حکمت «شل‌نکردن»

                                                                                                 سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷


با وجود محدودیّتهای عرفی که شرعی نیست و اگر قانونی هم برای آن باشد، دین آن را تآیید نمی‌کند، چرا نظام بر بقای آنها اصرار دارد؟ آیا نمی‌داند که اینها با دین و مذهب نسبتی ندارند؟ آیا نمی‌تواند موانع را بردارد؟ آیا نمی‌داند که این مسائل چقدر نارضایتی تولید می‌کنند؟ آیا جوابی برای این پرسشها ندارد یا جوابهایش سطحی و ناشی از نادانی است؟ به گمانم شما هم با من همعقیده باشید که با بلاهت و نادانی نمی‌توان یک کشور را چهل‌سال اداره کرد. خیلی خلاصه می‌کوشم به این موضوع نگاهی بیفکنم:
  
۱- دادستان کل کشور گفته است که برای ورود بانوان به کشور توجیه شرعی وجود ندارد. همانطور که می‌دانید در فقه اصالت با برائت؛‌ حلیّت و طهارت هر چیز است. یعنی هر انجام امری در هر زمینه‌ای مباح است مگر اینکه شارع آن را نهی کرده باشد. برای ورود به ورزشگاه نباید توجیه شرعی وجود داشته باشد، بلکه برای عدم ورود آنها باید توجیه شرعی داشته باشیم که نداریم. این یک اظهارنظر ساده نیست بلکه یک دیدگاه است که نظام آن را به عنوان یک تاکتیک، روش و برنامه‌ی کوچک برای رویارویی با مور استفاده می‌کند. برای مثال به روند تأیید صلاحیّت نامزدها نگاهی بیندازید -صرف‌نظر از بحث نظارت استصوابی- قرار بر این بود که نامزدها برای ورود به مجلس شرایطی داشته باشند، اصل بر برائت آنهاست مگر اینکه شواهدی پیدا شود که لغزشی داشته‌اند. صادق لاریجانی چندی پیش به صراحت گفت که توسّل به «اصل برائت» حرفی عوامانه است و حسن روحانی که به اقتضای زمان زبان‌‌آور می‌شود پاسخ داد که بیل به کمر این اصل خورده و لاریجانی نیز جواب داد. منظور قائلان این است که بررسی چند شرط نباید به تفتیش در زندگی مردم تا افشای مسائل و عکسهای خصوصی آنها بدل شود که متأسّفانه شده است. طبیعی است که چنین دیدگاهی بگوید توجیه شرعی برای فلان کار نداریم.
  
۲- امّا صرف‌نظر از این تاکتیک، یک استراتژی و برنامه‌ی جامع و بلندمدّت هم وجود دارد. محسن هاشمی چندی پیش در تویتی گفت که در مسئله‌ی حجاب اگر «شل کنیم» دیگر نمی‌توان آن را کنترل کرد. این حرف دل بسیاری از اهالی نظام است که در محافل خصوصی بر زبان می‌آورند. توضیح اینکه در مسئله‌ی حجاب فقط بحث روسری نیست بلکه کلّ پوشش زن به عنوان حجاب است؛ حکومت می‌گوید اگر وضع کنونی مهار شود،‌ اعتراضها در حد روسری برداشتن است که خیلی مهم نیست. اگر حجاب اجباری برداشته شود، فردا نوبت آزادی پوشش کلّ بدن و پس‌فردا نوبت چیز دیگری است. بعضی دوستان این حرف را با «مغالطه‌ی شیب لغزنده» مقایسه کردند. بسیاری از مغالطه‌ها را باید با تحلیل انطباق محتوا بر مصداق خاص سنجید. اینجا خود زنان بحث از کل بدن می‌کنند و نه تنها سروگردن و مطالبات دیگری هم دارند. محاسبه‌ی حکومت اشتباه نیست که با مهار وضع فعلی می‌تواند جلو مطالبات بیشتر را بگیرد.

۳- کمی دقّت کنیم به هیاهویی که بحث ورود زنان به ورزشگاه یا دیگر حرفهای موسمی ایجاد می‌کند. این بحثها عملاً بسیاری از نابسامانی‌های دیگر را پوشش می دهد و به حاشیه می‌راند. اعتصاب غذای بسیاری از زندانیان و بی‌خبری مطلق از خیلی‌های دیگر عملاً زیر سایه‌ی ورود ناقص زنان به ورزشگاه قرار گرفت. حتّی آن اعتصاب غذا هم پوششی بر اصل مسأله که ما با یک حکومت غیرمردمسالار سروکار داریم که نیاز به اصلاح یا تغییر دارد. گاهی به نظر می‌رسد که فلان اظهارنظر بهمان مسئول عملاً برای تغذیه‌ی فضای مجازی است تا موج خشم و اعتراض (غالباً بی‌حاصل) بر پا شود و دامنه‌ی آن به رسانه‌های رسمی هم کشیده شود و بدون هیچ تغییری می‌رویم به جنجال بعد و این تسلسل باطل ادامه یابد. این بحثهای موقّتی گرچه مفید است ولی بحث درباره‌ی خود ساختار سیاسی را معلّق می‌کند و این درست همان چیزی است که دستگاه تبلیغاتی نظام می‌خواهد.

۱ نظر:

  1. سلام
    با احترام به دیدگاه شما چند مسئله محل تامل است.
    یک :حکم شرعی تماشای مسابقات ورزشی آقایان توسط خانمها اعم از پخش زنده تلویزیونی یا ضبط شده یا بطور مستقیم .
    دو : حضور بانوان در ورزشگاه
    در موضوع اول بسیاری از مراجع محدودیتهایی قائل هستند و حتی بین پخش زنده و ضبط شده تفاوت قائلند.چه برسد به حضور مستقیم در ورزشگاه.بنظرم لازم است با شجاعت و استقلال فکری مبانی این حکم توسط صاحبنظران و مجتهدین بدقت بررسی شود و به معنای واقعی «اجتهاد » صورت گیرد تا تکلیف مقلدین برای همیشه مشخص باشد.
    حال اگر حقیقتا اجتهاد صورت گرفت و حکم خدا بدست آمد و نتیجه مطابق میل ما و عرف جامعه جهانی نبود آن وقت تکلیف چیست ؟
    مسئله دیگر این است که حکومت ایران تکلیفش با خودش روشن نیست و در بسیاری از زمینه ها یک بام و دو هوا و متناقض عمل می کند.دلیلش هم این است که با مسائل ،علمی و عقلائی برخورد نمی کند بلکه عموما مصلحت و منفعت امروز است که تکلیف هر مسئله ای را تعیین می کند و این هم ریشه اش بی کفایتی و نا آگاهی مسولان و مدیران کشور نسبت به اصول مدیریت جامعه است .در واقع انسانی /حکومتی که اصول و ارزشهای ثابت و مشخص و عقلانی برای تصمیم گیری ندارد و قاعده مند و هدفمند حرکت نمی کند نمی تواند تصمیمات درست و قابل دفاع بگیرد و مسائل را در مسیر درست پیش ببرد.
    متاسفانه مسئله ورود بانوان به ورزشگاه ها به دروغ تبدیل به یکی از دغدغه ها و اولویت های اصلی جامعه زنان شده است در حالی که اگر اولویتهای حقیقی زنان سرزمینمان را لیست کنیم خواهیم دید که این مسئله گرچه در جای خود مهم است اما به هیچ وجه جزء اولویتهای اصلی نیست.بسیاری از نیازهای اساسی بانوان ما بر زمین مانده است و کسی هم متکفل آن نیست ، آن وقت مدام از حق ورود به ورزشگاه صحبت کنیم ؟

    فرض که از فردا ورود خانمها به تمام ورزشگاهها آزاد شد.واقعا مسئله مهمی اتفاق افتاده ؟تقلیل خواسته های به حق زنان به ورود به ورزشگاه خواست حکومت فریبکار ایران نیست ؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.