یکشنبه
۸ اسفند ۱۳۹۵
خیلی وقتها پیش میآید که پس از یک کلمه هم باید صفت بیاید و هم
مضافٌالیه. در این گونه موارد صفت را اوّل مینویسیم و مضافٌالیه را بعد از آن
چون در غیر این صورت موصوف ِصفت، مضافٌالیه خواهد بود و معنا به طور کامل فرق میکند.
یعنی اگر در ِاتاق ما چوبی باشد میگوییم: «در چوبی اتاق» نه «در اتاق چوبی.» در جملهی دوّم «چوبی« وصف «اتاق» است نه «در» تنها.
در ابتدای تدریس دستور زبان به دانشآموزانی که ممکن است گاهی نتوانند
فرق صفت و مضافٌالیه را تشخیص دهند پیشنهاد میکنند که یک «است» در انتهای کلمهی
اوّل و هر کدام از دو واژهی بعد بگذارند و ببینند که آیا معنی میدهد یا نه؟ اگر
معنی داد، آن دو صفت و موصوفاند و گرنه مضاف و مضافٌالیه. مثلاً «این در چوبی
است» معنا دارد پس صفت و موصوفاند ولی «این در اتاق است» معنای درستی ندارد، پس
مضاف و مضافٌالیه اند. اگر باز هم ابهامی بود پسوند «تر» را اضافه میکنیم، بیشتر اوقات کلمهای
که حالت تفضیلی داشته باشد صفت است و واژهای که حالت تفضیلی نپذیرد مضافٌالیه. پس
درست این است که بگوییم:
«مؤسسّهی ورشکستهی ثامنالحجج»
نه «مؤسّسهی ثامنالحجج ورشکسته»
«تیم موفّق سپاهان» نه «تیم سپاهان موفّق»
«مجلّهی باسابقهی فیلم» نه «مجلّهی فیلم باسابقه»
انگیزهی این نوشتار مطلبی است از شهرام جعفرینژاد در مجلّهی فیلم
تحت عنوان «غلط ننویسیم-۲» که خلاصهاش این است:
«بر همگان واضح و مبرهن است همانطور که میگوییم «بازیگر مرد فلان
فیلم» و نه «بازیگر فلان فیلم مرد» (یعنی مضافٌالیه «مرد» یا «زن» بر هر مضافٌالیه دیگری ارجح است) باید بگوییم «بازیگر مرد یا زن مکمّل»((Actor/Actress in A Supporting Role و نه «بازیگر مکمّل
مرد یا زن» به قرینهی «بازیگر اصلی مرد یا زن».
به جز مثال ابتدای کلام باقی متن ایشان اشتباه یا نامفهوم است. بله
درست است که میگوییم «بازیگر مرد فلان فیلم» ولی به خاطر آن نیست که مضافٌالیه
مرد بر هر مضافٌالیه دیگری ارجح است بلکه به این
دلیل است که «مرد» و «زن» (درست مثل «مکمّل» و «اصلی») صفتاند و بر مضافٌالیه
مقدّم. در عبارت «بازیگر مرد مکمّل» از آنجا که هر دو واژهی پس از بازیگر صفتاند
خیلی فرق نمیکند که کدام را بیاوریم و مثال زبان انگلیسی ربطی به ما ندارد و در
زبان انگلیسی خود اوّلین واژه مذکّر یا مؤنّث است. همین قاعده در زبان عربی برعکس
است و ابتدا باید مضافٌالیه را آورد و سپس صفت مانند «دول الخلیج (الفارسی) العربیّه». قواعد هیچ زبانی برای زبان دیگر ملاک نیست و جای تأمّل دارد که ایشان
چنین نوشتهاند گرچه همینجا ریشهی بسیاری از غلطنویسیهای افراد به ویژه منتقدان
و کسانی که با یک زبان دیگر سروکار دارند آشکار میشود: گرتهبرداری از زبانهای
دیگر به ویژه انگلیسی. در شناسنامهی مجلّات ما جای یک نفر خالیست:
ویراستار. چرا؟
پیشین: پاسداشت پارسی -۲
در ضمن: ۹سال پیش تویتر را ترک کردم و حالا به طور آزمایشی به آن بازگشتهام.
(اینجا)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.