سهشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
بعضی
اشارات مکرّر هم شود جا دارد. این نقل قول از فرزند مرحوم آیتالله سیّدجمالالدین
گلپایگانی است:
«دکتر فاطمی (وزیر خارجه مصدق) به
عراق آمد. خدمت علما و از جمله پدر ما رسید. دست ایشان را بوسید و عرض کرد: آقای
دکتر (مصدق) مرا مامور کردهاند که خدمت شما برسم، دست شما را ببوسم و از قول
ایشان عرض کنم که فرمودهاند من مقلّد شما هستم؛ هر امری داشته باشید اطاعت میشود.
پدر ما فرمودند: من که کاری ندارم از طرف من به ایشان بگویید این مسئولیّتها خیلی
سخت است. تا شما در این مقام هستید، در هر جای ایران، از شمال تا جنوب و از شرق تا
غرب، به هر کسی ظلم شود شما هم در آن ظلم شریک هستید! خیلی مواظب باشید.»
گذشته از
رابطهی دکنر مصدّق با کسی که بیش از آنکه به فقاهت اشتهار داشته باشد به عرفان گرایش
داشت، نکتهای که ایشان بیان میکند جا دارد نصبالعین هر مسئولی باشد. وقتی
نارسایی قوّهی قضا، نارضایتی اقلیّتها، تبعیض بین سرسپردگان حاکمیّت و منتقدان
آن، برخوردها در مرزها، بداخلاقیهای رسانهای منتسبان به نظام، اتّهامزنی ارباب
منابر و بسیاری مظالم دیگر صدای کثیری را درآورده چگونه افرادی که در رأس حکومت
قرار گرفتهاند میتوانند مسئولیّت این اعمال را به عهده نگیرند؟ امروز که دامنهی
اعمال نظام به بیرون از مرزها گسترش یافته چطور میتوان دامن خود را از ناراستیها
و بدکاری متّحدان و همپیمانان پاک نگه داشت؟ آیا اصلاً چنین دغدغهای وجود دارد؟
در مورد میرحسین موسوی هم صادق است . اینکه بر فرض حتی اطلاع نداشته. این اطلاع نداشتن خود مسئولیت است و شراکت در ظلم؟
پاسخحذفبله، به شرط نداشتن معیار صفر و صدی، هر کس در یک ساختار «به تناسب محدودهی قدرتش» مسئولیت دارد. اطلاعنداشتن مسئولیت نیست، ولی شیوهی واکنش پس از اطلاعیافتن ملاک قضاوت دربارهی مسئولیت است.
حذف