نحس‌ترین سیزده سال

                                                                                                  یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷
      
سیزده آبان در تاریخ معاصر با تبعید آیت‌الله خمینی به ترکیه در سال ۴۲، کشتار دانش‌آموزان در سال ۵۷ و اشغال سفارت امریکا در سال ۵۸ گره خورده است. هرسال در سالگرد آن گفته‌ها بازگو می‌شود؛‌ عدّه‌ای چیزی بر بازگفته‌ها می‌افزایند،‌ گروهی چیزهایی را نادیده می‌گیرند و بسیاری هنوز توان به عهده گرفتن پیامد تصمیمهای اشتباه خود را ندارند. در رأس گروه اخیر اصلاح‌طلبانی‌اند که در پی اصلاح‌ ساختار سیاسی‌اند ولی از اصلاح خود نیز عاجزند.

محسن امین‌زاده و محمّدرضا خاتمی در دو گفتگو اشغال سفارت امریکا را موجب اتّحاد جامعه‌ی ایران و رفع کشکمش‌های داخلی دانستند. هر گونه نقدی بر این حرفها به نظرم توضیح واضحات است. دست‌کم خود من اینجا و سالها پیش در نقد عبّاس عبدی که به زعم خودش برای دفاع از عملکرد دانشجویان در سایتش به میدان آمده بود، چند یادداشت پیاپی نوشتم که هنوز به آن اعتقاد دارم. اگر نبود امریکا در ایران به رفع خطر شکست انقلاب می‌انجامید،‌ تشخیص این مسأله و قطع روابط با امریکا باید به صورت فراخواندن سفیر ایران و اخراج سفیر امریکا می‌بود که البتّه حالا و پس از چهل سال می‌شد درباره‌ی درستی و نادرستی‌اش بحث کرد ولی اشغال سفارت امریکا عملی کاملاً خلاف بود که کوتاه یا بلندمدّت بودنش هم تأثیری در اشتباه‌بودنش ندارد.
  
امین‌زاده گفته که آن اشغال حداقل فایده‌ای داشت ولی دو اشغال سفارتهای انگلیس و عربستان خسارت‌بار بود؛ اعتراف به داشتن استاندارد دوگانه از این واضح‌تر ممکن نبود و نیست. حتّی جوانان خام اشغالگر سفارت هم می دانستند که آن کار موجب نمی‌شود امریکا شاه را تحویل آنان دهد؛ اصغرزاده سالها پیش گفت که هدف این عمل مجبورکردن دولت معتدل بازرگان به استعفا بود که موفّق هم شدند و باقی بحثها همه حاشیه است. خاتمی درست گفته که آن کار کشمکش‌ها را فرونشاند ولی دقیقاً از راهی که اصغرزاده گفت،‌ یعنی از راه حذف مخالف که با برخورد قهرآمیز با گروههای منتقد از چپ سکولار و مجاهد گرفته تا دیگران ادامه یافت و جنگ هشت‌ساله هم روند این یک‌دست‌کردن را تسریع و تسهیل کرد.
  
نه تنها اصلاح‌طلبان بلکه ساختار سیاسی ایران تا تکلیف خود را با اشتباهات فاحش خود در این چهل‌سال روشن نکنند، بختی برای بقا نخواهد داشت. اعتراف به اشتباه گرچه تلخ است ولی باعث کاهش پیامدهای سوء می‌شود و امکان جبران را فراهم می‌کند ولی چیزی که در افراد حاضر در سپهر سیاسی ایران یافت نمی‌شود،‌ شجاعت اعتراف به اشتباه است. از دید هر کسی در این ساختار شخص یا گروه دیگر مقصّر است ولی کمتر کسی خود را نقد می‌کند و آن نقد هم از حدّ خاصّی فراتر نمی‌رود و هر کس برای خود خطّ قرمزی دارد و سیزده آبان و اشغال سفارت یکی از بزرگترین خطّ قرمزهای گروههای سیاسی است. نحسی غیرخرافی وقایع ریزو درشت این سیزده دیر یا زود باید با نقد و اقدام عملی برای جبران در شود. سیزده آبان روز قتل ستّار بهشتی است.
  
پ.ن:‌ چندی پیش به‌کارگیری تصویر سربازان اسرائیلی برای نمایش سربازان ایرانی در پوستری در شیراز جنجال‌آفرین شد. تصویر بالا تابلویی در مترو انقلاب تهران است که عکس معروف «برافراشتن پرچم در ایووجیما» را برای نمایش سربازان ایرانی کش رفته است. اشتباهی فاحش‌تر که به گونه‌ای کنایه‌آمیز سرنوشت امریکاستیزی در ایران را نشان می‌دهد؛‌ ترکیبی از جهل، توهّم، غرور و تعصّب.

۲ نظر:

  1. سلام
    گروهی از انقلابیون اصیل معتقدند که انقلاب اسلامی قدم به قدم بدست روسها فتح شده است و ترور بزرگان انقلاب از جمله آیت الله طالقانی رضوان الله علیه ( درست بعد از دیدار با سفیر شوروی ) ، انفجار حزب جمهوری و دفتر نخست وزیری و حمله به سفارت آمریکا تماما برنامه روسها بود و موفق شدند صف اول انقلابیون را از بین ببرند و مهره های خودشان را جایگزین کنند.
    سرسپردگان و جاسوسان روس از جمله علی خامنه ای اگرتا قبل از فوت بنیانگذار انقلاب حفظ ظاهر می کردند بعد از او علنا شرم و حیا را کنار گذاشتند و سرسپردگی خودشان را با صدای بلند اعلام کردند.
    سیاست نه شرقی نه غربی و شعار مرگ بر شوروی بکلی فراموش شد و امروز براحتی می توان دید که روسها تا چه میزان نفوذ و سیطره بر مملکت دارند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خامنه‌ای قبل از انقلاب هم دم از ماتریالیسم تاریخی می‌زد، حالا دم از نگاه به شرق.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.