نظام در جایگاه خدا

                                                                                                   یکشنبه ۶ آبان ۱۳۹۷


سه نکته درباره‌ی نامه‌ی شیخ محمّد یزدی به سیّدموسی شبیری زنجانی:
 
۱- بسیاری در نقد گفته‌ی یزدی سراغ شأن مرجعیّت رفته‌اند و اینکه او در جایگاهی نیست که به شبیری چنین و چنان بگوید. اوّلاً اگر نوشته‌ای حاوی «نقد» باشد -جدا از درستی و نادرستی آن- از هرکس و خطاب به هرکس رواست پس می‌توان بلکه باید مراجع را نقد کرد خواه شبیری زنجانی باشد، خواه مکارم شیرازی یا نوری همدانی. ناقد نیز نیازی نیست حتماً شخصی عالی‌رتبه باشد بلکه شهروند عادی بدون لقب حوزوی، دانشگاهی یا حکومتی نیز می‌تواند چنین کند.

امّا اگر نوشته حاوی تعیین تکلیف یا تهدید و تحدید و «تکرار نشود» باشد، از هرکس خطاب به هرکس نارواست. نه تنها یزدی بلکه بالاترین مقام حوزه و حکومت نباید امری خلاف قانون به کسی کند. هنگام نقد باید مراقب باشیم که اگر با محتوای حرفی مخالفیم خیلی دقیق سراغ محلّ مناقشه برویم نه اینکه پای ملاکهایی را وسط بکشیم که دو روز بعد مجبور شویم خودمان آن را زیر پا بگذاریم.

۲- یزدی در نقد خاتمی به دو موضوعی اشاره کرده است که اتّفاقاً هر ایرادی به خاتمی وارد باشد از این ناحیه نیست. او نوشته که خاتمی برای نظام جمهوری اسلامی و رهبرش احترامی قائل نیست. به نظرم حتّی نظام‌چی‌های تند هم معترف باشند که خاتمی مدافع نظام جمهوری اسلامی است و در گفته‌هایش احترام رهبر را که حفظ می‌کند هیچ،‌ حتّی هنگام سخن‌گفتن از حصر هم حساب او را سوا می‌کند که همه می‌دانیم نفر اصلی و مسئول حصر سران سبز هموست. اگر یزدی از همراهی او با «فتنه‌» می‌گفت یا مطالبی از این دست، باز حرفی بود.

۳- پیشتر یک‌بار دیگر هم گفته بودم که پس از سخنرانی فیضیّه وقتی از آیت‌الله خمینی پرسیدند که نگران برخورد شاه نیستی؟ گفت نه ما مردم را داریم. سالها بعد و به هنگام تبعید در نجف به شیخ حسن صانعی گفت که می‌دانی چرا از وطن دور افتادم؟ چون به جای اینکه بگویم خدا را دارم گفتم مردم. سخنان رهبر اوّل جمهوری اسلامی حتّی در بحبوحه‌ی جنگ مشحون از آیات و روایات و تذکّر به غفلت نکردن از نفس و دعوت به خدا بود. کاری به عملکرد نظام در دهه‌ی اوّل ندارم و اینکه چقدر با این توصیه‌ها همراه بود امّا در دهه‌ی دوّم دعوت به نظام و پرهیز از «دشمن» جای آن را گرفت.
 
نکته‌ی تأمّل‌برانگیز نامه‌ی یزدی این بود که در هیئت عالمی دینی به جای «تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء» (آل عمران -۱۹) می‌نویسد که مقام و احترام شبیری زنجانی در سایه‌ی احترام به نظام و رهبرش است. شبیری پیش از انقلاب هم مقام و احترام داشت و حالا هم مقام و احترامش در گروه پیروی از دستورات کتاب و عترت است. خداست که مقام و احترام می‌دهد. چه بسیار کسان که این نظام نخواست مقام دنیوی داشته باشند ولی احترامشان نزد مردم بالاتر و بالاتر رفت و چه بسیار کسان که بهترین مقامها را یافتند و هیچ احترامی نداشتند و ندارند. خیلی وقت است که در نظامی شرک‌آمیز «نظام» و رهبرش در جایگاه خدا نشسته‌اند.

مرتبط:‌ ولیّ فقیه در جایگاه خدا

۲ نظر:

  1. ‌‌خب آره نقد خوبه،منتهی نقدی که تو و امثالهم می کنید،نسیه هم نیست،چه برسه به نقد؛آنچه که تو و امثالهم به اسم نقد کرده و می کنید،چک بی محلی است که به فرموده می کشید،چرا که گاردخود ویژه ندارید و تفکر و قرائت‌تان از رویدادها تابع مراجعی است که افکار متحجرانشان سطحی و جانبدارانه و یک‌سویه و گزینشی و مصلحتی و منفعتی است؛بنابراین شأن مراجع کیلویی چنده؛تاریخ صد ساله‌ی که نه،تاریخ ٤٠ ساله ی عبا شکلاتیِ مشکیِ ها را بخوانید تا دریابید بحث نخود و لوبیای شأن مراجع حوزه و حجره محلی از اعراب ندارد،چرا که قرمساق زاده هایی که سابقا پول دین می گرفتند و برای دنیا کار می کردند،حالا پول دین می گیرند و برای رونق کسب و کارشان،دنیا و آخرت مردم را خراب می کنند؟!
    دارم فکر میکنم منتقد و نقاد اگر مقلد و بقال نباشد و از صحت ذهن و نفس سلیم برخوردار باشد،موظف است که جهت روشنگری و ارائه رویکردی بدیع،سرسوزنی را از قلم نیاندازد و با نگاهی ساختار شکنانه،تمام اطلاعات شفاهی و مکتوب را مورد مداحقه قرار بدهد؛نه اینکه متن را به حاشیه بفرستد و بخش مهمی از واقعیات را نادیده انگارد و حقیقت را انکار بکند و با وقاحت تمام ثبت و سند بزند که کاری به عملکرد نظام در دهه‌ی اوّل ندارد،چنین کسی هر که باشد،مقلد و جاهلیست که حماقت و حقارت خودش را جار میزند.
    دارم فکر میکنم اگر دیکتاتور نظام مشرکین رسما بیاد اعلام کند که:خامنه ای کسکشه و دیگه تمومه ماجرا؛باز پااندازان و جااندازان های های اشک تمساح می ریزند و مجیزگویی میکنند که شکسته نفسی نکنید آقاااا مانده تا برف زمین آب شود!
    از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:من به شخصه این ادعای مزخرف را می پذیرم که پشگل یزدی در سرکوب مفسدین حوزه و حجره و بیت گربه نره نقش نیابتی داشته است،منتهی سوال و خواسته مشخصم اینست که بدانم میرمخنث ارتجاع و شیخ رشوه گیر و اکبرکوسه و آمیزممد عاقد و فسیل زنجانی و کرکس شیرازی و لاشخور همدانی و روباه خزعلی و شغال جنتی و کفتار صانعی و جاکش کراواتی امریکا نشین؛در زمان سرکوب سرگرم ایفای چه نقشی بودند؟!
    شما میدانید کدوم قرمساقی سال ٨٨ گفت مردم دارند درخیابانها شعار میدهند:«هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران»

    پاسخحذف
  2. بسیار نقدی عالی و مطلوب که صحت و ذهنیت خاصی را از نقش نیابتی به گونه ای اخص بیان مدارد و با نگاهی ساختارمندانه به این شرایط را در بر می گیرد
    https://www.baneh.com
    باتشکر

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.