دو راه در برابر تغییرخواهی

                                                                                                شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۷


در برابر پیش‌بینی باران فراوان در هواشناسی دو کار می‌توان کرد،‌ یکی آنکه خود را مهیّای سیل احتمالی کرد و دیگر اینکه هواشناس را دستگیر کرد. حکایت کسانی که مثلاً چندسال پیش برگزارکنندگان نظرسنجی رابطه با امریکا را دستگیر کردند،‌ چیزی در همین حدود بود. حالا هم مسئله‌ی چگونگی تحلیل شرایط روبه‌دشواری نظام، ساختار علیل آن و صدای بلند کسانی که با «نظام» مخالفند یک‌طرف، موافقت یا مخالفت با رویکرد آنان طرف دیگر است. تاجزاده در مصاحبه‌ی دیروزش نسبت طرفداران ثبات ساختار سیاسی فعلی و مخالفان آن را -به گفته‌ی خود طبق نظرسنجی‌های معتبر- شصت به چهل می‌داند. این نسبت هیچگاه اینقدر به هم نزدیک نبوده است و افزایش شیب کم‌شدن طرفداران نظام و افزایش مخالفان آن به معنای رسیدن به نقطه‌ای سرنوشت‌ساز در آینده‌ای نه چندان دور خواهد بود.
    
زیدآبادی در نوشته‌ای تلگرامی که مخالفت زیادی برانگیخت لشکر براندازان را هتّاک و تهدیدگر خواند و نوشت که این روش آنان در نهایت به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود. تردیدی نیست که هتاکی و فحاشی بد و دافعه‌انگیز است امّا همه‌چیز نیست. اوّل اینکه بخش بزرگی از اقتدارگرایان در فضای مجازی اگر در این ویژگی براندازان را پشت سر نگذارند،‌ لااقل با آنان در رقابت تنگاتنگ‌اند. ضمن اینکه بخشی از این ویژگی براندازان به ناشناس‌بودن افراد برمی‌گردد که در حالت طبیعی خودداری بیشتری در کار خواهد بود در حالیکه بسیاری از فحاشان ارزش‌چی با نام حقیقی چنین می‌کنند و در میان آنان افراد معمّم هم یافت می‌شود؛‌ کدام خطرناکترند؟ گذشته از تمام اینها سرنوشت کشور و شرایط کشور با دافعه‌ی فحّاشی یا جاذبه‌ی ادب خیلی تفاوت نخواهد کرد. اگر تبعیض‌ها و کاستی‌های اجتماعی و اقتصادی اکثریّت را به تغییر فرابخواند،‌ اینها خیلی به چشم نخواهد آمد. اصلاح‌طلبان با برنامه‌داشتن و نقد قدرت می‌توانند جایگاه گذشته‌ی خود را باز بیابند نه فقط با رعایت ادب.
    
جز افراد سیاستمدار که در یک گروه خاص دسته‌بندی می‌شوند و معمولاً تغییر جناح چندانی نمی‌دهند خطاست که مردم را مشتری دائمی یک طیف سیاسی بدانیم. بسیاری از افراد در گذشته‌ای نه‌چندان دور اصولگرا بودند ولی سبز شدند؛ سبز بودند ولی در رنگ بنفش محو شدند؛ منتقد نظام بودند،‌ حالا ادّعای حزب‌اللهی‌بودن دارند،؛ اطراف اصولگرایان پرسه می‌زدند،‌ حالا براندازند... و این فهرست ادامه دارد. اصلاح‌طلبان اگر می‌توانند باید بتوانند با دیگر طیفها تعامل و گفتگو کنند. من همچنان به ذات انتخابگر انسان اعتقاد دارم؛‌ نشان به آن نشان که نمایش ابتدایی میرسلیم به عنوان فردی منطقی و مؤدّب در ابتدای مناظره‌های ریاست جمهوری نوید بازسازی راست سنّتی را به بسیاری داد که البتّه بعد خودش این امید را ناامید کرد. طیفی آینده‌ی ایران را رقم خواهد زد که بتواند از دیگر طیفها یارگیری کند، نه اینکه با مرزبندی و اتّهام‌زدن به آنان بخواهد کار خود را پیش ببرد. اگر چنین نشود، زیادشدن آن شیبی که ابتدای مطلب گفتم چرخ تغییر را به راه خواهد انداخت.   

۵ نظر:

  1. به بهانه مراسم خاکسپاری بی شرفی که لقبش شرف اهل قلم بود.
    ۲۲ دی ۱۳۹۶ از شما و خوانندگان رادیو گرامتان خواهش کردم که اگر می دانید سهام جنس شهامت احمد زیدآبادی در طول آن ده روزی که اقلیت کوچکی از کرکسها و تفاله های داعش و اغتشاشگران خَرپول،گفتمان غالب کلیت نظام مشرکین را از درون و برون به مرخصی فرستادند،رشد کرده است یا اُفت؛لطفا خبررسانی کنید.
    ١٨ شهریوری که گذشت،رسما از او به عنوان مرتیکه بی شرف اهل قلم یاد کردم.
    بنابراین دیروز که نقاب از چهره اش افتاد و لخت شد،تعجبی نکردم.
    امروز ناگزیرم که فاتحه ای برگورش بخوانم و ثبت برابر سند بزنم:که آنکه بمن نریده بود،کلاغ کون دریده سیرجونی بود؛مرتیکه پس فطرت حیف فحش،گوش و چشمش در اختیار اتاق فرمان است،وگرنه چگونه ممکن است که مزخرفات سلیطه اکبر کوسه را بشنوی و لژنشینی و عذر بدتر از گناه تخم و تره حروم لقمه جلاد جماران را ببینی دریوزگی و التماس قرمساقزاده دولت امنیتی انگشت جوهری را بخوانی و اعتراف قرمساقزاده خواری طلب و توصیه موسس حزب ندای ایرانیان و اهانت آشکار نائب رئیس حروم و تمسخر مادران اعدام شدگان و تبریک و توزیع شیرینی و خون زیرپایت را فاکتور بگیری و دَم از رعایت اخلاق بزنی و ضد و نقیض یاوه سرایی کنی که براندازان نجات‌بخش اصلاح‌طلبانند،که براندازان لشگر سایبری و هتاک و فحاشند،که براندازان به پهنای چند قاره و اقیانوس از قدرت دورند،که براندازان با کسب قدرت حمام خون به راه می اندازند،که ترامپ از براندازان استفادۀ ابزاری میکند،که حالا لشکر سایبری براندازان تا جان در بدن دارد فحش و ناسزا دهد‌ که دشنام‌شان سبب افتخار و سربلندی حروم لقمه ها و حرومزاده های نظام مشرکین خواهد بود...
    از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:من شر مطلقم و فحشم اعتراضیست که منبع شارژ آن ناامیدی و یاس و استیصال غارت شدگان است،بنابراین ببخشید که من نمی توانم مثل تخم تره حروم لقمه و حرومزاده حوزه و حجره نظام مشرکین،به دروغگو و ریاکار و منافق،به دزد و قاتل و متجاوز،به نزول خور و رشوه گیر و رباخور،به قرمساق و پفیوز و دیوث،به لکاته و پتیاره و سلیطه،به پس فطرت و نانجیب و بی شرف،به جاانداز و پاانداز غارتگر بگویم:برادر و خواهر و ‌خانم و آقا و حجت اله و آیت اله و دکتر و مهندس و استاد و کارشناس و وکیل و وزیر و نماینده و شهردار و استاندار و فرماندار و روزنامه نگار و تحلیلگر و منتقد و چهره ملی و شخصیت‌های تأثیرگذار و غیرو ذالک...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. زیدآبادی گفت براندازان فحاشند. شما هم که با فحش جوابش را دادی.

      حذف
  2. به قاصدک...
    جسارت نباشد،باید بگویم که ره به معنی نبرده ای و در قاب صورت مانده ای،چرا که من حرف و فحش و نظرم را،فارغ از اینکه درست باشد یا غلط،بی هیچ ابهامی بیان کردم،بنابراین بجای کنایه زدن‌ نابجا،هیچ تربیت و آدابی مجوئید و فاش و صریح و بی پرو‌ا؛نقد و نظر و سوال و پیشنهادتان را بیان کنید و حتم به یقین بدانید که من به قدر بضاعت پاسخگو خواهم بود و پیشنهاد منطقیتان در رای نظرم لحاظ خواهد شد.
    با سپاس فراوان.ایران ایلخانی.

    پاسخحذف
  3. حرفا می زنی باد ناموافق!
    شخصیت و تغییر کجا و قاتلین و متجاوزین و غارتگران نظام مشرکین کجا،حروم زاده های حروم لقمه دَهنی و بَدنی و قَلمی اگر شخصیت داشتند که از مکتبی به مدنی و سبز و بنفش و قهوه ای و اعتدالی و انفعالی و تهوع خواه تغییر شیفت نمیدادند و به لطف پااندازی و جااندازی برای دولت پنهان،سردار سازندگی و رئیس گفتگوی تمدنها و ملی منقلی وامیر کبیر و مصدق و جانثار و مواجب بگیر پفیوز اعظم نمی شدند.
    از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:در صورت امکان از طرف من به مرحوم سیرجونی بگویید:وقتی تحولات عینی جامعه را خطی و جناحی و ذهنی تحلیل کردی،میخ میشی و یادت میره که ربات های حس خشم و کین ندارند که بخواهند حمام خون راه بیاندازند،یادت میره گندی را که زدی نباید هَم بزنی،یادت میره که تقصیر خودت نیست،که تخم و تره اکبر کوسه و میرمخنث ارتجاع و آمیزممد خواری طلب و شیخ رشوه گیر هستی و در مکتب سعید حجاریان و سعید امامی و سعید طوسی و سعید مرتضوی گنده و یابو شده ای،یادت میره که خودت با ادبیات* قرمساقزاده های سیاسی و فرهنگی و مدنی نظام مشرکین بی شرف اهل قلم شدی، یادت میره که قرمساق زاده هایی که به تو لقب شرف اهل قلم دادند،خودشان از بی شرفان تاریخند؛بنابراین چسناله می کنی که چه کردید و خدا از سرتقصیرتان نگذرد،یادت میره که گر خدا هم بگذرد،من از مُرده و زنده تان نمیگذرم،چرا که من چشم انتظار اکرم نقابی و گوهر عشقی و دایه آمنه هستم و خون گرم برزمین ریخته سعید و ستار و لقمان و رامین و زانیارم.
    * عوامل استکبار جهانی،آلت دست عوامل بیگانه،لیبرال،منافق،کمونیست خودفروخته،خائن،نفوذی جیره‌خوار،رُوش زیاد شده بود،گفتیم رُوش و کم کنند،تجزیه طلب،طرفدار امریکا،کرکس،لاشخور،خس و خاشاک،دیوث،گوساله و بزغاله،اغتشاشگر،فیک،بات،ربات،قارچ، مگس،خفه شو بتمرگ پفیوز،نادان،احمق،حقوق بگیر امریکا،مبارزان زیرپتو،مگس و عرصه سیمرغ،دیکتاتور پفیوز،عوضی های بی وطن،دَهنتو ببند و شما عددی نیستی و غیروذالک...
    طنز ماجرا اینجاست که بهمن بنی یعقوب توئیت کرده که سال ها بعد،فحش،توهین و پرونده سازی را به عنوان یکی از ترم های براندازی و تغییر رژیم در دانشگاه های معتبر جهان تدریس می کنند‌ و ژیلا عمویی دلال محبت و کیف کش قرمساقزاده ها بهش نگفته مرتیکه خفه شو!






    حرفا می زنی باد ناموافق!
    شخصیت و تغییر کجا و قاتلین و متجاوزین و غارتگران نظام مشرکین کجا،حروم زاده های حروم لقمه دَهنی و بَدنی و قَلمی اگر شخصیت داشتند که از مکتبی به مدنی و سبز و بنفش و قهوه ای و اعتدالی و انفعالی و تهوع خواه تغییر شیفت نمیدادند و به لطف پااندازی و جااندازی برای دولت پنهان،سردار سازندگی و رئیس گفتگوی تمدنها و امیر کبیر و مصدق و ملی منقلی و جانثار و مواجب بگیر پفیوز اعظم نمی شدند.
    از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:در صورت امکان از طرف من به مرحوم سیرجونی بگویید:وقتی تحولات عینی جامعه را خطی و جناحی و ذهنی تحلیل کردی،میخ میشی و یادت میره که ربات های حس خشم و کین ندارند که بخواهند حمام خون راه بیاندازند،یادت میره گندی را که زدی نباید هَم بزنی،یادت میره که تقصیر خودت نیست،که تخم و تره اکبر کوسه و میرمخنث ارتجاع و آمیزممد خواری طلب و شیخ رشوه گیر هستی و در مکتب سعید حجاریان و سعید امامی و سعید طوسی و سعید مرتضوی گنده و یابو شده ای،یادت میره که خودت با ادبیات* قرمساقزاده های سیاسی و فرهنگی و مدنی نظام مشرکین بی شرف اهل قلم شدی، یادت میره که قرمساق زاده هایی که به تو لقب شرف اهل قلم دادند،خودشان از بی شرفان تاریخند؛بنابراین چسناله می کنی که چه کردید و خدا از سرتقصیرتان نگذرد،یادت میره که گر خدا هم بگذرد،من از مُرده و زنده تان نمیگذرم،چرا که من چشم انتظار اکرم نقابی و گوهر عشقی و دایه آمنه هستم و خون گرم برزمین ریخته سعید و ستار و لقمان و رامین و زانیارم.
    * عوامل استکبار جهانی،آلت دست عوامل بیگانه،لیبرال،منافق،کمونیست خودفروخته،خائن،نفوذی جیره‌خوار،رُوش زیاد شده بود،گفتیم رُوش و کم کنند،تجزیه طلب،طرفدار امریکا،کرکس،لاشخور،خس و خاشاک،دیوث،گوساله و بزغاله،اغتشاشگر،فیک،بات،ربات،قارچ، مگس،خفه شو بتمرگ پفیوز،نادان،احمق،حقوق بگیر امریکا،مبارزان زیرپتو،مگس و عرصه سیمرغ،دیکتاتور پفیوز،عوضی های بی وطن،دَهنتو ببند و شما عددی نیستی و غیروذالک...
    طنز ماجرا اینجاست که بهمن بنی یعقوب توئیت کرده که سال ها بعد،فحش،توهین و پرونده سازی را به عنوان یکی از ترم های براندازی و تغییر رژیم در دانشگاه های معتبر جهان تدریس می کنند‌ و ژیلا عمویی دلال محبت و کیف کش قرمساقزاده ها بهش نگفته مرتیکه خفه شو!

    پاسخحذف
  4. عاشق سبک و ادبیات نوشتاری ایران ایلخانی ام. منتطر کارهای بعدی تون هستم.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.