغاز صدور فتوا پس از مدّت کوتاهی پس از رهبری.
۴- معرّفی مرحوم اراکی در زمان حیات مراجع مسلّم فقط به خاطر تأیید اجتهاد رهبر دوّم.
۵- برخورد شدید با مرجع منتقد که وی را در حدّ صدور فتوا نمی‌دانست.
۶- دو گروه از روحانیان (جامعتین) نام او را در زمره‌ی مراجع قرار دادند.
۷- گروه دوّم جامعه روحانیّت مبارز عمدتاً سیاسی بودند. آنها نام وی را در صدر فهرست گذاشتند.
۸- حذف نام مرجعی چون آیت‌الله سیستانی با این استدلال که مرجعیّت از کشور بیرون نرود!

اینها گوشه‌ای از بازی با نهاد مرجعیّت در دوره‌ی دوّم جمهوری اسلامی است. حالا دیگر باید در معیارهای سابق برای تشخیص مرجع تجدیدنظر شود. زمانی که همه چیز بر اساس روال طبیعی پیش می‌رفت، می‌شد بر اساس «شهرت» مرجع برگزید ولی حالا شهرت تابع رسانه و رسانه در اختیار قدرت است و می‌شود به سادگی مرجع تراشید. از همین حالا روشن است که رهبر سوّم پس از مدّت کوتاهی به عنوان مرجع و پس از آن به عنوان اعلم معرّفی خواهد شد. از همین دست است دیگر معیارها که مناسب زمانی است که روحانیان قدرت را در اختیار نداشتند.

دو گروه منتقد و مدافع رهبر نظام طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند که معمولاً با تعمیم‌سازی اعمال بخشی از گروه مقابل را به همه گسترش می‌دهند . من چنین نمی‌کنم ولی مراکزی مانند اینجا با وبلاگ یا سایت شخصی تفاوت دارند. حتّی فردی نامتخصّص هم می‌تواند متوجّه مغالطه‌های پاسخگو باشد. پرسیده‌اند چرا امام به خامنه‌ای فقط حجّت‌الاسلام می گفت ( ونه حجّت‌الاسلام و المسلمین آنچنان که مثلاً به مرحوم منتظری می‌نوشت) جوابگو گفته است که ایشان فقط به برخی افراد «آیت‌الله» می‌گفت! یا اینکه سرعت گذراندن دروس سطح با درس و استاد را که در سؤال به کنایه «بی‌سابقه و شگفت‌انگیز» خوانده شده با جدیّت شگفت‌انگیز توصیف می‌کند ولی سرعت فرد مذکور در پیشرفت بدون درس و استاد از سال ۶۸ تا ۷۳ از آن هم شگفت‌انگیزتر است.

مکارم می‌داند که میان اعضای شورای نگهبان هاشمی شاهروی هم هست که بی‌تردید دانش بیشتری از رهبر نظام دارد. چرا او نتواند درباره‌ی مسئله‌ای فتوا دهد و رهبرش بتواند درباره‌ی همه‌ی مسائل فتوا دهد؟ از نهاد مرجعیّت به معنای قدیم چیزی باقی نمانده و سیاست حوزه را بلعیده است. مکارم شیرازی دیر به فکر دفاع از مرجعیّت افتاده است.

۱ نظر:

  1. 9. به زندان انداختن یک مرجع -آیت الله نکونام- با شکایت خود مکارم.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.